پنجشنبه ۸ آذر ۱۳۸۶ - ۱۰:۰۴
۰ نفر

زهرا آران: نخستین جشنواره تصویرگری شاهکارهای ادبی ایران با محوریت قصه‌های مثنوی معنوی و غزلیات شمس، یک هفته را میهمان فرهنگسرای نیاوران بود.

یعنی مدت‌ها پس از آن که هفته جهانی مولانا، برنامه‌ها و حواشی آن به‌طور کلی تمام و پرونده اش بسته شده بود.

تصویرگری برای اغلب ما پیش از هرچیز دیگری یادآور تصاویر کتاب‌های کودکان است. شاید این نگاه درست باشد و این شاخه از هنرهای تجسمی را ارتقا دهد و باعث کیفیت آثار شود، شاید هم غلط باشد و موجب ضعف آن را فراهم آورد اما به‌نظر می‌رسد هر علاقه مندی که به چنین نمایشگاهی پا می‌گذارد، انتظار دارد با تصاویری روبه‌رو شود که توجه کودکان یا احتمالا نوجوانان را به خود جلب کند، اما نکته‌ای که جشنواره تصویرگری شاهکارهای ادبی ایران را از دیگر نمایشگاه‌های تصویرگری متمایز می‌کند، موضوع این جشنواره است.

درحقیقت، این جشنواره که به گفته کیانوش غریب پور هرسال برگزار خواهد شد، به شدت بر لبه تیغ راه می‌رود چراکه جدا از تمام حرف و حدیث‌هایی که درباره کیفیت و وضعیت تصویرگری در ایران و ارتباط آن با مخاطب وجود دارد، برگزارکنندگان این نمایشگاه به سراغ موضوعی رفته بودند که به‌طور ذاتی پیچیده و حتی به عقیده بسیاری غیرقابل تصویر است! و آن موضوعی نیست مگر شعر.

اگرچه قسمت عمده جشنواره تصویرگری شاهکارهای ادبی ایران به قصه‌های مثنوی معنوی اختصاص داشت و به‌نظر می‌رسید که تصویرگری این شعرها به راحتی تصویرگری یک داستان منثور (به‌دلیل داستانی بودنشان) است، اما کافی می‌بود تا مخاطب کمی با مثنوی مانوس باشد تا بتواند سطح کارها را ارزیابی کند و متوجه شود که تنها داستان‌ها تصویر شده‌اند و کمتر اتفاق افتاده که تصویرگران به چیزی غیراز پیرنگ ظاهری داستان هم پرداخته باشند.

البته نباید فراموش کرد که اولاً تصویرگری شعر یکی از بحث برانگیزترین و پردردسرترین کارهای این حوزه است چون شعر عمیقا با احساس سروکار دارد و بر پایه انتزاع است نه عینیت، درحالی که ذات تصویرگری با عینیت و ماده آمیخته شده است؛ ثانیاً تصویرگران این جشنواره با شعرهایی معمولی روبه‌رو نبوده اند؛ تقریبا بر کسی پوشیده نیست که شعرهای مولوی لایه لایه و چند معنایی هستند و خوانش‌های متعددی برای آن قابل تصور است، بنابراین به‌طور طبیعی تصویرگری چنین شعرهایی با این خصوصیات بیش و پیش از تخصص و مهارت به جرات و جسارت نیاز دارد.

فرشید شفیعی، یکی از اعضای هیئت انتخاب آثار جشنواره تصویرگری در این باره می‌گوید: اساسا کار کردن برای مولانا به‌دلیل اسم و پیشینه عمیقی که در ذهن ایجاد می‌کند، یا به‌طورکلی برای چنین موضوعاتی و در این فضاها سخت و دشوار است و متأسفانه تصویرگرها یک قسمت از کار - مثلا طنز رویی داستان- را گرفته‌اند و باقی بخش‌ها را رها کرده‌اند.

او علت این امر را ضعف تصویرگری هنرمندان می‌داند و اضافه می‌کند: هنرمند باید بداند که  ترکیب‌بندی یک فضای معنوی و مذهبی با فضاهای دیگر فرق می‌کند و بداند که اصلا چرا باید فرق داشته باشد. او باید بین داستان بازرگان مولانا و بازرگان شعر شل سیلوراستاین تفاوت قائل شود اما این اتفاق نیفتاده است.

با این وجود، آثار نخستین جشنواره تصویرگری شاهکارهای ادبی ایران از جهات متفاوتی قابل تامل بود، چون نگاه‌های متفاوت را در باب یک داستان یا شعر نشان می‌داد.

این جشنواره چند داستان را برای تصویرگری پیشنهاد کرده بود که داستان پادشاه و کنیزک، فیل در تاریکی، شغال و خم رنگ، طوطی و بازرگان ، بقال  و طوطی و از ... آن جمله بودند. در اغلب تصاویر، تنها بُعد روایی داستان به تصویر کشیده شده بود؛ این مسئله به‌خصوص در تصاویر 3 داستان اخیر بیشتر دیده می‌شد.

این تصاویر که در یک فریم، داستانی طولانی را روایت می‌کردند، بیشتر به لحاظ تکنیک و نحوه اجرا قابل توجه بودند. تکنیک آبرنگ، مداد رنگی، گواش یا رنگ روغن بود که آثار تصویرگران را از یکدیگر جدا می‌کرد وگرنه همه تصاویر، طوطی‌های سبزرنگ و خندانی داشتند که یا در گوشه‌ای پرواز می‌کردند یا سر بی‌مویشان را در گوشه دیگری از تصویر نشان می‌دادند.

البته این وضعیت به همه آثار مربوط نمی‌شد، به‌عنوان مثال اثر راشین خیریه که داستان طوطی و بقال را روایت می‌کرد، از رنگ‌های قرمز و مشکی در پس زمینه خاکستری استفاده کرده بود و به این ترتیب مخاطب – مشرف به داستان - در مقایسه این اثر با آثار دیگر، متوجه تمایز عمده‌ای می‌شد که او را به لایه‌های درونی قصه سوق می‌داد.

در حالی که شاید یک کودک یا نوجوان تصویر شیرین شیخی را در کنار این داستان بیشتر بپسندد چون رنگ‌های گرم‌تر و شفافیت بیشتری دارد یا به‌اصطلاح، کارتونی‌تر و شادتر است اما در عین حال، چیزی فراتر از روایت داستان ندارد.

اما مثلا در تصاویر مربوط به داستان فیل در تاریکی لایه‌های زیرین قصه هم لحاظ شده بودند و هنرمندان از زوایای مختلفی به آن نگاه کرده بودند.

به‌طور عمده تصویرهای این داستان به 2دسته تقسیم می‌شدند، یک دسته آن تصاویری بودند که داستان را روایت می‌کردند مثل اثر آناهیتا سلیمی؛ اما دسته دیگر، تصاویری بودند که وارد ذهن شخصیت‌های داستان شده و اوهام و خیالات آنها را تصویر می‌کردند؛ مثل کارهای زهرا سلیمانی و علی خدایی.

در تصویر خدایی هیچ آدمی دیده نمی‌شود بلکه شکل‌های عجیب و غریبی وجود دارد که به بیننده می‌گوید تصورات آدم‌ها از چیزی که لمس می‌کنند، این‌گونه است.

اما قسمت دیگر این جشنواره به تصویرگری شعرهای غزلیات شمس اختصاص داشت. در این قسمت، تصویرگران آزاد بوده‌اند تا شعر مورد نظرشان را انتخاب کنند و دقیقاً همین جاست که سختی کار تصویرگر یا حتی تضاد شعر و تصویر نمایان می‌شود.

غزلیات شمس که سرشار از شکست‌های زبانی و معنایی است باید به تصویر بیاید و همان طور هم که این نمایشگاه نشان داد این کار، ظرافت‌های خاصی را می‌طلبد.

درواقع این قسمت از نمایشگاه انتزاع در انتزاع بود چراکه غزل‌ها پیرنگ ندارند و به شدت با عاطفه شاعر و مخاطب درگیر هستند یعنی چیزهایی لمس ناشدنی. بنابراین، تصویرگر چاره‌ای ندارد جز اینکه از شیوه‌های انتزاعی کمک بگیرد.

کیانوش غریب پور، دبیر جشنواره که به سختی‌های این گونه جشنواره‌ها آگاه است، می‌گوید: به‌دلیل پیچیدگی‌های عرصه شعر و انتزاعی بودن آن است که ما در تاریخ تصویرگری، تصویرگری موفق غزل نداریم چون اگر قرار باشد به سراغ کدهای عینی برویم، کاری دم دستی انجام داده‌ایم که فقط یک ترجمه تصویری است.

اما به‌نظرمان رسید که این جشنواره، به تصویرگران فرصتی می‌دهد تا پتانسیل تمایل به نقاش شدن شان را رها کنند و آنهایی که از تصویرگری عین به عین متن فرار می‌کنند با این موضوع به هدفشان برسند و به نوعی از لطماتی که متن به تصویرگری – مثل اینکه تصویر باید در خدمت متن و کلام باشد- می‌زند در امان باشند.

آنچه غریب پور و دوستانش در برگزاری این جشنواره مد نظر داشته‌اند تا حدودی برآورده شده است مثلا تصویر کیوان عسگری برای شعرهای هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست/ و‌  ای توبه‌ام شکسته از تو کجا گریزم، یا اثر رضا لواسانی برای شعر چه دانستم که این سودا من را زین سان کند مجنون، از نمونه‌های خوب این مجموعه هستند چون با وجود عدم به کارگیری عناصر غیرمادی طوری تصویر شده‌اند که به بیننده سرنخی برای لذت بردن و فهم اثر، می‌دهند و درعین حال گویای برداشت شخصی تصویرگر هستند.

هرچندکه در تصویرگری غزلیات هم آثاری بودند که شعرهای معنوی را به تصویر می‌کشیدند اما انتزاعی صرف نبودند مثلاً مانلی منوچهری برای شعر ‌ای قوم به حج رفته کجایید کجایید، عناصر مادی مرتبط با شعر را گرفته و با تخیلش به تصویر کشیده بود.

اما با وجود تمام نقدهایی که به این جشنواره وارد است، حرکتی که انجمن تصویرگران کتاب کودک آغاز کرده، به خاطر تمام دلایلی که در بالا ذکر شد و مجریان هم به آن واقفند، قابل ستایش و تشویق است.

فقط می‌ماند حمایت مادی و معنوی سازمان‌های مختلف که تا حالا تنها شهرداری تهران و چند شرکت دیگر به روند دور اول این جریان قول مساعد داده‌اند.

کد خبر 37879

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز