مسابقات تلویزیونی همیشه از جذابترین برنامههای تلویزیونی بوده چرا که آنها با فراهم آوردن فضایی شاد و مفرح میخواهند همسطح اطلاعات عمومی بینندگان را ارتقا دهند و هم درصد بینندگان تلویزیون را بالا ببرند.
شاید یکی از جذابترین لحظات یک مسابقه تلویزیونی دیدن یا شنیدن صدای خود بیننده در تلویزیون باشد که البته وقتی مسابقه به طور زنده آن هم به شکل تلفنی پخش میشود این جذابیت چند برابر میشود.
حضور رایانه نکته مهم دیگری در مسابقات است که در چند سال اخیر باعث شده هم مسابقات بیشتری روی آنتن برود و هم به دلیل کمهزینهتر بودنش نسبت به مسابقات حضوری آنهم با دکورهای عظیم و عوامل فراوان از طرف تهیهکنندهها مورد استقبال قرار بگیرد.
داشتن مخاطب برای هر شبکه تلویزیونی مهمترین اصل است و در این صورت سادهترین شکل جذب مخاطب برای یک شبکه مسابقاتی است که با یک تلفن، مجری و دستگاه رایانه دنبال مخاطب هستند. اتفاقی که حالا همه شبکههای تلویزیونی را دربر گرفته است ازگوی و میدان، شبکه سه، همراه دو، شبکه دو و مسابقه تلفنی خانواده شبکه یک گرفته تا ردپای شبکه تهران که همگی مدعی جذب مخاطب هستند.
اما مسئله مهم این است، آنچه که موفقیت این نوع مسابقات را تهدید میکند افتادن به ورطه تکرار است چرا که این مسابقات به طور معمول روزانه و روتین پخش میشوند و مجریان اگر نتوانند اطلاعات و ارتباطشان را با مخاطب به روز کنند، مسلماً مسابقات در ورطه تکرار نزول پیدا میکنند. شاید نبود خیلی از مسابقات مانند «وقت مسابقه»، جام بلورین یا «خط رو خط» حکایت از همین مسئله و احساس خطر تهیهکنندگان آن داشته که دیگر پخش نمیشود.
اگر کودکان و نوجوانان دیروز، مسابقه «از مدرسه تا مدرسه» با اجرای مجید قناد را از یاد نبردهاند که با طراحی ساده و سوالاتی که درباره دروس مدرسهای دانشآموزان میشد یا «هوشیار و بیدار» که دهه شصت نوجوانان را پر از شادی کرده بود ویا بزرگسالان هم در آن زمان از مسابقاتی مانند «مسابقه علمی» «یک مسابقه و سیسوال» و «مسابقه هفته» لذت میبردند، به خاطر حضور شرکتکنندگان و کارشناسان و صرف هزینههای بالای دکور و مجری و عوامل تولید آن بود.
اما این مسابقات با اینکه خیلی مورد علاقه مردم بود ولی بحث هزینه بر بودنشان مسئله ایجاد میکرد. خصوصاً که این اواخر مسابقاتی چون «سیمرغ» و «مسابقه بزرگ» به شکلی تکرار نشدنی درآمده بودند.
فکر میکنی چه کسی پشت خط است
خیلیها معتقدند که مجری عنصر مهمی در مسابقه تلویزیونی است. یعنی یک رایانه، یک مجری و یک شرکتکننده کل بضاعت هر مسابقه تلفنی است. با این حال بحثهای زیادی است که این مجری باید چه خصوصیاتی داشته باشد. به عقید کارشناسان، مجری در ابتدا باید بداند که چه میکند.
چرا که خود او این برنامه را طراحی نکرده و ممکن است بخشی از تمایلات و تواناییهای او در حین اجرا اتفاق نیفتد. ضمن اینکه زمان اختصاص یافته به هر شرکتکننده زیاد نیست مجری باید در طول سی چهل ثانیه ضمن سلام و احوالپرسی شرکتکننده را بشناسد و او را محک بزند و حتی در جاهایی باید استرس و ترس شرکتکننده را هم بگیرد.
در عین حال باید خیلی زود متوجه شود که این شرکتکننده ظرفیت شوخی دارد یا نه. پس تیزهوشی و سرعت عمل عناصر مهمیاند که مجریان مسابقات حتما باید آن را داشته باشند.
