از طرفی مسابقات جهانی بوکس همزمان شد با انتخاب سرمربی تیم ملی فوتبال و جابهجاشدن ناصر حجازی و فیروز کریمی تا رسانهها با کمترین اهمیتی از کنار بوکس بگذرند و از سویی دیگر، صداوسیما هنوز اصرار دارد که مسابقات بوکس را به دلیل خشونت پخش نکند.
اینگونه میشود که تیم ملی بوکس ایران به آمریکا میرود، بوکسور ایرانی برای اولینبار در تاریخ مسابقات جهانی به جمع 8 نفر اول میرسد، تیم ایران با 8 امتیاز بهترین نتیجه تاریخ خود را کسب میکند و در بین 70 و چند کشور بیستم میشود اما تقریبا کمتر کسی مرتضی سپهوند و اعضای دیگر تیم ملی را میشناسد؛ بوکسور 28ساله خرمآبادی که به دلیل مصدومیت نتوانست مدال جهانی را به گردن بیاویزد. این مصاحبه شاید بهانهای است برای ادای دین به تیم ملی بوکس و ورزشی که با طرفداران زیاد، مهجور قرار گرفته.
- بهترین نتیجه تاریخ بوکس ایران را به دست آوردید؟
فکر میکنم اعزام ما به این مسابقات اهمیت بیشتری داشت چون بالاخره بعد از 12 سال به مسابقات جهانی اعزام شدیم. من حدود 8سال است که در تیم ملی مشت میزنم اما تابهحال مسابقات جهانی را تجربه نکرده بودم.
- چرا؟
نمیدانم چطور بگویم. نمیشود گفت که کمکاری فدراسیون بوکس بوده اما مسئولان ورزش و خصوصا کمیته ملی المپیک در حق این ورزش کملطفی میکردند؛ یعنی طی چند سال اخیر بوکس تقریبا هیچ اهمیتی نداشته، چه برسد به اینکه به مسابقات جهانی هم اعزام شود. امسال البته تصمیم گرفتند که ما در مسابقات حاضر باشیم .
- از شرکت در اولین مسابقه جهانی-آن هم در کشوری که مهد بوکس به حساب میآید- چه حسی داشتی؟
شاید مهمترین مسئله نتیجهگیری بود. ما به این مسابقات اعزام شده بودیم تا بتوانیم چند سهمیه المپیک به دست بیاوریم اما کم تجربگی ما سبب شد تا آنطوری که مسئولان انتظار داشتند، سهمیه نداشته باشیم.
بچهها هیچوقت در چنین سطحی مشت نزده بودند و همین مسئله هم از لحاظ روانی روی تیم تاثیر گذاشته بود. در تمام این سالها البته شاید آرزوی ما روی رینگرفتن در مسابقات جهانی بود که به آن هم رسیدیم.
- شرایط چطور بود؛ منظورم برخوردهایی است که با شما میشد؟
هم زمان رفت و هم زمان برگشت اذیت شدیم چون آنها خیلی سختگیری میکردند؛ البته نه چیزی خارج از قوانین اما یک ساعت برای انگشتنگاری در زمان رفت معطل شدیم و در زمان برگشت مثل تمام کشورهای خاورمیانه با دقت بیشتری وسایلمان را گشتند. اما واقعا هیچگونه بیاحترامیای وجود نداشت.
- در زمان مسابقه هم شرایط اینگونه بود؟
نه. کلا برخورد بدی با ما نداشتند؛ البته زمانی که بوکسور آمریکایی با یک بوکسور ایرانی مسابقه میداد، تمام سالن ورزشکار آمریکایی را به سبک خودشان تشویق میکردند اما این اتفاق برای تمام رقبای تیم آمریکا وجود داشت؛ در مسابقات دیگر هیچ حمایتی از رقبای ایران نمیشد و همهچیز عادی بود.
- ویژهترین اتفاقی که از این مسابقات به خاطرت مانده؟
واقعا نظم برگزاری مسابقات برای من عجیب بود. آنها تیم قدرتمندی برای ساماندهی مسابقات داشتند.
- در بازی اول تو اتفاق عجیبی افتاد. راند اول را 3 بر 3 مساوی کردی اما راند دوم را 6 بر یک پیروز شدی. این اختلاف چطور در فاصله چند دقیقه اتفاق افتاد؟
بازی اول بدترین بازی من بود. ما 3روز قبل از مسابقات به آمریکا رسیدیم و هنوز بدنهایمان بیدار نشده بود. البته منظورم اصطلاح ورزشی نیست؛ بدنهای ما به بیدارماندن در ساعات 3 و 4 صبح عادت نداشت و همین مسئله شرایط را تغییر میداد. مسابقه اول من هم تحتتاثیر همین شرایط برگزار شد؛ یعنی من ساعت 3صبح به وقت تهران روی رینگ رفتم و در راند اول فکر میکردم هنوز خوابم. البته در راند دوم شرایطم بهتر شد و توانستم راحتتر مشت بزنم؛ آخر هم 18 بر 12 پیروز شدم.
- بعد هم مشتزن اوکراینی و رومانیایی؟
بازی دوم من خیلی سخت بود. مشتزن اوکراینی قهرمان اروپا و نفر سوم جهان است و به خاطر تجربهاش بازی سختتری را داشتم. هر چند که اگر دوباره با او روبهرو شوم، باز هم شکستش میدهم. مشتزن رومانیایی را هم که شکست دادم و به جمع 8نفر اول پیوستم.
- پس در این 3 بازی سختترین مبارزهات، مبارزه دوم بود؟
شاید مبارزه دوم از همه سختتر بود اما مقابل مشتزن رومانیایی استرس زیادی داشتم. بالاخره همه انتظار داشتند که پیروز شوم و سهمیه المپیک را کسب کنم. همین مسئله استرس مرا بیشتر میکرد.
- در دور چهارم بدشانس نبودی که با قهرمان جهان روبهرو شدی؟
شاید بدشانس بودم. سایپیف به غیر از امسال، سال2005 قهرمان و سال 2006 نایب قهرمان جهان شده بود. او امسال کاپ تکنیک را هم گرفت. اما من از همه بیشتر اذیتش کردم و خیلی حیف شد که مصدوم شدم.
- دستات شکست؛ درست است؟
نه، آرنجم در رفت. تو مسابقه دوم، چندبار به آرنجم ضربه خورده بود و توی این مسابقه - در همان راند اول - یک ضربه دیگر خورد و آرنجم در رفت. داور هم به خاطر همین مسئله در گیم سوم بازی را قطع کرد و او برنده شد؛ اما در همین 2 راند هم خیلی اذیتش کردم و 7 امتیاز گرفتم؛ در صورتی که او در مرحله بعد مشتزن ژاپنی را 21 بر یک برد و در فینال مشتزن روس را 26 بر 5؛ یعنی این دو مشتزن در 8 راند نتوانستند اندازه 2 راند من از سایپیف امتیاز بگیرند.
- پس اگر قرعه جور دیگری بود، حتما مدال میگرفتی؟
قطعا، چون برنده این بازی مدالش حتمی میشد و من مطمئنم اگر کس دیگری بود، راحت شکستش میدادم.
- آرنجت چطور است؟
خدا را شکر بهتر شده. روزی 2 جلسه تمرین میکنم و فکر میکنم تا شنبه - که اردوی ما دوباره شروع میشود - کاملا آماده باشم.
- پس برای المپیک تمرینات را از دست نمیدهی؟
نه اصلا. من قرار است در المپیک مشت بزنم و حسابی برای نتیجهگرفتن و مدالگرفتن در المپیک انگیزه دارم. طی این 14 روز که از مسابقات میگذرد، مربیها به همه ما اجازه استراحت دادهاند اما من بعد از 10 روز استراحت، روزی 2 جلسه تمرین میکنم تا آمادگیام حفظ شود.
- فکر میکنی در المپیک چه نتیجهای بگیری؟
فعلا باید تلاش کنم. نمیتوانم الان درمورد نتیجه صحبت کنم اما هدفم مدالگرفتن در المپیک است و فکر میکنم تواناییاش را دارم.
- اگر موافق باشی به عقبتر برگردیم؛ دقیقا زمانی که بوکس را شروع کردی. چرا این ورزش؟
برادرم قهرمان بوکس ایران و بازیکن تیم ملی بود. او من را وارد این ورزش کرد. فکر میکنم سال 75 بود که بوکس را شروع کردم. به نظر من از این ورزش پرتحرک تر و پرهیجانتر وجود ندارد. من هم خیلی علاقه داشتم؛ البته نمیشود نقش برادرم را نادیده بگیرم اما بههرحال خودم هم به بوکس علاقهمند شدم.
- بوکس را به عنوان یک ورزش پذیرفتهای؟ خیلیها بهخاطر خشونت، بوکس را از ورزشهای دیگر جدا میدانند.
خشونت این ورزش غیرقابلانکار است اما دنیا بوکس را به عنوان یک رشته ورزشی پذیرفته. اگر نگاهی به ورزشهای المپیک بیندازید، متوجه میشوید که بوکس در رده اولین ورزشهایی است که در المپیک پذیرفته شده. این ورزش البته به عنوان نوعی دفاع شخصی هم به درد میخورد؛ ضمن اینکه شما ورزشهای رزمی را نگاه کنید؛ من چند روز پیش تمرینات کیکبوکسینگ را میدیدم، آنها بسیار خشنتر بودند و با قدرت بسیار زیادی به هم ضربه میزدند.
- همین دفاع شخصی - که شما در مورد آن صحبت میکنید - سبب شده که حداقل در ایران بوکس به عنوان پیشزمینه دعوا شناخته شود؛ یعنی همه پسرها به هم توصیه میکنند که اگر میخواهی دعوا کنی، برو بوکس یاد بگیر.
ببینید این مسئله به خاطر این است که آنها هدف دیگری در بوکس دارند که در ورزشهای دیگر هم میتوانند به آن برسند.
باز هم میگویم که من نمیخواهم بگویم بوکس خشن نیست اما تاکید میکنم که ذهنیت ایرانیها نسبت به این ورزش خیلی بد است؛ در صورتی که چنین ذهنیت منفیای در مورد ورزشهای خشنتر مثل کیکبوکسینگ اصلا وجود ندارد؛ ضمن اینکه هرکس بوکس را برای دعواکردن یاد بگیرد، اصلا در بعد قهرمانی به موفقیت نمیرسد. من بارها برایم اتفاق افتاده که شرایط دعوا داشتهام اما شدیدا پرهیز کردهام.
- دلیل این ذهنیت منفی چیست؟
نمیدانم برای ورزشی که چندین سال ممنوع بوده، شاید عدم شناخت کاملا طبیعی باشد ولی به نظر من هرچه زمان بگذرد، شرایط بهتر میشود.
- فکر نمیکنم زمان ممنوعیت بوکس را تجربه کرده باشی؟
نه، خدا را شکر؛ من از زمانی که بوکس را شروع کردم، هیچ ممنوعیتی وجود نداشت. در آن زمان، مشکل اصلی وسایل کمیاب بوکس بود که امروز این هم حل شده. برای همین است که میگویم ذهنیتها درست میشود.
- از آن زمان چیزی به خاطر داری؟
من سن زیادی نداشتم اما بزرگترهای ما معمولا در زیرزمین خانه یکی جمع میشدند و تمرین میکردند یا اینکه به کوه میرفتند تا بتوانند ورزش کنند. تمام هیجانشان هم به وقتی مربوط میشد که دوستان دور هم جمع میشدند و مسابقه میدادند. تغییر شرایط در زمان، همان چیزی است که میگویم آینده را هم عوض میکند.
- دلیل اصلی ممنوعیت چه بود؟
نمیدانم، شاید برای اینکه خیلی خشن به نظر میرسید.
- شاید هم به دلایل غیرورزشی؟\
شاید حرف شما درست باشد اما الان همه چیز حل شده و مشکلی نداریم.
- بگذریم. درآمدت از بوکس چقدر است؟
بوکس در ایران درآمد چندانی ندارد. رسانهها درگیر مسابقات نمیشوند. تلویزیون هم لیگ را پخش نمیکند و همه اینها باعث میشود که باشگاه درآمد چندانی نداشته باشد؛ یعنی هیچ اسپانسری حاضر نیست بابت تبلیغ در استادیوم - که فقط چندهزار نفر تماشاچی آن را میبینند - پول زیادی بدهد.
نتیجهاش هم این میشود که هیچ بوکسوری نتواند برای یک فصل بیشتر از 5میلیون تومان بگیرد؛ اما دوستان ما که والیبال، بسکتبال یا فوتبال بازی میکنند، به خاطر پخش مستقیمها، 100میلیون تومان و بیشتر میگیرند. این تبعیضی است که ما دچار آن شدهایم. مثلا خود من برای یک فصل با هزینه رفت و آمدم به مازندران از تیم مروارید خزر فقط 3میلیونونیم گرفتم.
- با این درآمد چطور زندگی میکنی؟
من کارمند حراست شرکت نفتم و درآمدم هم از این راه است چون با پول بوکس نمیشود زندگی کرد.
- از آسیب دیدگیهای این ورزش و اثراتش در آینده نمیترسی؟
ببینید، تنها بوکسوری که دچار مشکل شده و الان دستهایش میلرزد، محمدعلی کلی است؛ ضمن اینکه میتوانم بگویم او ضربات زیادی هم نخورده است اما پارکینسون گرفته و به این وضع دچار شده؛ در صورتی که تایسون هنوز سرحال است. البته بوکس خطرناک است چون با ضرباتی که بیشتر به سر و گردن وارد میشود، ادامه پیدا میکند.
- با این همه خطر و آن درآمد کم و عدم پخش تلویزیونی، انگیزهات در ادامهدادن بوکس چیست؟
وقتی که بدانی یک ملت منتظر نتیجهگرفتن تو هستند، این زحمات جبران میشود و حس خیلی خوبی به آدم دست میدهد؛ خصوصا اگر هم بتوانی پرچم کشورت را بالا ببری.
- یعنی از اول با همین هدف وارد بوکس شدی؟
واقعا انگیزه دیگری به غیر از قهرمانی در مسابقات بینالمللی نداشتم؛ چون همانطور که خود شما گفتید، اصولا بوکس در ایران هیچ انگیزهای را ایجاد نمیکند.
- الگوی ورزشیات در بوکس جهان کیست؟
بوکسور 100 کیلوی کوبا را خیلی دوست دارم؛ یعنی از نحوه ضربهزدن ماریوکین لذت میبرم و دوست دارم که مانند او مشت بزنم؛ تلاشم را هم میکنم. اما در ایران اول برادرم رحیم و بعد استاد ملک هاشمپور که از بوکسورهای قدیمی ایران بودند.
- فیلم بازیهای او و اصلا هیچ بوکسوری را که تلویزیون نشان نمیدهد؟
بالاخره وقتی دوست داشته باشی، میتوانی آن را پیدا کنی. در تهران همه چیز پیدا میشود. مثلا من فینال المپیک بارسلون را خیلی دوست داشتم و الان، هم سیدیاش را دارم، هم فیلم ویدئوییاش را.