«... و لایغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یأکل لحم اخیه میتا فکرهتموه ...؛ و برخی از شما از دیگری غیبت نکند.
آيا هيچيك از شما دوست دارد گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ البته از آن كراهت داريد ...». خيليها اين آيه را در مذمت غيبت كردن شنيدهاند. غيبت جزو گناهان كبيره است كه اين آيه به خوبي ميزان زشتي و بزرگي آن را در مقايسه با خوردن مردار نشان ميدهد. يك جستوجوي ساده اينترنتي هم انجام بدهيد به كلي روايات از پيامبر(ص) و ائمهاطهار(ع) در نكوهش اين گناه كبيره ميرسيد. اما شايد خيلي از ما با جزئيات مربوط به اين موضوع آشنا نباشيم و مصداقهاي آن را ندانيم يا ندانيم كه وقتي ديگران مقابل ما غيبت ميكنند وظيفه ديني ما چيست. در اين صفحه سعي شده اين جزئيات بيان شود.
- غيبت چيست و چه شرايطي دارد؟
تعريف: غيبت يعني در غياب يك نفر، عيب پنهان او را به قصد مذمت و بيان نقصهايش بگوييم. جزئيات اين تعريف اهميت خاصي دارد و بايد مدنظر قرار گيرد. چون اگر شرايط گفتهشده در تعريف محقق نشود، عنوان غيبت كه يك گناه كبيره است به آن گفته نخواهد شد.
نكته 1: گناه كبيره بودن غيبت بسيار اهميت دارد. چون اگر عملي از نظر اسلام جزو گناهان صغيره باشد، نه از گناهان كبيره، با يكبار انجام دادن آن، يك فرد از عدالت نميافتد و فقط اگر بر اين گناه صغيره اصرار كند، از عدالت ميافتد. اما اگر عملي از گناهان كبيره باشد، با يكبار انجامدادن، فرد از عدالت ساقط ميشود. عدالت هم شرط بسياري از مسائل در احكام شرعي است. مثلا يكي از شروط امام جماعت، داشتن عدالت است.
نكته 2: كسب درآمد از راه غيبت هم جزو درآمدهاي حرام در احكام شرعي بيان شده است.
- گفتن خوبي يك نفر هم غيبت است؟
در غيبت بايد عيب يك نفر گفته شود، اما آيا گفتن خوبي يك نفر با وجود راضينبودن طرف هم غيبت محسوب ميشود؟ پاسخ فقها اين است كه موضوع غيبت محسوب نميشود. حتي اگر يك فرد قصدش از بيان اين خوبي، مذمت شخص غايب باشد باز هم غيبت نيست. مثلا بگويد كه فلاني هر چه دارد به فقرا ميدهد و به همين دليل هميشه جيبش خالي است. يادتان باشد كه يك خصوصيت، زماني عيب است كه از نظر شرع و عرف ناروا باشد.
- غيبت كودك و آدم ديوانه جايز است؟
اگر كودك به سني رسيده باشد كه بفهمد از او بدگويي ميكنند و از اين بدگويي ناراحت شود و چنانچه از او تعريف و ستايش كنند، خوشحال شود، بدگويي از او غيبت و حرام است. اما اگر آنقدر كوچك باشد كه از بدگويياش ناراحت نشود، غيبت نيست. غيبتكردن فرد ديوانه هم درست مثل همين كودك است. اگر فرد ديوانه بدگويي را ميفهمد و ناراحت ميشود بدگويي در غياب او غيبت خواهد بود، در غيراين صورت غيبت نيست.
- آيا غيبت حلال هم داريم؟
پاسخ اين سؤال «بله» است، اما بحث آن بسيار مفصل خواهد بود. بهطور كلي بدانيد كه غيبت فاسق متجاهر، يعني كسي كه ابايي نداشته باشد از اينكه مردم گناهش را ببينند يا بفهمند جايز است. اگر فردي مورد ظلم قرار گرفته هم ميتواند بهعنوان مظلوم، غيبت آن ظلم ظالم را بكند كه همان شكايتكردن است. يك مورد ديگر هم وجود دارد كه در اصطلاح فقهي به آن «تزاحم بين دو حكم» ميگويند. يعني هرگاه بين حرامبودن غيبت و حكم ديگري تداخل وجود داشته باشد، بهگونهاي كه مصلحت آن حكم مهمتر از مصلحت ترك غيبت، يا مهمتر از مفسده غيبت باشد، در اينجا آن حكم اولويت دارد. باز هم يادآوري ميكنيم كه مسائل مربوط به اين موضوع مفصل بوده كه بايد به توضيحالمسائل مرجع تقليد خود مراجعه كنيد.
- بيان عيب فرد، بدون قصد گفتن بدي او غيبت است؟
اگر شما از بيان عيب يك نفر، قصد بيان بدي او و مذمتكردنش را نداشته باشيد غيبت محسوب نميشود. شايد با يك مثال بيشتر مشخص شود كه چنين چيزي چطور ممكن است. مثلا يك نفر به پدري بگويد كه فرزند تو فلان گناه را انجام ميدهد. اينجا قصد فرد بيان بدي آن فرزند نيست بلكه قصد اصلاح او به كمك پدرش را دارد. يا مثلا به يك نفر اتهام انجام جنايتي زده شده و شما ميگوييد كه فلاني آنقدر ترسو است كه چنين كاري نميتواند انجام بدهد. شما داريد ترسوبودن فرد را بهعنوان يك عيب بيان ميكنيد، اما قصدتان مذمت و بيان بدي او نيست بلكه ميخواهيد او را از اين اتهام نجات دهيد.
- غيبت ميتواند در مورد يك گروه هم باشد؟
نكته مهم در اين زمينه اين است كه غيبتشونده بايد مشخص باشد. اگر عيب غايبي بيان شود كه شنونده ميان چند نفر مردد باشد كه منظور چهكسي است، اين غيبت محسوب نميشود. مثلا شما بگوييد كه يك نفر از ميان آن جمع دروغگو است اما اگر شما عيب را به تمام آن جمع غايب نسبت دهيد اين غيبت بهحساب ميآيد؛ مثلا بگوييد كه همه اعضاي آن خانواده دروغگو هستند.
- چه چيزهايي در تعريف غيبت، عيب است؟
بيان هر نقصي از يك فرد غايب، غيبت بهحساب ميآيد. حالا ممكن است اين عيب و نقص در دين او باشد يا در دنياي او، ميتواند خصوصيتي از او باشد يا كارهايي كه انجام ميدهد. حتي اين عيب ميتواند درباره حرفهايي كه او ميزند باشد يا اينكه جسم او داراي عيبي است و آن را بيان كند. در ضمن ممكن است شما عيب متعلقات يك نفر را در غياب او بگوييد. اگر بيان اين عيب متعلق، به نوعي بيان عيب خود فرد غايب بشود، غيبت خواهد بود؛ مثلا بگوييد كه لباسهاي يك نفر كثيف است و منظور هم اين باشد كه طرف فرد كثيفي است. خب اين غيبت است.
- آيا غيبت را بايد گفت، يعني بايد به زبان باشد؟
غيبت، ظاهركردن عيب يك فرد غايب است، حالا يا با زبان يا با هر كار ديگر. مثلا چنانچه با اشاره دست، عيب كسي بيان شود، مثلا كمعقل بودن كسي را بفهمانند، اين اشاره هم غيبت محسوب ميشود. يا با كاريكاتور، بخل يا سارقبودن كسي را بفهمانند يا در كتابي نوشته شود؛ كسي كه از عيب يك نفر فيلم ميگيرد و آن را به ديگران نشان ميدهد اين هم نوعي غيبت است. يا مثلا در فضاي مجازي، عيب يك نفر را براي ديگران بيان ميكند كه باز هم حكم غيبت را دارد. در مورد غيبت كردن از طريق كشيدن يك تصوير يا مكتوب كردن هم بايد گفت كه غيبت كردن فقط به وسيله زبان نيست. يعني شما ميتوانيد متني را در يك روزنامه بنويسيد و غيبت يك نفر را بكنيد، به شرط اينكه شرايط غيبت بر آن صدق كند. حتي ممكن است عيب يك نفر در يك شهر آشكار باشد، اما بيانش در يك روزنامه سراسري باعث شود كه عيب او در شهرهاي ديگر هم گفته شود، اين هم غيبت محسوب ميشود.
- آيا غيبت رجال سياسي جايز است؟
اگر مقصود برملا كردن عيبهايي در امور شخصي و خصوصي يك فرد سياسي به قصد مذمت او باشد قطعا غيبت خواهد بود. اما گاهي در مقام مشورت و نصيحت در بحثهاي سياسي، ما درباره رجال مختلف صحبت ميكنيم. اگر کسی درباره امری با شما مشورت میکند و این امر مستلزم غیبت از فرد دیگری است؛ مثلا کسی در مورد خواستگار دخترش با شما مشورت میکند، اگر بخواهید به او مشورت بدهید و نصیحت کنید، ناچارید از خواستگار غیبت کنید. یا کسی میخواهد با دیگری شراکت مالی داشته باشد و با شما مشورت میکند. یا شخصی در نظر دارد فردی را در منصب مهمی بگمارد و با شما مشورت میکند. در اینجا لازم است که از آن شخص غیبت کنید. درضمن غيبت كردن اگر براي اطلاع دادن به مسئولي كه ميتواند جلوي يك تخلف را بگيرد، جايز است. يا اگر در انتخابات، براي انتخاب اصلح اگر در مورد شخصي سوال بكنند گفتن آن مسائلي كه مربوط و موثر در آن انتخاب است و مرتبط با مسئوليت خواهد بود اشكالي ندارد.
- آيا بيان چيزي كه همه ميدانند غيبت است؟
همانطور كه در تعريف غيبت گفته شد، بايد بيان چيزي باشد كه از ديگران پنهان است. بنابراين اگر بيان يك عيب شخص غايب طوري باشد كه همه بدانند ديگر غيبت محسوب نميشود. البته ممكن است گناهان ديگري مثل مسخرهكردن ديگران باشد. يك نكته مهم هم اين است كه پنهان يا ظاهربودن اين عيب بايد عرفي باشد، نه براساس مخاطب شما. پنهان عرفي زماني است كه معمولا كسي از آن عيب خبر ندارد يا بيشتر مردم اطلاعي ندارند. ظاهر عرفي هم آن است كه مردم معمولا ميدانند اين شخص دچار اين عيب يا نقص است؛ اگرچه عدهاي هم بياطلاع باشند.
نظر شما