سه‌شنبه ۱۳ آذر ۱۳۸۶ - ۲۲:۱۴
۰ نفر

اسدالله افلاکی: گفت‌وگو با کاظم بایرام بخش، مستند ساز طبیعت.

همه چیز از یک اتفاق ساده آغاز می‌شود. اوایل سال 1990، هنگامی که برای شرکت در فستیوال عکس به ترکیه می‌رود در هتل محل اقامت خود، یک پوستر نقاشی حس کنجکاوی‌اش را برمی‌انگیزد، پوستر چند ماهی متعلق به آبهای خلیج‌فارس را نشان می‌دهد، اما آنچه بیش از تصاویر باعث شگفتی وی می‌شود، نوشته جعلی ذیل آن است «خلیج عرب، چاپ کویت».

نوشته‌ای که باعث می‌شود ساخت مستند «هزار و یکشب»  در ذهن او شکل بگیرد. این نخستین تلاش کاظم بایرام بخش  برای معرفی طبیعت ایران و البته پاسخ دادن به کسانی است که تلاش می‌کنند نام خلیج‌فارس را مصادره کنند.

وی که بیش از 30سال است در اروپا زندگی می‌کند تاکنون مستندهای متعددی درباره طبیعت ایران به‌ویژه خلیج فارس و آبزیان آن ساخته که دستاورد آن   9 جایزه جهانی بوده است. آنچه در پی می‌آید، گفت‌وگویی است با این مستند‌ساز طبیعت، با محوریت خلیج‌فارس که بایرام بخش سخت دلبسته آن است.

  • ایران طبیعت گسترده‌ای دارد، چطور شد  سراغ خلیج‌فارس رفتید؟

-سالهاست همسایگان جنوبی ما تلاش می‌کنند تا با انواع ترفندها، پسوند فارس را از عنوان جاوید «خلیج‌فارس» برداشته و پسوند جعلی دیگری جایگزین آن کنند.

رویای مروارید، برنده جایزه اول جهانی سال 1998

 تا آنجا که 200 عنوان کتاب با موضوعات مختلف درباره خلیج‌فارس (البته با پسوند جعلی) و آبزیان آن تدوین و منتشر کرده‌اند حتی با هزینه بسیار کارشناسی از آمریکا آورده‌اند که با کمک اکولوژیست‌های اروپایی تلاش می‌کند با تصویربرداری از آبزیان خلیج‌فارس، پسوند عربی روی نام  این ماهیان بگذارد. این کاری است که مدتهاست شروع کردند و همچنان ادامه دارد. یعنی با مصادره آنچه متعلق به ایران است می‌خواهند هویتی را که ندارند کسب کنند.

 خب، وقتی من مستند‌ساز این مسائل را می‌بینم احساس وظیفه می‌کنم، تلاش می‌کنم از طریق مستند‌سازی به مردم کشورم و همه دنیا اطلاع‌رسانی کنم.

  • خلیج فارس از نگاه یک مستند‌ساز چه مفهومی دارد؟

-خلیج فارس گنجینه‌ای بزرگ از دانش و دانستنیهاست. گنجینه‌ای که هنوز برای متخصصان هم ناشناخته مانده چه برسد به مردم عادی. این پهناب بزرگ علاوه بر آنکه آبزیان و طبیعت خاص خود را دارد، فرهنگ مردمی آن هم از جذابیت‌های فراوانی برخوردار است هر بخش از این منطقه سنت‌ها، آداب و رسوم ویژه دارد. اینها، قابلیت‌های نهفته‌ای است که می‌توان آن را بالفعل کرد. با معرفی این قابلیت‌ها می‌توان سیل اروپائیان و توریست‌های جهان را به سمت خلیج‌فارس جذب کرد.

نبرد دلفین با اختاپوس برنده جایزه اول جهانی سال 1997

می‌دانید که تقریباً اغلب جزایر منطقه خلیج‌فارس متعلق به ایران است.  لارک، قشم، هرمز، کیش، هندورابی، اینها هر کدام به تنهایی یک گوهر است، گوهرهایی که ما تاکنون نتوانستیم از آن استفاده کنیم.

برای نمونه زمستان‌ها،  پرندگان مهاجر فراوانی برای زمستان‌گذرانی از کشورهای شمالی مثل چین و روسیه به این مناطق می‌آیند و در بهار به کشور مبدأ بازمی‌گردند. این منبع فوق‌العاده‌ای است برای جلب توریست، ما می‌توانیم با برنامه‌ریزی تورهایی برای خارجی‌ها تدارک ببینیم که بیایند فقط پرنده‌ها را تماشا کنند در کنار این تورها هزاران شغل ایجاد می‌شود. شیوه زندگی مردمان بومی، صنایع دستی آنها، گزینه‌های جذاب دیگری است که می‌تواند باعث جلب توریست شود.

به تازگی هم تحقیقات گسترده‌ای درباره خواص درمانی گونه‌های گیاهی و آبزیان خلیج‌فارس آغاز شده، اینها بخشی از گنجینه خلیج‌فارس است.

