در سال ۷۴ از آموزشگاه تئاتر، با مديريت حميد سمندريان فارغ التحصيل شد. در سال ۸۰، كارشناسي نمايش با گرايش بازيگري گرفت و در سال ۸۹ فارغ التحصيل كارشناسي ارشد نمايش با گرايش كارگرداني از دانشگاه هنر و معماري تهران شد. در فيلمهاي سينمايي از جمله عمليات مهد كودك، از تهران تا بهشت، آخرين بار كي سحرو ديدي و... همچنين در سريالهاي درحاشيه، شاهگوش، شوخي كردم، خانواده آقاي خوشبخت، نامهها، آب پريا، بانكيها، چرخ گردون و... ايفاي نقش داشته است. سالهاست كه كارنامه هنري درخشاني، در زمينه تئاتر دارد. در تئاترهايي چون عشقآباد، عروسي خون، شبهاي آوينيون، والس مرده شوران، بازرس، الوتريا، يك مكاشفه، اين تابستان فراموشت كردم، هملت و... ايفاي نقش داشته است. البته او در كنار بازيگري، كارگرداني هم ميكند و بهخاطر نمايش «آرامش از نوعي ديگر»، تنديس بهترين كارگرداني را در پنجمين جشنواره تئاتر بانوان در سال ۸۵ كسب كرد. لوح تقدير بهترين بازيگر زن، از جشنواره فجر را براي نمايش «شبهاي آوينيون»، در سال ۷۸ دريافت كرد و در سال ۹۲، كانديداي بهترين بازيگر زن در بخش بينالملل جشنواره فجر، براي نمايش «هملت» شد. اين بانوي هنرمند كسي نيست جز شبنم فرشادجو كه اين شبها با سريال گسل، از شبكه يك سيما مهمان خانههاي ماست. با اين هنرمند به گفتوگو نشستهايم تا از زندگي، كار و سريال گسل برايمان صحبت كند.
- آيا تعلق خاطري به محلهاي كه در آن بزرگ شدهايد، داريد؟
در سال ۵۶، در دروازه شميران به دنيا آمدم و يك خواهر دارم. يك سالي در دروازه شميران، زندگي كرديم و بعد از آن به سمت سيدخندان، سه راه ضرابخانه رفتيم. تقريبا ۴۰ سالي است كه ساكن اين محله هستيم. خاطرات شيريني از گذشتههاي دور دارم كه بارها آن را در ذهنم، مرور ميكنم. در محله ما، كانالهاي آبي وجود داشت كه هميشه عروسكهايم را در آن ميشستم. در كوچه هفت سنگ بازي ميكردم و با تمامي اهل محل، از قصاب و بقال گرفته تا نانوا و... دوست بودم. هميشه در كوچه و خيابان بودم و دوچرخهسواري ميكردم و لذت ميبردم. هر وقت دوچرخهام پنچر ميشد، پسرهاي همسايهمان را وادار ميكردم تا برايم پنجرياش را بگيرند.
- با توجه به رفتارهايي كه گفتيد، خلق و خويي پسرانه داشتيد؟
بله! درست ميگوييد. هميشه موهايم كوتاه بود. دلم نميخواست در چهارديواري خانه محبوس باشم. دلم ميخواست در كوچه و بيرون از خانه باشم. خانواده هم مخالفت نميكردند و زياد گير نميدادند. اين وضعيت هنوز هم ادامه دارد و كودك درونم را حفظ كردهام.(با خنده)
- در دوران مدرسه، بچه درسخواني بوديد؟
نه! دانشآموز باهوش اما بيطاقت و بهطور كلي همه را عاصي كرده بودم! در همان محله خودمان به مدرسه رفتم. در دوران دبستان، به مدرسه حضرت زينب(س) رفتم. بهخاطر اينكه زمان جنگ بود، مدرسهمان دو شيفته بود. دخترها صبحي و پسرها بعد از ظهري بودند. راهنمايي و دبيرستان را در مدرسه خواجه عبدالله انصاري، درس خواندم. وقتي دبيرستاني بودم مدير و ناظم از دستم شاكي بودند و انضباطم، ۱۰ بود. چرخهاي ماشين ناظمم را پنچر ميكردم. روي ديوار و پشت بام مدرسه راه ميرفتم. آب را داخل كيسه ميريختم و بچههايي كه در حياط مدرسه، راه ميرفتند؛ خيس ميكردم. دست آخر بهخاطر شيطنتهايم مرا از دبيرستان اخراج كردند و براي ادامه تحصيل، به مدرسه ارشاد رفتم.
- از چه زماني متوجه شديد، به بازيگري علاقه داريد؟
در همان دوران دبيرستان و در ۱۵،۱۶ سالگي، متوجه علاقهام به بازيگري شدم. وقتي ۱۷ ساله شدم، در كلاسهاي استاد سمندريان شركت كردم و چيزهاي زيادي از ايشان ياد گرفتم. درحال حاضر هر آنچه را كه در آن كلاسها آموختم، به شاگردانم ياد ميدهم.
- گفتيد شاگردانتان؛ درموردشان توضيح بيشتري ميدهيد؟
هفت شاگرد دارم كه بين سنين ۸تا ۱۵سال هستند و به آنها تئاتر حرفهاي، آموزش ميدهم. سه، چهار نفر از اين بچهها، استعداد فوقالعاده شگرفي دارند كه ميتوانند در آيندهاي نهچندان دور خوش بدرخشند.
- در كارنامه هنريتان، فعاليتهاي تئاتر زيادي داشتيد و كارهاي سينمايي كمتر، دليل خاصي دارد؟
دليل خاصي ندارد. حقيقتش را بخواهيد، پيشنهاد كاري سينمايي كمتر داشتهام؛ براي همين بيشتر در تئاتر فعاليت ميكنم.
- چرا تئاتر؟
همه ميدانند كه تئاتر مقولهاي مجزاست و با سينما و تلويزيون فرق دارد! درست مانند اين است، بگوييد كارمند بانكي كه در قسمت حسابداري كار ميكند، چه تفاوتي با كارمندي كه پشت صندوق مينشيند، دارد؟ فرق تئاتر با سينما و تلويزيون از زمين تا آسمان است. اگر بخواهم درمورد تفاوتهاي كار كردن در تئاتر با سينما و تلويزيون بگويم، بايد سه ساعتي در اينباره صحبت كنم. فقط ميتوانم بگويم بهخاطر علاقهام وارد تئاتر شدم و انتخاب هميشگيام، تئاتر خواهد بود.
- با توجه به سالها فعاليتتان در عرصه تئاتر، فكر ميكنيد كدام تئاترتان بهتر بوده است؟
در تئاترهاي زيادي اجرا داشتم. تمام تئاترهايم خوب و دوست داشتني بودند و تا به حال تئاتر بدي نداشتم.
- خيلي از گروههاي تئاتري، گلهمندي زيادي از نبود مخاطب و امكاناتشان دارند و ميگويند تئاتر مورد ظلم واقع شده است. نظر شما در اينباره چيست؟
چهكسي گفته تئاتر مورد ظلم واقع شده؟! ما در تهران تماشاگر داريم و مشكلي در اين زمينه نداريم. سالنها معمولا پر هستند و تئاتر در سبد فرهنگي خانوادهها حداقل در تهران قرار دارد. اگر شما بخواهيد براي ديدن تئاتري برويد، خيلي راحت ميتوانيد از طريق سايتهاي اينترنتي، بليتها را با تخفيف ويژه تهيه كنيد. مردم بيشتر دوست دارند تئاتر كمدي ببينند، براي همين است كه سعي ميكنم بيشتر تئاترهاي كمدي اجرا كنم تا مخاطب بيشتري جذب كنم. البته سعي ميكنم به جاي اجراي كمدي در سطح نازل، كار كمدي خوب و تأثيرگذار داشته باشم تا مردم ببينند و لذت ببرند. بهنظرم تئاتر هنوز هم مخاطب خودش را دارد.
