این مرد با شکنجههای روحی و روانی میلیونها تومان از این مرد اخاذی کرد اما سرانجام در قرار صوری توسط پلیس دستگیر شد.
3 هفته قبل یک مرد ایرانی که دارای تابعیت آمریکایی نیزبود، نزد جعفر صابری ذفرقندی- سرپرست دادسرای فرودگاه- رفت و از فردی که چند ماه با شکنجههای روحی و روانی از او اخاذی میکرد شکایت کرد.
وی در توضیح ماجرا گفت: از 4 سال پیش که به ایران آمدم، در یک باشگاه بدنسازی با مردی به نام رسول آشنا شدم. این مرد ادعا میکرد یک مأمور اطلاعاتی است و با افراد رده بالایی آشناست که میتوانند هرمشکلی را حل کنند.
مدت زیادی از دوستی من و رسول نگذشته بود که یک مشکل ملکی برایم پیش آمد و رسول توانست آن را حل کند و برای همین بهعنوان پاداش مقداری پول به او دادم.
مرد شاکی ادامه داد: پس از این ماجرا، آنقدر به رسول اعتماد پیدا کردم که برای او از سفرم به مصر و کمک انساندوستانه 9 میلیون تومانیام برای آزادی یک زندانی متهم به قتل گفتم، غافل از اینکه همین گفتوگوهای دوستانه باعث میشود به دام اخاذیهای او بیفتم.
چند ماه پس از این ماجرا، برادر رسول به نام قاسم با من تماس گرفت و مدعی شد که برادرش توسط مأموران اطلاعاتی دستگیر شده است.
او میگفت مأموران اطلاعاتی در بازجویی از رسول بهدنبال آدرس من هستند تا بفهمند با چه هدفی به مصر رفته بودم و زندانیای که برای آزادیاش به او کمک کرده بودم، چه کسی است.
او با این ادعا که برای آزادی رسول، احتیاج به پول دارد، از من تقاضای پول کرد و من هم این پول را به او پرداختم.
پس از این ماجرا بود که اخاذیهای رسول و برادرش شدت بیشتری پیدا کرد و آنها که مدعی بودند مأموران اطلاعاتی بهدنبال من میگردند، برای آنکه مرا لو ندهند در دفعات مختلف، 26 میلیون تومان پول نقد، یک خودروی پژو پرشیا و یک زمین چندهزارمتری از من گرفتند.
پس از آن هم خواستند برای مدتی از ایران خارج شوم تا آبها از آسیاب بیفتند و من که همه این ماجراها را باور کرده بودم به آلمان رفتم، اما در آنجا نیز رسول و همدستانش مرا رها نکردند و در تماس تلفنی از من خواستند برای حذف اسمم از فهرست سیاه به آنها 35میلیون تومان بدهم.
برای همین به سرعت خودم را به تهران رساندم اما وقتی از زبان یکی از دوستانم شنیدم همه این ماجراها صحنهسازی بوده، تصمیم گرفتم از آنها شکایت کنم.
پس از اظهارات این مرد ایرانی – آمریکایی، پرونده در اختیار قاضی شهبازی- دادیار دوم دادسرای فرودگاه- قرار گرفت و به دستور وی، گروهی از مأموران اطلاعات ناجا مأموریت یافتند مردان کلاهبردار را شناسایی و دستگیر کنند.
آنها که بهترین راه به دام انداختن متهمان را کشاندن آنان به قرار صوری میدیدند، از شاکی پرونده خواستند برای پرداخت پول با رسول قرار ملاقات بگذارد.
به این ترتیب، صبح 10 آذرماه، زمانی که یکی از همدستان رسول برای دریافت این پول به دفتر کار شاکی پرونده در شمال تهران رفته بود، از سوی پلیس دستگیر شد.
با دستگیری این مرد و اعتراف او به اخاذی از مرد ثروتمند، رسول و برادرش نیز از سوی مأموران دستگیر و به دادسرای فرودگاه انتقال یافتند.
وقتی رسول مقابل بازپرس شهبازی قرار گرفت، با اعتراف به اخاذی از مرد ایرانی – آمریکایی گفت: پس از اینکه از زبان این مرد شنیدم که او ثروت زیادی دارد، خودم را بهعنوان مأمور اطلاعات جا زدم و از آنجا که میدانستم او حرفهایم را باور میکند، نقشه اخاذی از وی را طراحی کردم.
وی ادامه داد: در ابتدا تصمیم داشتم با این کار بدهی پدرم را پرداخت کنم و خانهای برای برادرم بخرم، اما وسوسه ثروتمند شدن باعث شد به اخاذیهایم ادامه دهم تا اینکه توسط مأموران دستگیر شدم.
پس از اظهارات این مرد، دادیار شهبازی برای او و همدستانش قرار قانونی صادر کرد و متهمان روانه زندان شدند.