  • مهم‌ترین وظیفه یک مستند‌ساز طبیعت چیست؟

-خلاصه بگویم، کار یک مستند‌ساز اطلاع‌رسانی است؛ مستند‌ساز باید به مردم بگوید که طبیعت متعلق به فرد یا مردمی نیست، که در  همان منطقه زندگی می‌کنند، طبیعت متعلق به همه مردم است متعلق به کشور و به همه مردم جهان است.

کار مستند‌ساز بسترسازی و فرهنگ‌سازی است ما باید به کودکانمان بیاموزیم که چگونه به طبیعت نگاه کنند اگر یک مستند‌ساز بتواند نگاه مردم را به طبیعت تغییر دهد در کارش موفق بوده است. الان سالهاست که در گوشه  و کنار جهان به‌ویژه در کشورهای توسعه یافته، تشکل‌های مردمی تلاش می‌کنند مردم را با طبیعت آشتی بدهند تلاش می‌کنند به مردم بگویند که حفظ طبیعت در اولویت است.

 اما در کشورهای درحال توسعه نه تنها مردم که حتی بسیاری از مسئولان هم هنوز به اهمیت طبیعت و محیط‌زیست پی نبرده‌اند، این همه تخریب هم ناشی از همین طرز نگاه است. اینجا مستند‌ساز باید به کمک طبیعت بیاید باید بکوشد آنچه را که خود از دریچه دوربین می‌بیند به مردم و مسئولان نشان دهد.

مستند‌ساز باید از یک سو، زیبایی‌های طبیعت را به تصویر بکشد و از سوی دیگر با به تصویر کشیدن فعالیت‌های خواسته و ناخواسته انسانی که باعث تخریب طبیعت شده، نسبت به عواقب آن هشداردهد.

  • 30 سال است که شما در اروپا زندگی می‌کنید اما در طول همه این سال‌های نسبتاً طولانی، عمده فعالیت‌های شما مستند‌سازی طبیعت  ایران بوده است. به‌ویژه دوربین شما بیش از هر مستند‌ساز دیگری، خلیج‌فارس و زیبایی‌های آن را به تصویر کشیده است؛ گزارش «هزار و یکشب» که در سال  1995 ساخته شد نخستین کار جدی شما درباره خلیج فارس بود، از دیگر کارهایتان در این زمینه بگویید؟

-پس از «هزارویکشب»، مستند «رویای مروارید» را به تصویر کشیدم، این مستند با روایت کردن زندگی یک صیاد صدف، بیننده را با زندگی دشوار و مراحل سخت صید صدف آشنا می‌کند. اینکه چطور صدف‌ها را صید می‌کنند و بعد روی آب آنها را باز می‌کنند و پس از آن همه دشواری، صیاد مروارید‌های به دست آمده را به شیوخ عرب می‌فروشد. فیلم درواقع زندگی صیادی به نام «عبدالرحمن»  از اهالی جزیره کیش را نشان می‌‌دهد. عبدالرحمن حدود 2 سال پیش درگذشت. این مستند جایزه جهانی فستیوال عکس و تصویر زیر آب را به خود  اختصاص داد.

  • این فستیوال کجا برگزار می‌شود؟

-این فستیوال هر سال در فرانسه برگزار می‌شود و وزن و اعتبار فراوانی دارد درواقع یک فستیوال شناخته شده‌ای است که هر سال از تمام دنیا در آن شرکت می‌کنند.

  • از کارهایتان می‌گفتید...

-سال  1995 در جزیره هندورابی که در 40 کیلومتری کیش واقع شده، عکسی از یک صدف زیر آب گرفتم، این عکس در مسابقه فستیوال «اک آنوس» (اقیانوس به گویش یونانی) که در شهر من پولیه فرانسه برگزار شد  3 جایزه جهانی فدراسیون جهانی غواصی و فدراسیون صدف شناسی و مهم‌تر از این 2، جایزه بزرگ این مجموعه را به دست آورد. سال  96 هم مستندی درباره «منطقه چابهار» ساختم که جایزه دوم  جهانی را به ارمغان آورد.

  • کار شما مستند‌سازی طبیعت زیر آب است، آیا تاکنون درباره خزر هم مستندی ساخته‌اید، بالاخره بخشی از خزر هم متعلق به ایران است؟

-اتفاقاً سال  2006، مستندی درباره ماهیان خاویاری خزر ساختم که جایزه جهانی غواصی طلایی را برد.

