درحالیکه پس از روزنامه همشهری، برخی رسانههای دیگر هم ماجرای دریاچه ارومیه را مطرح کردند، اما ظاهرا کسانی که متولی این امور هستند، دغدغههای مهمتری دارند.
در هفته گذشته، بسیاری از کارشناسان در تماس با همشهری، روشهای گوناگونی را برای حفظ این سرمایه ملی پیشنهاد کردند و اذعان داشتند که این پیشنهادها را برای ارگانهای مختلف مربوط به دریاچه ارومیه ارسال کرده اند، ولی تیر آنها هم مانند ما خطا رفته و هیچ عکسالعملی از مسئولین امر ندیدهاند.
در چنین اوضاعی دیگر چه میشود کرد جز اینکه در گوشهای بنشینیم و همگی با هم نابودی کامل دریاچه ارومیه را ببینیم؟در این راستا، شاید ارائه اسناد دیگری از وضعیت تاسفبار دریاچه ارومیه بتواند این فضای بیتفاوتی را تحتتأثیر قرار دهد.
ممکن است مسئولان محترم امیدوار باشند با تغییر وضعیت آب و هوایی منطقه، مشکلات دریاچه ارومیه حل شود و بتوان به بقای آن امیدوار بود، ولی نکته مهم اینجاست که مطالعات هواشناسی در استان آذربایجان غربی که از سال 1344 به ثبت رسیده گواه از ادامه خشکسالی دارد.
البته کارشناسان میگویند 42 سال تحقیق برای اثبات و پیشبینی وضعیت آب و هوایی یک منطقه کم است و باید حداقل دادههای 99 سال را در دست داشت.آنگونه که مطالعات نشان میدهد، میزان تغییر ارتفاع سطح دریاچه ارتباط مستقیمی با میانگین دمای هوای سالانه در منطقه دارد و همانگونه که در جداول زیر مشاهده میکنید، با افزایش دما، میزان تبخیر افزایش یافته و بهدلیل عمق نسبتاً پایین دریاچه، ارتفاع آن به شدت کم میشود.
همینطور در نموداری که میبینید بهطور همزمان تغییرات مربوط به دمای هوا و آب دریاچه ارومیه طی سال 1383 نشان داده شده است.
همچنین مقایسه همبستگی مقادیر دمای آب و هوای دریاچه طی این سال نشان میدهد که همبستگی موجود بین این دماها با ضریب اطمینان 99درصد معنی دار است. این همبستگی بین دمای آب نقاط عمیق دریاچه با هوا نیز با ضریب همبستگی 99 درصد، همیشه وجود دارد.
در سطحی بالاتر، با استفاده از دادههای موجود مربوط به سالهای قبل همبستگی دمای آب و هوای دریاچه از سال 1376 تا 1383نشان داده است که همیشه با ضریب اطمینان 99 درصد این دو دما در نقاط سطحی و عمیق دریاچه کاملا همبستگی داشتهاند.
تغییرات دمای آب دریاچه ارومیه طی10ساله اخیر همیشه از الگوی نسبتا ثابتی پیروی میکند بهطوریکه دمای آب این دریاچه در تابستان تا حد 28 الی30درجه سانتیگراد هم بالا رفته است.
تمامی این مسائل نشان دهنده این موضوع است که به تغییر دما و میزان بارش در چند سال دیگر هم نمیتوان متکی بود و احتمال پیشروی و ادامه خشکسالی بسیار بیشتر از ترسالی است.
مشکل دیگری هم وجود دارد. تعدد مسیرهای ورودی آب به دریاچه ارومیه باعث تشکیل آبگیرهای تالاب مانند متعددی در کنارههای جنوبی دریاچه شده است.
بدیهی است تجمع و انتقال همه آبهای ورودی دریاچه در چند مسیر اصلی و حذف تعدادی از تالابهای غیرضروری متضمن تأمین آب ورودی بیشتر با املاح مورد نیاز برای ایجاد شکوفایی پلانکتونی مناسبتر در دریاچه خواهد بود و به زیست پلانگتونی دریاچه کمک میکند تا زیست آرتمیا با وضعیت بهتری انجام گیرد.
در امریکا و در دریاچه بزرگ نمک با قطع ارتباط قسمتهای شرقی و غربی، مناطق شرقی با منابع آب بیشتر دارای شوری مناسب برای بهره برداری از آرتمیا و قسمت غربی با شوری بیشتر جهت استحصال نمک تخصیص داده شدهاند و در محل قطع ارتباط، راه آهن احداث شده و گذرگاههای آبی و پمپاژهایی جهت تنظیم مقادیر آبهای موجود در دو طرف تعبیه شده است که استفاده از همین مدل جهت مدیریت بستر دریاچه در قسمتهای شمالی و جنوبی دریاچه ارومیه نیز میتواند مورد توجه قرار گیرد؛
درصورتی که در دریاچه ارومیه هیچ نشانی از بهرهبرداری نمک نمیبینیم که این مسئله میتواند به افزایش شوری دریاچه دامن زده و وضعیت زیستمحیطی جانداران منطقه را به خطر بیندازد.