دوشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۳
۰ نفر

همشهری دو - لیلا به‌طلب: عصر است و سالن انتظار مرکز تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در شرق بوستان«لاله» پر از تماشاگران کودک است.

دریای باورها در نمایش بارانی‌ها

پوستر ورودي، خبر از اجراي نمايش «پرنده و فيل» با نويسندگي «داوود كيانيان» و طراحي و كارگرداني «حميد كيانيان» مي‌دهد. دقايقي بعد رديف صندلي‌هاي سالن انتظار خالي شده‌اند تا جمعيت تماشاگران روي صندلي‌هاي رنگين سالن نمايش مركز تئاتر كانون جاگير شوند. تماشاچي‌هاي كوچك در كنار والدين‌شان منتظرند تا بازيگران، رو از پرده سياهرنگ صحنه بگيرند و به سمت آنها برگردند. بازيگران صحنه همگي خاكستري پوش هستند؛ درست مثل آن تصوير نشسته بر ويلچر كه پايين پوستر نمايش نقش شده است. اين گروه نمايشي مانند اسم‌شان از هر جاي كشور كه سر در مي‌آورند يك تغيير ارزشمند در خاطر بينندگان نمايش‌هايشان خلق مي‌كنند. ما در حاشيه اجراي تئاتر پرنده و فيل با هنرمندان داراي معلوليت گروه «باران» و طراح و كارگردان نمايش‌هاي اين گروه گفت‌وگو كرده‌ايم. آنها همگي از خواستن‌ها و توانستن‌هاي زندگي‌شان مي‌گويند.

  • وقتي تفاوت‌ها محو مي‌شوند

هنرمندان نمايش پرنده و فيل در مركز تئاتر كانون پرورش فكري، همگي يك خصوصيت مشترك دارند، آنها از ميان افراد داراي معلوليت جسمي- حركتي انتخاب شده‌اند. البته مرتضي، يكي از هنرمندانِ اين نمايش، مبتلا به فلج مغزي است و روي ويلچر نشسته اما به موقع، در نقش‌اش فرو مي‌رود و در مقابل ديالوگ‌هاي همبازي‌هايش واكنش نشان مي‌دهد. روي صحنه اين نمايش، بعضي حرف‌ها و كلمات، نامفهوم مي‌مانند و بعضي حركات هنرمندانه، نيمه‌تمام و غيرمعمول. اما بازي نور و صدا كه شروع مي‌شود، معلوم مي‌شود تماشاگرها از خيلي وقتِ پيش احساس‌شان را همراه بازي‌هاي هنرمندانه بازيگران معلول نمايش كرده‌اند. لابد با همين خيال شيرين است كه تفاوت‌ها را فراموش مي‌كنند و همراه با تكاپوي بازيگران صحنه، به خروش مي‌آيند.

  • نمايش با چاشني فرهنگسازي

«تماشاگرهاي مشتاق، رودرروي هنرمنداني كه جزو افراد داراي معلوليت دسته‌بندي مي‌شوند»؛ اينجا نقطه‌اي است كه مي‌توان به‌عنوان تفاوت، روي آن تمركز كرد. اما چه چيز، طراح و كارگردان چنين نمايش‌هايي را به سمت همكاري با بازيگران داراي معلوليت پيش برده است؟