  • ما می‌نشینیم پای تلویزیون یا در نمایشگاه پوسترهایی را می‌بینیم که طبیعت را به تصویر کشیده، اما هرگز به این فکر نمی‌کنیم که پشت دوربین چه مشکلاتی وجود دارد، فکر نمی‌کنیم که مستند‌ساز برای ساخت این مستند چه رنج‌هایی را تحمل کرده است، فقط از دیدن فیلم یا تصاویر لذت  می‌بریم، نگاه یک مستند‌ساز برای روایت طبیعت با چه مشکلاتی دست به گریبان است؟

-مستند‌سازی در هر منطقه مشکلات خاص خودش را دارد. اما این مشکلات در کشور ما بسیار بیشتر است. مثالی می‌زنم تا مسئله روشن شود. وقتی یک مستند‌ساز اراده کند در آفریقا مستندی بسازد بلیت می‌گیرد و به آفریقا پرواز  می‌کند و به محض اینکه به آنجا رسید می‌رود توی دریا، آنجا دیگر کسی نمی‌پرسد این دوربین مال کیست؟ مجوز داری؟ کارت چیست؟ می‌خواهی از کجا فیلم و عکس بگیری و صدها سؤال و اما و اگر؟... تو آزادی که دوربین‌ات را هر جا که می‌خواهی ببری؛ عکس بگیری، یعنی در هیچ کجای اروپا یا آفریقا برای ساخت مستند نیاز به مجوز نداری. اما در ایران در بسیاری از موارد با مشکل مواجهی.

چند سال پیش در تربیت حیدریه  در مجموعه‌ای که برای زعفران برگزار شده بود مشغول عکاسی بودم. چرا که تبلیغ شده بود زعفران ایران کثیف است، با این تبلیغ افکار جهانی را تهییج کرده بودند.

 من می‌خواستم  نشان بدهم که زعفرانی که از  آن به عنوان «طلای سرخ کویر» تعبیر می‌شود پیشینه‌ای 5 هزار ساله دارد، اما در حین عکسبرداری مأمور شهرداری منطقه آمد و تا فیلم دوربین را نگرفت مرا رها نکرد، حتی نیروی انتظامی وقتی که متوجه شد من با چه منظوری عکسبرداری می‌کنم، مانع کار من  نشد. اما مأمور شهرداری قانع نشد که نشد. یعنی برای هر کاری باید مجوز داشته باشی. البته من همیشه با مجوز کار می‌کنم.

  • زیر آب چطور؟ از مشکلات زیر آب بگویید؟

-زیر آب هیچ مشکلی وجود ندارد. به‌ویژه که همواره مدیون کمک‌های بی‌دریغ مردم خونگرم جنوب بوده و هستم، دلم می‌خواهد در این مجالی که به دست آمده از همه آنها تشکر کنم. ضمن آنکه دوستان زیادی هستند که با کمک آنها برخی مشکلاتی که وجود دارد برطرف می‌شود.

  • شما بیش از هر مستند‌ساز دیگری در آبهای خلیج‌فارس غواصی و تصویربرداری کرده‌اید، مشکلی که اخیراً باعث نگرانی علاقه‌مندان به محیط‌زیست شده،  2 فاجعه پیاپی مرگ دسته‌جمعی دلفین‌ها در حوالی جاسک است، فکر می‌کنید عامل اصلی این اتفاقات غم‌انگیز چیست؟

-مشکل اساسی که وجود دارد این است که هیچ سازمانی متولی نیست و به جای اینکه  بررسی و تحقیق شود همدیگر را متهم می‌کنند. در حالی که در چنین مواردی باید با تشکیل یک گروه ویژه و تجهیز آنها به امکانات لازم، شرایط تحقیق را فراهم سازند. مثلاً من دلم می‌خواهد به عنوان مستند‌ساز در این خصوص تحقیق کنم.

 اما بدون امکانات نمی‌توانم؛ در حالی که اگر سازمانی شرایط تحقیق را فراهم می‌ساخت چه بسا علت واقعی در زمانی کوتاه مشخص می‌شد، اما آنچه باعث مرگ این دلفین‌ها شده، فعالیت‌ کشتی‌های آمریکایی برای شناسایی کشتی‌های دشمن است.

 آمریکایی‌ها در سال 2000 دستگاهی ساخته‌اند که برای ردیابی شناورهای دشمن 240 دسی‌بل صدا تولید می‌کند و از طریق همین فرکانسها دشمن را شناسایی می‌کنند. نخستین بار این وسیله در جزایر باهاماس آزمایش شد که نتیجه آن مرگ 14 نهنگ بود. در جزایر قناری هم طی یک مانور نظامی، استفاده از این  سیستم مرگ 18 نهنگ را در پی داشت.

یعنی هر حیوانی که از طریق مغناطیس یا صوت جهت‌‌یابی می‌کند در صورت برگزاری مانور نظامی و استفاده از این دستگاه‌ها جان خود را از دست می‌دهد. این وسیله‌ای که در تمام جهان به محیط‌زیست لطمه زده، آخرین قربانیان آن دلفین‌هایی هستند که اخیراً در خلیج‌فارس تلف شدند البته آمار اعلام شده بسیار کمتر از آمار واقعی است چرا که طول سواحل جنوبی  1800 کیلومتر است و ما فقط  2 نقطه، نقطه‌ای با این وسعت را جست‌وجو کرده‌ایم.

  • و آخرین کلام...

خلیج فارس و طبیعت فقط به ما تعلق ندارد به نسل آینده هم تعلق دارد، کاری نکنیم که فردا پیش فرزندانمان شرمنده شویم.

Aflaki@hamshahri.org

کد خبر 38352

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار محیط زیست

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز