روایتی تکراری در قالبی تکراری که حتی بارها دستمایه برنامههای طنز تلویزیونی هم قرار گرفت.
اما به تدریج طی سالها مستندهای تلویزیونی معنا و قالبهای متنوعی پیدا کرد. و با اختصاص بخش عمدهای از برنامههای شبکه چهار سیما به برنامههای مستند در ساعات معمول روز به تدریج تا حدودی مستند در ذهن مخاطب جایگاهی تعریف شده و انحصاری یافت.
استفاده از تمهیدات خوبی مثل انتخاب و پخش مستندهای متنوع در زمینههای مختلف از محیطزیست گرفته تا مستندهایی درباره حرفههای مختلف، ساخت وسایل مختلف، مستندهای صنعتی و مستندهای علمی که از شبکههای ماهوارهای ضبط ودوبله یا زیر نویس شدهاند تأثیر فراوانی در بازشناسی این گونه از برنامهها و علاقهمندسازی مخاطب داشت.
هرچند جایگاه فعلی مستند در سیما (که بخش عمدهای از آن هم به مستندهای سیاسی و گزارشهای مستند اختصاص یافته است) هنوز در حدی نیست که علاقهمندان برنامههای مستند را راضی کند چرا که به جز شبکه چهار سیما( به مدد توجه مدیران آن) سایر شبکهها مستند را چندان جدی نمیگیرند و معمولا زمان پخش برنامههای مستند در ساعاتی از کنداکتور است که برنامهها و سریالهای معمول پخش شده و ساعت پایانی شب است.
نکته قابل ذکر این است که اغلب مستندهایی که از تلویزیون پخش میشود مستندهای خارجی است که هر چند به لحاظ کیفیت و الگوسازی برای برنامهسازی مستند مفیداند اما تا وقتی مستند سازها و مستندهای داخلی جدی گرفته نشوند و بهطور جدی برنامههایشان در تلویزیون جایگاهی نداشته باشد طبعا مستندسازی بهطور جدی پیشرفت نخواهد کرد.
تا وقتی که مستندسازی بهعنوان بخشی از برنامههای ثابت تمام شبکههای تلویزیونی مورد توجه قرار نگیرد و میزان بودجه اختصاصی آن معادل برنامههای دیگر نباشد طبیعتا کارگردانهای تلویزیونی و حتی برنامه سازانی که علاقهمند به ساخت مستنداند انگیزه کمتری برای این شاخه از برنامهسازی خواهند داشت.
مستندسازی اگر بهطور حرفهای به لحاظ بودجه و امکانات و هماهنگیها مورد توجه قرار گیرد قطعاً حاصل کار برنامهای یکنواخت و بدون جذابیت نخواهد بود و در نتیجه مخاطبین بیشتری را هم جذب خواهد کرد.
برگزاری اولین جشنواره مستند سینما حقیقت و حضور مستند سازان جوان ایرانی با فیلمهایشان در یک هفته اخیر ثابت کرد که استعدادهای جوانی در این زمینه وجود دارند که اگر به آنها توجه شود مجالی برای ظهور خواهند یافت.
بسیاری از فیلمهای شرکتکننده در این جشنواره مستندهایی تلویزیونی بودند که توسط صدا و سیما تهیه شده بودند اما بهدلیل عدم انسجام در پخش برنامههای مستند، شاید هرگز در تلویزیون و در ساعاتی پر بیننده دیده نشوند درنتیجه تنها مخاطبین پیگیر ممکن است موفق به دیدن برنامه مستندی شوند که با زحمت بسیاری تهیه شده است.
ایجاد راهکارها و بسترسازی مناسب فرهنگی در تلویزیون، تخصیص بودجه مناسب، تعریف اصولی ساختار مستند بر مبنای روند پژوهش و تحقیق پیش از ساخت برنامه و تسهیل جریان فیلمسازی مستند همه و همه از عواملی است که میتواند علاوه بر پایه گذاری مستندسازی علمی به رواج و توسعه ساخت برنامههای مستند و جذب کارگردانهای مستعد در این حیطه کمک کند.
نگاهی گذرا به استقبال جشنوارههای جهانی از فیلمهای ایرانی ثابت میکند که بخش اعظم فیلمهای مورد توجه، مستندهایی بودهاند که بر مبنای تحقیقهای اجتماعی شکل گرفتهاند.
باید در نظر داشت برنامههای مستند در قالبی جذاب و دیدنی با موسیقی و ریتم مناسب و پشتوانه پژوهشی قوی میتواند یکی از بهترین ابزارهای آموزشی و انتقال پیام در تلویزیون باشد و حتی فیلمهای مستند بهترین وسیله برای تبیین ابعاد اجتماعی- سیاسی و فرهنگی هر جامعه است.