شاید به همین دلیل است که محمد سلوکی مجری مسابقه زنده تلفنی «چراغ جادو» و «جام بلورین» معقتد است که اجرای یک مسابقه زنده تلفنی کار بسیار سختی است و در عین راحتی از لحاظ درونی و اتفاقی که در آن لحظه میافتد یک مسئله پیچیده است و این برعهده مجری است که چطور این پیچیدگی را درست کند و از پس آن برآید.
او که در دو نوع مختلف مسابقه یعنی «چراغ جادو» به شکل تلفنی و زنده، بدون حضور هیچ شرکت کننده و « جام بلورین» با حضور یک شرکتکننده اغلب مجری بوده است؛سعی میکرده چند ماه اول را فقط برای شناخت و اعتماد مردم به او بگذراند برای همین معتقد است که یک مجری اول باید اعتماد مخاطب را جلب کند.
خیلی با احتیاط رفتار کند به آنها احترام بگذارد و یک جورهایی هوای شرکتکننده را داشته باشد، بعد از چند ماه که مردم هم او را شناختند و هم باور کردند که این مجری مثلاً خیلی دلش میخواهد شرکتکننده برنده شود و... آن وقت باید شروع کند به جدی حرف زدن و البته چهار تا حرف حساب لابهلای شوخیها زدن؛ اینطوری میشود یکسری پیامها را که تا دیروز تلویزیون به طور مستقیم به مردم میداد مثل رعایت حقوق دیگران، احترام به شخصیت دیگران، رعایت حریم شخصی و حتی رعایت قوانین مختلف در جامعه مانند رانندگی، خرید و.. را لابهلای حرفها با خنده و نصیحت به مخاطب گفت. اوحتی در این دو برنامه تا جایی پیش رفت که به همراه و مشورت با تهیهکننده برنامهاش شروع به گفتن قصههای کوتاه سوررئال کرد تا از این طریق حرفهایش زده شود.
با این حال سلوکی منکر این نیست که میشود در اجراهای مسابقات از مجریان خارجی یا دیگران هم چیزهایی آموخت. او میگوید: همه مجریان حرف میزنند، راه میروند و ژست میگیرند ولی ژست و رفتار یک مجری ایتالیایی با یک مجری آلمانی همان قدر فرق دارد که رفتارهای ما با بقیه، میشود رفتارهای دیگران را دید، و تجربیات مفیدی هم آموخت ولی خود من به طور مشخص سعی نکردهام از کسی تقلید کنم چرا که اغلب حرکات یک مجری به فرهنگ کشورش گره خورده است و شاید اگر همان حرکت را من انجام بدهم برای مردم ما نامفهوم باشد.
پیش آمده رفتاری را دیدهام و آن را با قابلیتهای ایرانی قاطی کردهام و حس کردم میشود آن را به کار برد. ضمن اینکه الان دیگر خیلی از ما مجریها رفتارهای خاص خودمان را داریم.
مثلا حرکات دست و صورت و یا راه رفتن و پایین نگه داشتن سر در من شاید یک معنی خاصی بدهد که مجری دیگر شاید این حرکات را اصلا انجام ندهد و او به نوع دیگری رفتار کند. مثلا فکر کند رفتار بدن خیلی مهم است و میتواند در اجرای یک مجری تاثیر بگذارد. با این حال سلوکی از فضای موجود میان مجریان مسابقات چندان راضی نیست.
او معتقد است که فضایی که برای یک مجری مسابقه در نظر گرفته میشود خیلی محدود است: تا جایی که بعضی وقتها این محدودیت جلوی تواناییهای ما را میگیرد. حالا این هم به محدودیتهای سازمان برمیگردد و هم خود تهیهکننده که نه تنها گاهی ایدهای برای اجرای مجری ندارد بلکه دست او را برای ابتکار عمل هم خیلی باز نمیگذارد.
سیدمرتضی حسینی که مجری مسابقه «وقت مسابقه» است هم درباره خط قرمزهایی که در اجرای یک مجری مسابقهای وجود دارد معتقد است : بعضی وقتها یک تهیهکننده به جای انجام وظیفهاش برای مجری عرض اندام میکند و میگوید من تهیهکنندهام و میگوید چه باید بگویی اینطوری قدرت عمل از مجری گرفته میشود و به اجرای ما لطمه میزدند. مثلاً وقتی من نتوانم اینقدر در حین اجرا خلاقیت و استقلال عمل داشته باشم که جایزهای 20 هزار تومانی به شرکتکننده بدهم پس بهتر است اصلا بروم دنبال کار خودم.
در واقع مخاطب دوست دارد پس از این همه تماس گرفتن یک جایزه کوچک بگیرد ولی بعضی وقتها تهیهکننده حاضر نیست حتی این کار را بکند و شرکتکننده این را از دید مجری میبیند.
هومن حاجعبداللهی هم که اجرای «درصد ثانیه» را برعهده داشته است و در حال حاضر در «مسابقه تلفنی» شبکه تهران حضور دارد میگوید: بعضی وقتها آنقدر با محدودیت روبرو میشوم که اصلا اجرایم را دوست ندارم و سبک اجرایم به هم میریزد. یادم هست که دوستانم در رادیو به من میگفتند چرا خلاقیتهایت را بروز نمیدهی و اینقدر بد اجرا میکنی و من در آن زمان نمیتوانستم بگویم که چقدر دستم بسته است و هیچ حرفی نمیتوانم بزنم.
در واقع خود تهیهکنندههای مسابقات تلویزیونی هم به چنین اتفاقی معترف هستند.
آنها میگویند که خودمان گاهی خط قرمزها و محدودیتها را به وجود میآوریم و نظرات شخصیمان را تحمیل میکنیم.
شاید یکی از دلایل این اتفاق استرس از ارایه یک مطلب و برخورد با یک بیننده است به خصوص در برنامههای زنده تلفنی که ریسک بالاتری دارند مجری را مجبور میکنیم که در کار اجرا مقداری خودش را جمع و جور کند تا مبادا بیننده به ناگاه حرفی بزند و شوخیای بکند که مشکل ساز باشد خود تهیهکنندهها از ترس اینکه مشکلی از بالا برای برنامهشان پیش نیاید خط قرمزهای جدیدی را به وجود میآورند در حالی که این مسئله ربطی به مدیران گروه یا شبکه ندارد.
رایانه در خدمت مسابقههای تلویزیونی
مسابقات زیادی را میشود نام برد که در چند سال اخیر به شکل رایانهای در حال پخشاند، از «گوی و میدان» و «وقت مسابقه» گرفته تا «ردپا» که شبهای ما را به خود مشغول کرده است. شرکتکننده در این نوع مسابقات باید ضمن بازی با رایانه و فرمان به رایانه، مسابقه را جلو ببرد و باید به شکل زنده و مستقیم هم با مجری در ارتباط باشد.
این جور مسابقات که البته برای سن خاص هم تعریف نشده و شرکتکننده فقط باید از نحوه مسابقه اطلاع داشته باشد و چند بار آن را دیده باشد تا بتواند خودش را امتحان کند حالا به یکی از پرطرفدارترین شیوههای مسابقات تلویزیونی بدل شده است.
شاید ایجاد هیجان و وجود پنجاه درصد شانس بیشتر دلیل پرطرفدار بودن این نوع مسابقات است البته تلویزیون بنا به وظیفه عمومیاش یعنی ارتقای سطح آگاهی علمی و اجتماعی مردم مسابقاتش را طوری طراحی کرده که این اطلاعات اغلب عمومی در قالب مراحل مختلف مسابقه گنجانده شود و مسیر مسابقه هم طوری طراحی شده که هم یک فضای آموزشی را به وجود بیاورد و هم ترس شرکتکننده از ناآشنایی از کار با رایانه از بین برود. در واقع چون دیگر برای بینندگان جذابیتی ندارد که مثل گذشته جواب سوالات را از طریق نمایش یا قرائت سوال به وسیله مجری بدهند این جور مسابقات به روزتر است.
خود مسابقه هم به خاطر طراحی سادهاش قابل اجرا و شرکت برای همه مردم است و سوالات هم براساس اطلاعات و معلومات عمومی یک فرد با تحصیلات متوسطه یعنی دیپلم و فوقدیپلم در نظر گرفته شده است. البته مسابقات رایانهای تفاوتهایی هم با دیگر مسابقات دارد از این جمله که مجری در این نوع مسابقات کمتر میتواند به کمک شرکتکننده بیاید و او را راهنمایی کند.
مثلا مسابقهای مانند «ردپا» که براساس آزمون و خطا و انتخاب خود شرکتکننده است کاملا به شانس و انتخاب او برمیگردد. البته مثلا اجرای سیدجواد یحیوی و اکنون بهمن هاشمی هم در برنده شدن شرکتکننده بیتاثیر نیست ولی نوع بازی به شکلی است که او از طریق نقشه باید به گنج برسد.
از طرف دیگر تهیهکنندهها هم باید سعی کنند با توجه به انواع مختلف بازیهای رایانهای که در دسترس است به نوعی از اینگونه بازیها برسند و الگوبرداری کنند که هم قابل فهم و هم نه خیلی ساده و راحت باشد چیزی که در طول حضور این نوع مسابقات که قدمتی پنج – شش ساله دارد هم دیده شده است.
به مرور با آمدن بازیهای پیشرفته رایانهای حس میشود که مسابقات هم طراحیهای جدید پیدا کردهاند و گرافیستها و برنامهنویسهای مسابقات هم به شکلی نو دست پیدا کردهاند.با این حال چون هر مسابقه تلویزیونی در قسمتهای بلندمدت تهیه و پخش میشود و زمانی حداقل پنج یا شش ماه روی آنتن است برای همین شاید تنوع بخشیدن به مسابقات خیلی سریع و زود صورت نگیرد اما خود تهیهکنندهها هم باید به این فکر باشند که در پایان تعداد هر قسمت مسابقه و شروع مسابقهای دیگر از شکل و فرم جدیدتری استفاده کنند.
البته هومن حاج عبداللهی معتقد است که تلویزیون در طول ساخت مسابقات پیشرفت زیادی کرده است. او از اینکه سالها قبل اصلا رایانهای نبود و حالا با توسل به بازیهای رایانهای مسابقات متنوعی روی آنتن میرود این اتفاق را یک پیشرفت درست و حسابی در مسابقات میداند.
با این حال از نگاه منتقدان هم، تلویزیون از لحاظ ساخت تکنیکی در مسابقات زنده و رایانهای پیشرفت داشته است. چرا که ابزار ساخت مسابقات امروز هم جذابتر و هم عامه پسندتر و با سلایق مردم پیشرفت کردهاند.
اما همین مسئله زمانی میتواند باعث آموزش و ارتقای سطح دانش عمومی مخاطب شود که تهیهکنندگان در پایان هر تعداد قسمت معین به فکر تغییر شکل و فرم اجرای مسابقه باشند و از تکرار آن جلوگیری کنند.
همه راهها به تلفن ختم نمیشود
نداانتظامی - رقم کمی نیست، نزدیک به 7مسابقه به صورت تلفنی و زنده از شبکههای یک، دو، تهران پخش میشود. شبکه تهران سردمدار پخش مسابقههای تلفنی است؛ که از ابتدا تاکنون 10مسابقه تلفنی پخش کرده است.
آمارها حکایت از یک مسئله دارد و این مسئله 2صورت دارد، یا بینندههای زیادی طالب اینگونه برنامهها هستند یا آنتن تلویزیون خالی است. این صورت مسئلهها هم 2پاسخ دارد که با یک نگاه کلی خود به خود ما را به پاسخ صحیح میرساند. پاسخ اول این است که در برنامههای تلویزیونی، مجری،دکور و سؤالات برای مخاطب جذاب است و همین موارد او را تشویق میکند، تلفن را بردارد و پاسخگوی سؤالات بشود.
پاسخ دوم این است که جایزهها برای مخاطب جذابیت دارند. هر 2 پاسخ هم درست است. توانمندی مجری،جذابیت بصری ، دکور و سؤالاتی که مخاطب بتواند خود را محک بزند از معیارهای جذب مخاطب است.
اما یکی از مسائل اصلی که میتواند یک مسابقه تلویزیونی را به مرز پربینندهترین برنامههای تلویزیونی برساند، جایزههای بزرگی است که به مخاطب داده میشود. حالا به دکور خاص،متفاوت بودن سؤالها و... کاری نداریم که در تلویزیون ما همگی مشابه هم هستند، اما کدام مسابقه را میتوان نام برد که جایزههایش آن قدر وسوسهانگیز باشد که مخاطب ساعت ها پشت خط تلفن معطل بماند؟
جایزههایی که اغلب یا 200هزار ریال است و یا یک ساعت مچی، هرچند که باید بضاعت تلویزیون را در نظر گرفت و وقتی این موضوع را در نظر گرفتیم، میتوان به پرسش پاسخ داد.