كساني كه آقاي كلانتري را ميشناسند، ميدانند كه خيلي رُك و گاهي حتي تند و البته مقتدرانه سخن ميگويند. ما هم جسارت كرديم ايشان را «كلانتر حيات وحش» بناميم، به اين اميد كه بالاخره بعد از 4دهه كسي پيدا شده است كه خود را مسئول حفظ دهها هزار گونه زيستي بنامد.
2- اين نگارنده و صدها نفر از فعالان محيطزيست تلاش كرديم كه مديريت سازمان به كسي سپرده شود كه هم نظر با روند توسعه بتني در كشور نيست. با وجود تلاشهاي فراوان، صداي ما توسط رياستجمهوري شنيده نشد. اما بهشخصه جانشيني خانم ابتكار توسط آقاي كلانتري را يك گام به جلو ميدانم چرا كه تداوم مديريت طولاني توسط يك فرد، در خوشبينانهترين حالت تسلط يك تفكر و انحصار يك عده در تصميمگيريها و در سناريوهاي بدبينانه، باعث فساد و ازكارافتادگي يك سيستم ميشود. آقايكلانتري فردي مقتدر است كه اگر به تصميمي برسد براي اجراي آن تلاش ميكند و با كسي هم تعارف ندارد، به همين دليل بايد به ايشان كمك كنند كه به تصميمات درست برسند.
3- نخستين انتظار ما از آقايكلانتري انتشار برنامهاي است كه ايشان بعد از پيشنهاد شدن رياست سازمان به رياستجمهوري دادهاند. در ضمن لازم است مشخص كنند كه رابطه اين برنامه با برنامه منتشر شده آقاي روحاني در زمان انتخابات چگونه است. انتشار برنامه براي شفافسازي، ارزيابي عملكرد و گفتوگوي سازنده، نخستين اقدامي است كه هر مقامي بايد آن را انجام دهد.
4- آقاي كلانتري بارها و بارها بهدرستي سازمان حفاظت محيطزيست را مسئول خشك شدن درياچه اروميه قلمداد كردهاند. من هم با ايشان كاملا موافقم. چرا كه سازمان، ابزارهاي قانوني لازم براي حفظ حقابه تالابها و درياچههاي كشور را داشته است. الان ايشان در جايي نشستهاند كه بايد آنچه مديران گذشته كوتاهي كردهاند، جبران كنند. البته ميدانيم كار آساني نيست و انشاءالله آنهايي كه مسئول خشك شدن اين تالابها بودند را ارتقاي درجه ندهند.
5- از آقاي كلانتري انتظار ميرود براي نجات محيطزيست ايران 3برنامه مشخص كوتاهمدت، ميانمدت و درازمدت را در دستور كار قرار دهند. در برنامه كوتاهمدت بايد هر چه جديتر حق سازمان حفاظت محيطزيست را از دولت بگيرند و اين سازمان ضعيف را از نظر بودجهاي تقويت كنند. به كاركنان، كارشناسان و بهخصوص محيطبانان رسيدگي كنند و حقوق آنها را به سطح آبرومندانهاي برسانند. همين كه گيت ورود و خروج سازمان را حذف كردند از ايشان تشكر ميشود. در ميانمدت هم برنامه مدون 4ساله را تدوين كنند تا مديران براساس استراتژي مشخص بدانند كه بايد در اين دوران چه كنند. اما براي درازمدت ايشان بايد دست به تحول اساسي در سازمان حفاظت محيطزيست بزنند. مهمترين كار ايشان دادن ماموريت به ستادي شبيه «ستاد احياي درياچه اروميه» است كه ساختار مديريتي سازمان را بازنگري كند. براي نمونه آيا بايد سازمان حفاظت محيطزيست همچنان معاونتي زيرنظر رياستجمهوري باشد؟ آيا با سازمان جنگلها و مراتع و ميراث فرهنگي ادغام و به وزارت حفظ ميراث طبيعي و فرهنگي تبديل شود؟ يا هر سناريوي ديگري كه يك تيم حرفهاي و متخصص در ستادي به نام «بازنگري مديريت و ساختار حفظ محيطزيست و منابع طبيعي» در مورد آن تصميم بگيرد و سپس با تبديل خروجي آن به قانون، ساختار ناكارآمد كنوني اصلاح شود.
6- دوستداران محيطزيست خيلي نگران گذشته آقاي كلانتري بودند. اينكه ايشان علاقه زيادي به محصولات تراريخته دارند؛ اينكه ايشان خيلي به دايره دوستانشان وابسته هستند؛ اينكه ايشان توسعهگرا هستند؛ اينكه ايشان چندان با مفهوم حفاظت محيطزيست آشنايي ندارند؛ اينكه ايشان به حرف كسي گوش نميكند. اين نگرانيها قطعا براي هر مديري قابل تصور است ولي در مورد آقايكلانتري بعضي از آنها مسبوق به سابقه است. بدون شك مهمترين انتظار ما از ايشان دادن مديريتها به كساني است كه نشاندهنده آن باشد كه منتقدان ايشان اشتباه كردهاند. بايد توجه كنند كه محيطزيست جاي مهندسان (و ازجمله مهندسان بيوتكنولوژي) و معماران نيست.
ايشان نياز به محيطباناني دارند كه از حيات وحش ايران حفاظت كنند. من بدون آنكه جسارتي به همنوعان خود بكنم از ديدگاه زيست شناسي، انسان را يكي از وحشيترين گونههاي زنده ميدانم كه برخلاف بقيه موجودات به حق خود راضي نيست. ما بحق از آقاي كلانتري، «كلانتري حياتوحش» را ميخواهيم، چه آنجا كه حق زيستن يك پرنده، ماهي يا مارمولك باشد و چه حق نفس كشيدن ميليونها انساني باشد كه توسعه بتني و موتوري آنها را از اين حق خدادادي محروم كرده است. موفق باشند.
نظر شما