حميد كيانيان در جايگاه طراح و كارگردان نمايش پرنده و فيل مي‌گويد: علت اصلي فعاليت ما براي كودكان، فرهنگسازي است. تلاش بر اين است كه كودكان از سنين كودكي به توانمندي معلولان پي‌ببرند و بدانند اين افراد هم مانند هر انسان ديگري داراي محدوديت هستند، اما ممكن است محدوديت معلولان به چشم بيايد و محدوديت انسان‌هاي ديگر ديده نشود. او از نگاه ترحم‌آميزِ جامعه به معلولان گلايه دارد. در همين راستا هم اتفاقي ناگوارتر را يادآور مي‌شود و مي‌افزايد: گاهي آسايشگاه‌ها و افراد داراي معلوليت به مستمسكي براي فرونشاندن زياده‌خواهي عضوي از اعضاي خانواده‌هاي سالم تبديل مي‌شوند. به اين ترتيب، فردي كه از رفتار يكي از اعضاي خانواده رضايت ندارد عضو به ظاهر زياده خواهِ خانواده را براي بازديد از آسايشگاه‌هاي معلولان به اين مراكز مي‌برد و در مواجهه با افراد داراي معلوليت به آن عضو خانواده تأكيد مي‌كند كه در مقابل چنين افرادي از وضعيت مناسب و مطلوب‌تري برخوردار است. اين رفتار، شرف و عزت انساني معلولان آسايشگاه‌ها را هدف قرار مي‌دهد.

  • دانه توانايي جوانه مي‌زند

در دنياي نقاشي دخترك 7ساله، يك پرنده هست كه از بالابلندي‌هاي جنگل مي‌آيد. يادش هست كه جوجه‌هايش را بي‌اعتنايي فيل داستان به كام نابودي كشانده است. حالا خيال انتقام از فيل بي‌رحم قصه آنقدر در ذهن پرنده قوت گرفته كه تمام تلاش و توانايي‌اش را براي رسيدن به هدفي كه در ذهن دارد، به‌كار بگيرد. اين تنها يكي از بازخوردهايي است كه در پسِ اجراي نمايش پرنده و فيل از سوي يكي از تماشاگرانِ كوچك نمايش عيان شده و در حالي رخ داده كه عده‌اي از مسئولان صادركننده مجوز اجراي اين نمايش تصور مي‌كردند تماشاگرهاي كودك از برقراري ارتباط با هنرمندان معلول اين نوع نمايش‌ها هراس دارند.

حميد كيانيان با اشاره به اين موارد مي‌افزايد: زماني كه اين نمايش‌ها را براي كودكان و والدين آنها اجرا مي‌كنيم، تماشاگران از بازيگران تئاتر امضا مي‌گيرند و تمايل دارند در كنار آنها عكس يادگاري ثبت كنند. او معتقد است اين نمايش‌ها علاوه بر خارج كردنِ افراد معلول از انزوا، آنها را از مصرف‌كننده به مولد تبديل مي‌كند. علاوه بر اين، ديد تماشاگران هم نسبت به معلوليت تغيير مي‌كند. اين تأثيرگذاري تا حدي است كه افراد سالم هم به توانمندي خودشان ايمان مي‌آورند. اما تأثير چنين نمايش‌هايي بر تماشاگرانِ معلول چندين‌برابر است. آنطور كه حميد كيانيان مي‌گويد تعدادي از والدين اين كودكان و نوجوانان معلول بعد از تماشاي نمايش‌هاي گروه باران، با او در جايگاهِ كارگردان نمايش تماس مي‌گيرند و خبر از تغييرِ رويه و رفتار فرزندانشان مي‌دهند. نمونه‌اش تلاش دختر داراي معلوليتي است كه براي تردد، نيازمند استفاده از ويلچر بوده است. به گفته والدين اين دختر معلول، او بعد از ديدن نمايشِ گروه باران، از مقابل درِ خانه به‌صورت سينه خيز حركت مي‌كند تا خود را به داخل خانه برساند آن‌هم براي آنكه توانايي‌اش را به‌خود و اطرافيانش ثابت كند.

  • جاي معلولان در پستوي خانه نيست

فعاليت گروه نمايشي هنرمندان داراي معلوليت تحت نظارتِ مؤسسه باران، شايد نخستين و مستحكم‌ترين قدم براي رويارويي با فرهنگ برخورد نامناسب با معلولان است. اينجا و در متن شهر بزرگي همچون پايتخت، هنوز هم رفتارهايي وجود دارد كه افراد داراي معلوليت را از ظاهر شدن در جامعه و نشان دادن توانايي‌هاي‌شان دلسرد مي‌كند. حميد كيانيان با تأكيد بر اين مسئله، از شنيده‌هاي موثقش درباره رفتار نادرست با معلولان در بعضي خانواده‌ها مي‌گويد؛ «تصور كنيد عروس معلول يك خانواده هنگام حضور مهمان سرزده در خانه مادرهمسرش به زيرزمين هدايت شده تا مهمانان از معلوليت او مطلع نشوند. اين موضوع مختص روستاهاي محروم كشور ما نيست و در حاشيه يكي از شهرهاي بزرگ كشور براي يكي از خانم‌هاي داراي معلوليت اتفاق افتاده است.»

  • ترحم ممنوع؛ آسايشگاه هرگز!

آسايشگاه‌هاي نگهداري از معلولان در دنيا كم‌كم به فراموشي سپرده مي‌شود. حميد كيانيان با استقبال از باب‌شدن اين روند درباره معلولان در جهان، مي‌گويد: در پي منسوخ شدن فعاليت آسايشگاه‌هاي نگهداري معلولان در جهان، مردم دنيا از اين مسئله فاصله گرفته‌اند كه معلولان را در محيطي جدا از متن جامعه نگهداري كنند. ادامه روند نگهداري معلولان در آسايشگاه‌ها قطعا باعث كاهش عزت نفس آنان و تبديل فرد معلول به يك مصرف‌كننده صرف مي‌شود؛ علاوه بر اينكه هزينه‌هايي هم بر فرد و جامعه تحميل خواهد كرد. با اين روش استعدادهاي زيادي از جامعه دور مي‌مانند.

اما ظاهرا ايران در طي كردن اين مسير، كند حركت مي‌كند. حميد كيانيان مي‌گويد: در ارتباطي كه با يكي از آسايشگاه‌هاي نگهداري معلولان كشور داشتم، از مسئولان آسايشگاه 5سال فرصت خواستم تا 70درصد معلولان آن مركز را به سطح پذيرش شغل و انجام مسئوليت‌هاي زندگي روزمره برگردانم. اما اين اجازه به من داده نشد. اين در حالي است كه فعاليت‌هاي مشابهي كه در مؤسسه باران و با حضورِ افراد داراي معلوليت داشته‌ايم نتايج مطلوبي دربرداشته است. او براي نمونه به دخترِ معلولي اشاره مي‌كند كه تنها از توانايي حركت دادن گردنش برخوردار بوده اما به‌خاطر باور كردن توانمندي‌هايش اكنون در حال فعاليت شغلي است و هم‌اكنون 350نفر زير مجموعه او فعاليت مي‌كنند.