- معيارهاي شما براي انتخاب نقشهايتان چيست؟
اگر متن خوب باشد و گروه خوبي دور هم جمع شده باشند، نقش را ميپذيرم.
- از سريال گسل بگوييد و اينكه چطور شد نقش را پذيرفتيد؟
ويژگي خاص و خوبي كه سريال گسل دارد، اين است كه در آن، علاوه بر نقشهايي كه به آقاياني مانند امكانيان، درخشاني و... داده شده، به نقشهاي خانمها به خوبي پرداخته شده است. ديده شدن بهتر خانمها در اين سريال، به توانايي و هنر نويسندگي آقاي عليرضا بذرافشان برميگردد كه نقشهاي متفاوتي را در مورد خانمها نوشته است. از نقش سام درخشاني گرفته تا عرشي مامان و نقش من كه بعد از چند قسمت اول، تا به آخر سريال پررنگتر ميشود. گسل كار خوبي بود و تم كارياش طوري بود كه پرداخت به خانمها به اندازه آقايان بود و همين باعث شد تا كار را بپذيرم.
- در اين سريال چه نقشي داريد؟
نقش خواهر آقاي بيژن امكانيان را بازي ميكنم. در اين سريال نامم فرصت است.تقريبا در بيش از ۳۰ قسمت اين مجموعه ۴۰ قسمتي، حضور دارم.
- خصوصيات نقش فرصت، چقدر به زندگي واقعيتان نزديك است؟
فرصت، هيچ شباهتي به من ندارد. او يك خانم برجساز است كه همه به او مهندس ميگويند؛ درصورتي كه مهندس نيست! برجسازي كه ملاكهاي خاص خودش را دارد و در كار بساز و بفروش است.
- تداوم حسي در سريالي ۳۰،۴۰ قسمتي، مطمئنا كار آساني نيست، چطور از عهده اين كار برميآييد؟
از دي ماه سال گذشته، كار را شروع كرديم و تا چند روز آينده فيلمبرداري به پايان ميرسد. در طول اين مدت كارگردان خوب كار، بهشدت حواسش جمع بود. اگر از نقشم كمي فاصله ميگرفتم يا تداوم حسي اوليه را نداشته باشم، اخطار ميدهد و تأكيد ميكند كه جدي باش! در نقش فرصت باش و در همان فضا باقي بمان. سنت بالاست، لوس حرف نزن! وقتي ميبينم تمركز كارگردان زياد است و ريزبينانه، نكات را يادآوري ميكند، تداوم حسيام را حفظ ميكنم.
- كار كردن با گروه سريال گسل چگونه است؟
خيلي عالي است. بهنظرم گروه خوبي دور هم جمع شدهاند. اگر در آينده، به من پيشنهاد كار دهند، حتما قبول ميكنم. با آقاي بذرافشان و چگيني ارتباط كاري خوبي دارم و در طول اين چند ماه، دوستان خوبي براي هم بوديم تا جايي كه اگر كمكي نياز داشته باشند، دريغ نميكنم. از دل و جان براي كارم مايه گذاشتم و حتي ماشينم را سر لوكيشن آوردم تا از آن براي فيلمبرداري در صحنه استفاده كنند.
- بازخورد مردم را از اين سريال، چطور ارزيابي ميكنيد؟
از قسمتي كه بازيام روي آنتن رفت، بازخوردهاي خوبي دريافت كردم. بيشتر كساني كه كارم را ديدند، گفتند ايفاي نقشم خوب بوده و نسبت به ساير كاراكترهايي كه در سريالهاي قبلي داشتم، متفاوت ظاهر شدم. بايد قسمتهاي بيشتري از سريال پخش شود تا ببينم بازخوردها، به چه شكلي خواهد بود.
- اين روزها فيلم سينمايي «گذر موقت» روي پرده سينما در حال اكران است كه در آن ايفاي نقش داشتيد. درموردش كمي توضيح ميدهيد؟
گذر موقت به كارگرداني افشين هاشمي، يك فيلم شريف كمدي و خوب است كه در مورد دو پيرمرد است. آنها از خانه بيرون ميروند و حين گردش در شهر برايشان اتفاقاتي رقم ميخورد. تمام بازيگران اين فيلم سينمايي، از بازيگران تئاتر هستند و بازيهاي خوبي ارائه دادند. من و خانم شقايق فراهاني در اين فيلم، نقش دو پرستار را ايفا ميكنيم.
- چطور وارد عرصه تلويزيون شديد؟
يادم نيست كي وارد تلويزيون شدم. واقعا نميدانم، نخستين كار تلويزيونيام چي بود؟!
- فكر ميكنيد مردم شما را بيشتر با كدام نقش ميشناسند؟
آنهايي كه اهل تئاتر نيستند، مرا بيشتر با سريال «درحاشيه» آقاي مهران مديري، در نقش هاله، خواهر سيامك انصاري ميشناسند.
- خودتان كدام نقشتان، بيشتر به دلتان نشسته است؟
در سريال «شوخي كردم» مهران مديري، در آيتمي به نام «خانواده بيشعور» حضور داشتم كه مربوط به ماجراهاي زن و شوهري بود كه بيپول بودند و فرزندشان معتاد شده بود اما با ذوق و شوق و خنده زندگي ميكردند. يك ربع قبل از ضبط اين آيتم، هفت، هشت صفحه ديالوگ به من ميدادند و ميبايست از بر ميشدم. ديالوگها را بايد با سرعت زيادي ميگفتم تا نقشم، تأثيرش را به خوبي روي مخاطب بگذارد؛ همين باعث شد تا اين كار، به دلم بنشيند.
- در كارنامه هنريتان، كار كردن با كارگردانهاي مطرحي به چشم ميخورد. خودتان با كدام كارگردان راحتتر بوديد؟
خدا را شكر، تا به حال در محيطهاي خوبي كار كردم. از بهرام بيضايي و داوود ميرباقري گرفته تا دكتر علي رفيعي، بذرافشان و مديري كه همه آنها در كارشان عالي و درجه يك بودند. در كنار تمام اين اساتيد به من خوش گذشته و ايفاي نقشهايي كه برايشان داشتم، دوست دارم.
- ماندگاري يك بازيگر به چه عواملي بستگي دارد؟
خيليها، يك شبه ميآيند و پلههاي ترقي را طي ميكنند و معروف ميشوند. اين افراد مانند ستارههايي هستند كه در يك شب برق ميزنند و در ديگر شبها، هيچ فروغي ندارند و از بين ميروند. تداوم داشتن يك بازيگر، به اخلاق خوب و انتخاب درست نقشهايش، بستگي دارد. فكر ميكنم بازيگرهاي باهوش، هميشه اين كار را انجام ميدهند و هيچوقت حذف نميشوند. ممكن است در يك برهه زماني، كمرنگ باشند و سرشان بهخاطر تدريس، ازدواج يا سفر شلوغ باشد اما هميشه محبوب هستند.
- فكر ميكنيد يك بازيگر، چقدر ميتواند در جذب مخاطب به سمت تلويزيون مؤثر باشد؟
در جايگاهي نيستم تا به اين سؤال، پاسخ دهم! يك بازيگر دوست دارد كارش ديده شود و از هر فرصتي براي بهتر ديده شدن استفاده ميكند. بازيگر تمام زحمتش را ميكشد اما مسئولان صدا و سيما هستند كه ميتوانند با ارزشيابي و نوع نگاهشان باعث جذب مخاطبان شوند. من نقشم را انتخاب ميكنم، انتخاب بعد كار ديگر با من نيست و ديده شدن آن در شبكه خانگي و در تلويزيون به عوامل مختلفي بستگي دارد. من بهعنوان بازيگر نقشم را با تمام توانم خوب ايفا ميكنم. مانند مردهشورها كه هيچ وقت نميگويند اين مرده را ميشوييم و آن يكي را نميشوييم! كارم را به بهترين نحو انجام ميدهم اما نميتوانم نظري در اين مورد بدهم.
- بهترين تجربهاي كه از دنياي بازيگري بهدست آورديد؟
فكر ميكنم صبوري است، كه هنوز به دستش نياوردم! بهنظرم، صبوري نكته مهمي است! يك بازيگر بايد براي قبول كردن نقش، صبور باشد. وقتي نقشي به او پيشنهاد ميشود و دلش با آن نيست يا از پذيرش آن نقش، خوشحال نميشود، نبايد فقط به صرف داشتن كار، نقش را قبول كند. بعضي وقتها پيشرفت در «نه» گفتن است. صبوري باعث ميشود تا بازيگر راحتتر «نه» بگويد و بهخاطر پول يا ديده شدن، سر فلان كار نرود؛ نقشي كه دوستش ندارد و دلش با آن نيست! شخص من هم بايد، صبوريام را بيشتر كنم تا گرفتار چنين چالشي نشوم.
- به آينده كاريتان، چگونه نگاه ميكنيد؟
نميدانم! فعلا در حال تدريس هستم و احتمالا براي تدريس تئاتر، به يكي، دو شهرستان بروم. دلم ميخواهد يكي از كارهاي آقاي بيضايي را كارگرداني كنم؛ نميدانم اين روزها فرصت شروع اين كار را دارم يا نه؟! چون اين روزها بهعنوان كاپيتان تيم اسكواش، بيشتر درگير بازيها و تمرين هستم. بايد تمركز كنم و منتظر بمانم بعد از پخش سريال گسل پيشنهاد كاري دارم يا خير؟ تا طبق آن براي آيندهام، برنامهريزي كنم.
- آخرين تئاتري كه از ديدن آن لذت برديد، چه بود؟
آخرين تئاتر را هفته گذشته، به نام «شب دشنههاي بلند» ديدم كه راجع به نويسندهاي قديمي بود.
- آخرين فيلم چطور؟
دوماه پيش فيلم سينمايي «رگ خواب» را نگاه كردم و از ديدنش خيلي لذت بردم.
- دغدغه اجتماعي اين روزهايتان چيست؟
متأسفانه برخي از مردم، خيلي بيفرهنگ شدهاند! اين بيفرهنگي را در ۲۰ سالي كه رانندگي ميكنم، به وضوح ديدهام؛ چه آن زماني كه تازه كار بودم و چه الان كه حرفهاي رانندگي ميكنم! رفتار بعضي از رانندهها و حتي برخي عابرين پياده، واقعا نامناسب است. فقر فرهنگي را به چشم ميبينم و اين موضوع، بهشدت اعصابم را بهم ميريزد. وقتي پيرمردي را در حال عبور از خيابان ميبينم و اينكه رانندهها، اصلا توجهي به سن و سالش ندارند و با بوقهاي ممتد، باعث آزار خودشان و سايرين ميشوند، ناراحت ميشوم. برعكس رانندهاي كه با سبز شدن چراغ، قصد عبور دارد اما بيفرهنگي رهگذران باعث ميشود تا حق تقدم رعايت نشود، بهشدت دلخورم ميكند. خيلي از مشكلات شهري، بهخصوص بيفرهنگي درمورد ترافيك و موضوعات مربوط به آن، مرا اذيت ميكند.
- ورزش چه جايگاهي در زندگيتان دارد؟
ورزش برايم خيلي مهم است. بهنظرم يك خانم، به جاي اينكه عمل زيبايي كند، بهتر است ورزش كند. ورزش را فقط معطوف به جسم نكند، بلكه فكر و مغزش هم ورزش كنند. همه مردم احتياج دارند ورزش كنند، اما بازيگرها، حتما بايد ورزش كنند. ورزش باعث ميشود تا مغزمان آمادگي اين را داشته باشد تا ديالوگ حفظ كند و تمركز مان را بالا ببرد. علاوه بر جسممان، مغزمان هم بايد آماده باشد. يك بازيگر بايد با ورزش از نظر جسمي آماده باشد و مراقب باشد، اضافه وزن نداشته باشد. يك بازيگر همانطور كه براي صدا و بيانش وقت ميگذارد و تمرين ميكند، بايد واحدي به نام ورزش روزانه برايش وجود داشته باشد.
- ورزش خاصي انجام ميدهيد؟
در نوجواني بسيار پرهيجان و پرشروشور بودم و با علاقهاي كه داشتم به سمت ورزش دو و ميداني و پرش طول رفتم. در سالهاي ۷۱ تا ۷۳، قهرمان دوي با مانع كشور شدم و ركورد زدم. در همان سالها، قهرمان پرش طول كشور شدم. بعد قهرماني، شركت در كلاسهاي تئاتر، كنكور و بعد هم دانشگاه باعث شد تا از ميادين قهرماني فاصله بگيرم؛ هرچند هميشه ورزش ميكنم. دو سالي است كاپيتان تيم اسكواش هستم و در كنار آن، شنا هم ميكنم.
- اهل مطالعه هستيد؟
نسبت به سابق اين روزها مطالعه كمتري دارم اما تقريبا هفتهاي يك كتاب ميخوانم. كتابي كه اين روزها كنار تختم قرار دارد و ميخوانم، كتاب «كاش كسي جايي منتظرم باشد» نوشته خانم «آنا گاوالدا» است. كتاب داراي داستانهاي كوتاه است و خيلي راحت ميتوانم، هر داستان را بخوانم. اين روزها فرصت كمي دارم و حتي فرصت ديدن سريال جذابي مانند شهرزاد را ندارم و نميتوانم سيدياش را ببينم، چه برسد به اينكه مطالعه كنم.
- چند كتاب تأثيرگذار روي زندگيتان را كه توصيه ميكنيد خوانندگان ما آنها را بخوانند، معرفي كنيد.
كتابهاي خانم «مارگاريت دوراس» را دوست دارم. كتابهاي «ميلان كوندرا» را خيلي دوست دارم كه مهمترينش «بار هستي» است كه تأثير زيادي روي من گذاشت و حتي فيلمش را كه ساخته شد، بعدها ديدم. بهنظرم تأثيرگذاري يك كتاب به حال آدم هم، بستگي دارد و اينكه آن كتاب چقدر ميتواند فضاي ذهني فرد را بهخودش معطوف كرده و از آن درس بگيرد. يكي از كتابهاي خيلي جذابي كه خواندم، «هزاران خورشيد تابان» نوشته خالد حسيني بود كه تأثير بسزايي روي شخص من داشت. كتاب « جهان هولوگرافيك» كه آقاي مهرجويي آن را ترجمه كرده است، واقعا بينظير است. اين كتاب راجع به هولوگرام فيزيك كوآنتوم و راجع به خداست كه فلسفهام را نسبت به زندگي و جهان هستي تغيير داد. اينكه هر كسي به دنيا ميآيد و بايد كاري انجام دهد. خواندن اين كتاب را به همه توصيه ميكنم.
- ارتباطتان با فضاي مجازي چطور است؟
با فضاي مجازي ارتباط خوبي دارم و صفحهاي با نام خودم، در اينستاگرام دارم. خوشبختانه تاكنون مورد اهانت قرار نگرفتم و همه كاربران، ارتباط خوبي با من دارند. فقط در روزهاي انتخابات، بهخاطر جناجبندي كه داشتم، كمي نقطه نظرات و برخوردهاي نامناسبي دريافت كردم. براي هر كس با انتخابي كه داشت، احترام قائلم و به دل نميگيرم.
- بارزترين خصوصيت اخلاقيتان چيست؟
خيلي رك هستم و هر چيزي را كه بخواهم، بيپرده ميگويم! البته نميدانم بايد بگويم خوشبختانه يا متأسفانه، بسيار پرانرژي و صادق هستم.
- چقدر انتقادپذير هستيد؟
هر كسي مرا نقد كند، اگر منطقي باشد؛ ميپذيرم! حتي اگر يك كودك خردسال باشد.
- اگر دلتان بگيرد، چه ميكنيد؟
اگر دلم بگيرد، رانندگي ميكنم! در تنهاييام موزيك گوش ميدهم و سعي ميكنم با گريه، خودم را آرام ميكنم.
- ارتباطتان با خانوادهتان چطور است؟
ارتباط خيلي خوبي با خانوادهام دارم و با پدر و مادرم در يك خانه زندگي ميكنم.
- اگر به شما يك قلم و كاغذ بدهند، روي آنچه جملهاي مينويسيد؟
مينويسم: « اين نيز بگذرد!»
- براي سفر، چه شهري را پيشنهاد ميدهيد؟
معمولا براي سفر به شمال كشور ميروم، چون هم خوش آب و هواتر است و هم نقطه خلوتي سراغ دارم كه از ديدن آن فوقالعاده لذت ميبرم. آن نقطه خلوت كلاردشت، استان مازندران است كه داراي جنگلها و مناطق فوقالعاده بكر و زيبايي است. خواهرم در كلاردشت زندگي ميكند و همين باعث شده تا زياد به اين منطقه زيبا سفر كنم. جزيره كيش را هم خيلي دوست دارم و در سال چند باري به آنجا سفر ميكنم. دوستان زيادي در كيش دارم. اين جزيره زيبا، از مقاصد گردشگري است كه با برنامهريزي و هماهنگي قبلي به آن سفر ميكنم.
- در پايان چه صحبتي با خوانندگان ۶و۷ همشهري، در سراسر كشور داريد؟
قرار نيست محيطزيست ما تا ابد به اين شكل باقي بماند! بعضيها وقتي براي سفر به دل طبيعت ميروند، زبالههايشان را در آن رها ميكنند. بعد از كباب درست كردن، حتي ژلهاي اشتعالزا را كنار منقلهايشان كه بيشتر از سنگهاي اطرافشان درست كردهاند، رها ميكنند؛ بيآنكه بدانند اين مواد تجزيه ناشدني است و باعث تخريب طبيعت ميشود. شايد سياهي سنگها به مرور زمان از بين برود، اما موادي مانند بطري آب، كيسه نايلون و خيلي از موادي كه امروزه از نفت درست ميشوند و در طبيعت رها ميشوند؛ چطور؟ خيلي ناراحت و غمگين ميشوم، وقتي بار سفر را ميبندم و در طول سفرم به نقاط مختلف كشور، نخالههايي ميبينم كه در كنار جادههاي كشور وجود دارد. يا اينكه در طول مسير، زباله را ميسوزانند و بوي متعفن زباله، پلاستيك سوخته و... فضا را پر ميكند. همه اين كارها و مشاهده تمام مواردي كه باعث بياحترامي به طبيعت و محيطزيست اطرافمان ميشود، حالم را بهشدت بد ميكند. وقتي ميبينم براي برخي افراد اصلا مهم نيست، زبالهها و نخالههايشان را در بيرون شهر رها كنند، يا در مسير رودخانهها آشغال ميبينم؛ اعصابم بهم ميريزد و اذيت ميشوم. حتي گربهها هم، زبالههايشان را چال ميكنند. توصيه ميكنم مردم مهربان ما، حافظ محيطزيست باشند و به آن احترام بگذارند.
- منبع: ۶و۷ همشهري
نظر شما