اينها را دختربچه 10سالهاي به نام اسماء ميگويد؛ كسي كه در مسير رفتن به نانوايي ربوده شده و 24ساعت در آپارتماني در شمال شرق تهران زنداني بود اما با نقشهاي زيركانه خودش را نجات داد.بعدازظهر 24شهريور، مأموران پليس پايتخت در جريان ناپديدشدن دختري 10ساله در منطقه مشيريه قرار گرفتند. پدر و مادر اين دختربچه گفتند: ساعت 15:30بود كه دخترمان به نام اسماء را براي خريد نان به نانوايي محل فرستاديم. منتظر بوديم با نان برگردد اما دخترمان ديگر به خانه برنگشت. نگرانش شديم و برادربزرگترش بهدنبال او رفت اما اثري از اسماء پيدا نكرد. همه كوچههاي اطراف را دنبال او گشتيم اما دخترمان را پيدا نكرديم و براي همين پليس را خبر كرديم.
- گروگانگيري
با ناپديدشدن دختربچه گروهي از كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي به دستور قاضي سهرابي بازپرس شعبه نهم دادسراي جنايي تهران مامور رسيدگي به اين پرونده شدند. مأموران با حضور در محل حادثه به سرنخي دست يافتند كه نشان ميداد دختربچه ربوده شده است.
يكي از همسايهها گفت: ساعت 15:30اسماء را ديدم كه به سمت نانوايي ميرفت. همزمان يك خودروي شاسيبلند كنار او توقف كرد و در يك لحظه ديدم كه زن و مردي از آن پياده شدند و به سمت اسماء رفتند. آنها دختربچه را سوار ماشين كردند و راه افتادند. چون تصور ميكردم كه از آشنايان اين خانواده هستند، توجه نكردم و رفتم. پس از اظهارات اين همسايه، مشخصات خودرو در سيستم ثبت شد و تيم تحقيق تلاش براي يافتن ردي از خودروي مشكوك را آغاز كرد.
- 24ساعت بعد
بيست و پنجم شهريور ماه، درحاليكه تلاش پليس براي پيداكردن دختربچه ربوده شده ادامه داشت، ساكنان خياباني در منطقه ازگل صحنه عجيبي را ديدند. دختر 10سالهاي خود را به كنارپنجره طبقه هشتم يك برج مسكوني رسانده و با داد و فرياد از مردم كمك ميخواست.
او ميگفت كه ربوده شده است. همسايهها پليس را خبر كردند و دقايقي بعد مأموران كلانتري164 قائم و آتشنشاني در محل حاضر شدند و با شكستن قفل در، وارد آپارتمان طبقه هشتم شدند. دختربچه 10ساله به سختي دست و پاهايش را كه چسب نواري دور آن پيچيده شده بود، باز كرده و خود را به پنجره رسانده بود.
او اسماء بود كه ميگفت روز قبل زن و مردي او را ربودهاند و يك شبانهروز در آن خانه با دست و پاي بسته زنداني بوده است. در بازبيني از محل نگهداري گروگان، مشخص شد كه يكي از اتاق خوابها با دوربين مداربسته تجهيز شده است. در ادامه اسماء تحويل خانوادهاش شد و كارآگاهان در ادامه تحقيقات دريافتند ساكن آپارتماني كه اسماء در آنجا زنداني بود، مردي حدودا 40ساله به نام سهراب است. او حدود 2ماه پيش با زني ازدواج و آن خانه را اجاره كرده بود اما همسر سهراب مدتي قبل بهخاطر اختلافات خانوادگي خانه را ترك كرده و به خانه پدرياش رفته بود.
در ادامه معلوم شد كه سهراب تا پيش از ازدواج در محله مشيريه تهران سكونت داشت و در بازارگل كار ميكرد. با اين اطلاعات مأموران موفق شدند متهم را درحاليكه با خودروي شاسيبلند خود در يكي از خيابانهاي محله مشيريه بود، دستگير كنند. در ادامه همدست وي كه زن جواني بود نيز دستگير شد و هردو ديروز براي تحقيق به دادسراي جنايي تهران منتقل شدند.
زن جوان در توضيح ماجرا گفت: روز حادثه قصد رفتن به بهشت زهرا را داشتم كه سهراب سوار بر خودروي شاسيبلند مقابلم ترمز كرد. سوار شدم و در بين راه سهراب سفره دلش را باز كرد و گفت تازهداماد است اما چون همسرش متوجه شده كه تفريحي شيشه ميكشد، خانه را ترك و قهر كرده است. او گفت از شخصي به نام جواد كه از آشنايانش است كمك خواسته تا واسطه شود با همسرش آشتي كند اما جواد برايش شرطي گذاشته است. او ميگفت كه جواد خواسته دختربچهاي را بدزدد و بعد از من خواست تا در ربودن كودك كمكش كنم. دلم به حالش سوخت و خواستم كمكش كنم كه اين اتفاقات رخ داد.
سهراب اما ادامه ماجرا را اينطور تعريف كرد: من و همدستم به مشيريه رفتيم و منتظر شديم تا دختربچه از خانه خارج شود. وقتي بيرون آمد تعقيبش كرديم و در خياباني خلوت به سمت او پيچيديم. بعد هردو پياده شديم و او را به داخل ماشين منتقل كرديم. در بين راه زن جوان دست و پاي او را بست و حتي به چشمانش عينكي گذاشت و آن را هم با چسب بست تا جايي را نبيند. وي ادامه داد: در بين راه همدستم پياده شد و رفت.
من هم دختربچه را به داخل آپارتمانم بردم تا منتظر شوم كه جواد همسرم را به خانه برگرداند و دختربچه را تحويل بگيرد. من نميدانم انگيزه جواد از ربودن كودك چه بود و همه اين كارها را بهخاطر برگرداندن همسرم به خانه انجام دادم چون به من قول داد كه او به خانه برميگردد. به گفته سرهنگ مكرم، معاون جنايي پليس آگاهي تهران با اظهارات عجيب اين زن و مرد، قاضي براي آنها قرار قانوني صادر كرد و تحقيقات از متهمان ادامه دارد.
نظر شما