  • روي پاي خودشان ايستاده‌اند

نقطه آغاز براي هنرمندان داراي معلوليت در مؤسسه باران يكي است اما ممكن است طي كردن مسير براي هر كدام از آنها با ديگري متفاوت باشد. به گفته حميد كيانيان در اين مؤسسه از اعضا تست‌هاي روانشناسي و ورزشي به عمل مي‌آيد. سپس با امكانات محدود و موجود، هر كدام از اعضا توسط متخصصان فيزيوتراپ و كاردرمان ويزيت مي‌شوند. طي اين فرايند، مشكلات روحي و رواني آنها هم مشخص مي‌شود. از اين پس روشن است كه هر كدام از افراد عضو مؤسسه، به چه ميزان آموزش و در چه زمينه‌اي نيازمند هستند. در همين راستاست كه كلاس‌هاي آموزشي براي افراد داراي معلوليت در سطوح مختلف برگزار مي‌شود. اعضاي مؤسسه باران در همين كلاس‌ها به سوي حل مشكلاتي قدم برمي‌دارند كه براي درمان آنها نيازمند حضور نزد روانپزشك بوده‌اند. از آنجا كه مؤسسه باران از حمايت مالي سازمان بهزيستي برخوردار نيست، اعضاي گروه نمايش باران اغلب با مشكلات زيادي مواجه مي‌شوند. به گفته حميد كيانيان گاهي اوقات بعضي از اعضاي گروه، توانايي پرداخت هزينه رفت‌وآمد با اتوبوس را هم نداشته‌اند، به‌خصوص كه حدود 70تا 80 درصد اعضاي گروه، در حومه شهر زندگي مي‌كنند. اما نكته مثبت اينجاست كه هزينه‌هاي اعضاي گروه نمايش توسط خودشان، با فروش بليت و محصولاتي كه توليد مي‌كنند تهيه مي‌شود، چون براي اعضاي اين مؤسسه زمينه فعاليت در حوزه توليد محصولات صنايع‌دستي و برپايي غرفه‌هاي فروش اين محصولات هم فراهم شده است. مزيت ديگر آن است كه خدمات ارائه شده در مؤسسه باران رايگان است و اعضا تنها هزينه اياب و ذهاب خود را پرداخت مي‌كنند.

  • مي‌خواهم حقوقدان شوم

نازنين‌زهرا بابايي؛ جوان‌ترين هنرمند گروه از آرزوهايش مي‌گويد

كم‌سن‌ترين عضو گروه نمايش باران است و الان يك سال است كه وارد اين گروه نمايشي شده. آنطور كه نازنين‌زهرا بابايي مي‌گويد ديپلمه است و خودش را براي ورود به دانشگاه آماده مي‌كند. وقتي روي سكوي انتهاي نمايش نشسته است مشخص نيست كه مشكل جسمي‌اش كوتاهي قد است. خودش مي‌گويد باوجود آنكه بعضي از افراد، اعتقادي به معلوليت او ندارند اما جزو افراد داراي معلوليت دسته‌بندي مي‌شود. نازنين‌زهرا بابايي از اين موضوع ابراز رضايت مي‌كند كه تماشاگران نمايش بعد از تماشاي بازي هنرمندانه اعضاي گروه، اظهار شگفتي مي‌كنند و مي‌پرسند چطور چنين اتفاقي ممكن است؟ البته بعضي‌ها فكر مي‌كنند اجراي نمايش كار ساده‌اي است اما هيجان، اجراي حركات و بيان صحيح ديالوگ‌ها كار مشكلي است. به گفته او نتيجه كار آنقدر مثبت است كه بعد از اجرا ما را تشويق مي‌كنند و با اعضاي گروه عكس مي‌گيرند. او مي‌گويد: حضور در گروه نمايش و اجراي تئاتر به من آموخت كه همه كارها قابل انجام‌دادن هستند حتي اگر براي انجام آنها سختي‌هاي زيادي بر سر راه انسان وجود داشته باشد.

بابايي تصميم دارد شانس خود را براي ادامه تحصيل دانشگاهي در رشته‌هاي مختلفي امتحان كند. به گفته خودش آرزوي او تحصيل در رشته بازيگري و كارگرداني است اما قصد دارد براي ورود به رشته حقوق و روانشناسي هم تلاش كند. نازنين‌زهرا بابايي از اتفاقات خوبي كه انتظار رخدادنشان را مي‌كشد مي‌گويد؛ «دوست دارم فرصتي فراهم شود تا بتوانم در برنامه دورهمي شركت كنم. علاوه بر اين به‌دنبال موقعيت مناسبي هستم تا كتابي را كه تاليف كرده‌ام به انتشار برسانم. اين كتاب حاوي داستان‌هاي آموزنده براي كودكان است و يكي از كتاب‌هايي است كه تا‌كنون نوشته‌ام. كتاب ديگر من در حوزه هنر آشپزي گردآوري شده است.»

کد خبر 377151

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha