به گزارش ايسنا، سید محمدصادق خرازی فعال سياسي اصلاح طلب، در ارزیابی خود از کابینه دولت دوازدهم، گفت: معمولا کاری بدون اشکال و انتقاد نیست اما به هرحال رئیسجمهور ۲۴ میلیون رای آورده و حق دارد که خودش تصمیم بگیرد و وزرایی انتخاب کند که میتواند با آنها کار کند.
وی ادامه داد: شایسته نیست که گروهها در این رابطه سهمخواهی داشته باشند و من هم سراغ ندارم که هیچ گروه سیاسی در این راستا سهمخواهی کرده باشد. من که متعلق به جریان اصلاح طلب هستم، نشنیدم که کسی سهم یا درخواستی در این رابطه از رئیسجمهور کرده باشد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب خاطر نشان کرد: در مدیریت قاعدهای حاکم است و آن سلیقه است. سلیقه مرحوم آقای هاشمی یک جور بود، سلیقه آقای خاتمی یک جور دیگر بود و سلیقه آقای روحانی نیز سلیقهای خاص است و این موضوع اهمیت دارد که ما در این شرایط فرصت مناسبی به رئیسجمهور دهیم که با تدبیر و تجربه ۴ ساله ریاست جمهوری، بتواند دولت و افرادی که انتخاب کرده را با توجه به اهداف، استراتژی و آرمانی که دنبال میکند، به جایی برساند. من شایسته نمیدانم که اکنون وارد نقد شویم چون هنوز عملی از دولت جدید ندیدیم و باید برای رئیسجمهور این حق را قائل باشیم تا افرادش را خود انتخاب کند. البته اکثر مدیرانی که انتخاب شدند دارای سوابق خوبی در کشور و از مدیران برجسته هستند اما اینکه آیا میتوانند با جهانبینی مناسب طوری ایفای نقش کنند که مورد رضایت آحاد مردم باشد، در طول زمان مشخص می شود.
اهم اظهارات خرازي به اين شرح است:
* دلیل حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی نیز فقط افراد کابینه نبوده و تقریبا هیچ گفتمانی پیرامون ظرفیتسازی در کابینه بین اصلاح طلبان و آقای روحانی انجام نشد، ما برای شعارها، آرمانها و استراتژی و مبانی که آقای روحانی داشت، از او حمایت کردیم. ایشان معتقد به انفتاح و گشایش در سیاست خارجی است که ما هم چنین اعتقادی داریم. ایشان به اقتصاد باز، بازار آزاد و تحقق عدالت و ظرفیت سازی در کلان اقتصاد ملی اعتقاد دارد و ما نیز همین باور را داریم.
*در مباحث اجتماعی و روشنفکری نیز ایشان معتقد است که جامعه را باید باز گذاشت و آزادی بیان و حقوق بشر تحقق پیدا کند. بنابراین ما براساس یک سلسله مبانی از آقای روحانی دفاع کردیم و ایشان از یک سری مبانی اصلاحی و اعتدالی برخوردار است. نمیتوان گفت که تو رئیسجمهور شدی، وزرایت را با ما هماهنگ کن. این سلب اختیارات قانونی یک فرد است.
*در پاسخ به اينكه«آیا اصلاح طلبان می توانند در ۱۴۰۰ و در ادامه راه موفقیتهای بیشتری در عرصه حاکمیتی داشته باشند.»:این موضوع به عملکرد ما بستگی دارد. ما اصلاح طلبان عملکرد خوبی نداشتیم. اصلاح طلبان نه در آن صبح دوم خرداد و نه در غروب ۸۴ و نه در طلیعه سال ۹۲ و نه اکنون از استراتژی منظمی برخوردار نبودند. ما تاکنون از ظرفیتهای فردی شخصیتها نان خوردیم.
*جریان اصلاحات به آسیب شناسی جدی نیاز دارد. اصلاحات باید خود را از یکسری پدرخواندهها رها کند. تا زمانی که این پدرخواندهها هستند نمیتوان خیلی دل بست و خوش بین بود. همین وضع را ما در بین اصولگرایان میبینیم که پدرخواندهها باعث ریزش آنها شدند. عدم موفقیت مجامع موجودی که امروز در جریان اصلاح طلبی هست، به دلیل وجود و نقش همین افراد است.
* گفتمان اصلاحات باید فراگیر شود. نمیشود که با رفتار کاملا استبدادی، شعار جامعه مدنی داده شود. اصلاحطلبان میتوانند از وجود آقای خاتمی برای ایجاد جریانی خاص به نفع خود استفاده کند چراکه ایشان شخصیتی ملی و متعلق به همه است، حتی اصولگرایان.
*اصلاح طلبان، آقای روحانی، آقای خاتمی و دیگران توانستند روی فرکانس مردم بیایند اما این موضوع الزاما هر دوره ای تکرار نمیشود. مردم هوشمند هستند، زندگیها و رفتارها را میبینند. مثلا برادر آقای روحانی را گرفتند، اما هیچ دخالتی نکرد. من همان روز پیش آقای روحانی بودم. یک نفر سوال کرد که چه کار میخواهید بکنید؟ ایشان گفت که من کاری نمیکنم، کشور قانون دارد، برود وکیل بگیرد و کارهایش را بکند.
* این یک نوع برخورد است، نوع برخورد دیگر هم این است که آقای روحانی به وزرای خود بگوید حق ندارید سر کار بروید، خودش هم تا اطلاع ثانوی برود کرج خوش بگذراند و دولت را اداره نکند. مردم کدام یک از این رویکردها را میپسندند؟ عده ای دیوانه شاید دومی را بپسندند و بگویند که خوب شد و حالشان را گرفت اما آحاد مردم رویکرد اول را انتخاب میکنند.
*آقای روحانی نشان داده که قدرت بی نظیری در ایجاد دیالوگ و رهبری جریان اعتدالی دارد. روزی که آقای روحانی شعار اعتدال را مطرح کرد، خیلی ها متوجه نمیشدند معنای اعتدال چیست، اما ایشان مدینه فاضله را براساس اعتدالی به تفسیر "امت الوسطی" که در قرآن هم آمده، مطرح میکرد. ایشان میگفت که نمایه فکر ما براساس آن امت الوسطی است. اعتدال، عقلانیت و اخلاق تعارضی با انقلابی بودن ندارد.خرازی تصریح کرد: بعضیها فکر میکنند که اگر کسی بگوید اعتدال، اخلاق و اصلاحات یعنی بندهای انقلابی بودن خود را شل کرده و کذا و کذا. این نیست. آقای روحانی نشان داد که در گفتمان اعتدالی خود صاحب نظر، زیرک و باهوش است و تشخیص میدهد. شاید من در برخی موارد با آقای روحانی همموضع نباشم اما هوش آقای روحانی و خواندن ذهن رقیب و مخاطب توانسته ایشان را موفق کند. به نظر من شعار اعتدالی در کنار شعارهای اصلاحی میتواند در آینده تعیین کننده باشد البته به شرط زندگی قابل دفاع بهروز مردم.
*آقای روحانی به عنوان رئیسجمهور سه مسئولیت دارد. یکی اداره کشور است، دیگری سوگندی که به قانون اساسی خورده و تعهدی که به قانون اساسی و ساختار دیوان سالار ایران دارد و سوم تعهد به شعارها و باورهایی که ارائه داده است. آقای روحانی در رابطه با حصر اندازه وسعش تلاش کرده و اینطور نیست که او هرچه اراده کند، فردا عملی شود. من مخالف تشکیل کمیته حصر در مجلس نیستم اما فکر نمیکنم این کار راه حل قضیه باشد. راه حل مشخص است و شورای عالی امنیت ملی مسئولیت دارد. باید با خود آقای کروبی و آقای مهندس موسوی هم صحبت کنند تا این معضل حل شود. زیبنده کشور نیست که سه تن از شخصیت های تاریخی کشور این وضعیت را داشته باشند. راه حل این است که بزرگان و خردمندان و سران سه قوه بنشینند و با مسئولین امر به یک نتیجه و جمع بندی برسند و مسئله را حل کنند. اگر صحبت کنند حل میشود.
نظر شما