به همين دليل، عوامل توليد و پخش در سينما بايد بهگونهاي برنامهريزي كنند كه بتوانند در تأمين سلايق فكري مردم بكوشند. متأسفانه نوع اكران و چينش فيلمها بهگونهاي است كه در بهترين حالت ضريب نفوذ مخاطب 3ميليون درنظر گرفته ميشود. اين در حالي است كه اين ضريب نفوذ در مقايسه با جمعيت 80ميليوني بسيار كم است و بايد در گستره اكران، تنوع مضامين و ظرفيت نمايش كل جمعيت ايران را درنظر گرفت».
تهيهكننده فيلم سينمايي «به رنگ ارغوان» با بيان اين مطلب كه سينماي ايران پاسخگوي ظرفيت سلايق فكري مخاطبان نيست و بايد در تكنيك و محتواي توليد فيلمها از سوي كارگردان و تهيهكننده بازنگري اتفاق بيفتد، يادآور ميشود: «بايد سطح فكري را بالا برد تا تماشاگران بيشتري در سالنهاي سينما حضور داشته باشند. بخشي از اين مسئله به سازندگان فيلم و بخشي هم به وزارت ارشاد بهعنوان متولي بازميگردد. سازمان سينمايي و وزارت ارشاد بايد جسارت را به سازندگان برگردانند تا تنوع در مضامين و موضوعها ايجاد شود.»
ساداتيان كه فيلمهاي سينمايي «جامهدران»، «چهارشنبهسوري»، «دايره زنگي» و «برف روي كاجها» را در كارنامه دارد، دليل ديگر كاهش تعداد تماشاگران و افت فروش فيلمها را تبليغات تلويزيوني، تبليغات محيطي و رفتار برخي مراكز و ارگانها با فيلمها ميخواند و تصريح ميكند: «وقتي تبليغات تلويزيوني مناسب نباشد، فيلمها از عهده هزينه تبليغات شهري برنميآيند و برخي سازمانها و نهادها دور يك فيلم را خط ميكشند، فيلم نميتواند خودش را به مخاطب بشناساند و اينگونه است كه افت مخاطب پديد ميآيد.»
وي در پايان تأكيد ميكند: «از ميان تمام عوامل، نكته مهم فكركردن روي افزايش ضريب نفوذ مخاطبان سينماست كه اگر افزايش يابد، بهطور حتم بايد ظرفيت نمايش، سالنهاي سينما و تنوع در مضامين آثار سينمايي را افزايش دهيم تا گسترهاي وسيع از جمعيت وارد سالنهاي تاريك سينما شوند.»
نظر شما