به گزارش لایوساینس این یافته در یک بررسی کمپل لیپر روانشناس در دانشگاه کالیفرنیای سانتاکروز، که به بازبینی پژوهشها در این مورد از دهه 1960 تاکنون پرداخته بود، به دست آمده است.
لیپر تحقیقات در مورد میزان حرفزدن و انواع گفتار در موقعیتهای اجتماعی مختلف و مقایسه مکالمات میان افراد همجنس و غیرهمجنس را مورد بررسی قرار داد.
یک یافته واضح این بود که نوع فعالیتی که فرد درگیر آن است، بر چگونگی صحبتکردن او موثر است.
به این ترتیب به گفته لیپر در حالیکه در مجموع مردان تنها اندکی پرحرفتر از زنان بودند، این تفاوتهای میان زن و مرد در موقعیتهای خاص بیشتر میشد.
برای مثال این بررسی نشان داد که مردان در موقعیتهای تصمیمگیری پرحرفتر از زنان هستند، اما هنگامی که مسئله صحبت در مورد خود فرد یا کارکردن با کودکان مطرح است، زنان بسیار پرحرفتر از مردان هستند.
لیپر میگیوید این تفاوتهای جنسی در میزان حرفزدن ممکن است به تفاوت روند اجتماعیشدن در دو جنس مربوط باشد؛ به طور معمول زنان طوری اجتماعی میشوند که در صحبتکردن از احساساتشان راحتتر باشند، در حالیکه روند اجتماعیشدن مردان بر اساس به دست آوردن تسلط و به عهدهگرفتن مسئولیت است.
لیپر میگوید: "یک جنس به طور ذاتی پرحرفتر از جنس دیگر نیست. این خصوصیت هم مانند بسیاری موارد دیگر به موقعیت و تاثیر نقش جنسیتی بستگی دارد."
میزان حرفزدن یک فرد تحت تاثیر این امر هم هست که فرد با فرد همجنس یا ناهمجنس خود سخن بگوید.
مردان از زنان پرحرفتر هستند، اما به خصوص هنگامی که در یک محیط جنسیتی مختلط در حال تعامل هستند، پرحرفتر میشوند. به نظر لیپر این پرحرفترشدن، ممکن است نتیجه روند سنتی اجتماعیشدن مردان برای تسلط یافتن باشد.
هنگامی که به تفاوت نوع گفتار، به خصوص گفتار جسورانه (برای به دستآوردن تسلط و دستیابی به هدف) و گفتار ارتباطی (برای برقراری ارتباط با دیگران) توجه میشد، این تفاوتها بارزتر میشد.
البته در واقع این تفاوتها در گذر زمان کاهش پیدا کرده است.
لیپر میگوید: " تفاوتهای جنسیتی از لحاظ نوع ارتباط در حال کاهش یافتن است. تفسیر من این است که این کاهشبافتن بیانگر تغییرات تاریخی نقشهای جنسیتی است، به طوری که امروزه زنان بیشتر وارد محیطهای کاری میشوند و مردان نسبت به احساسات خود گشودهتر هستند."