یادم میآید در آن سالها، سفری به لبنان داشتم که در آنجا یک فیلم
سینمایی– ویدئویی به نام «رؤیاهایت را به خاطر بسپار» ساختم. این 2 نفر در آن کار بازی میکردند.
در مورد فادی ابراهیم زودتر به نتیجه رسیدیم که نقش تئودور را بازی میکند اما در مورد پییر داغر اینگونه نبود. واقعیتش این است که اصلا از ابتدا نمیخواستم برای نقش سرگرد فتاحی یک بازیگر خارجی بگذارم؛ حتی با 3 – 2 بازیگر ایرانی هم صحبت کردم؛ منتها به دلایلی که فکر نمیکنم اصلا لازم باشد گفته شود، نشد که با آنها کار کنم. نهایتا غیر از این 3 – 2 بازیگر، شخص مناسبی برای نقش ندیدم.
این به ذهنم رسید که چرا مثل سینمای هالیوود – که گاه برای نقشهایی مثل نقش یک آمریکایی، از یک بازیگر اروپایی استفاده میکنند و بعد هم میبینیم که اتفاقا خیلی هم باورکردنی درآمده است – ما این کار را نکنیم؟ ما هم بضاعتهای خودمان را داریم؛ یک پتانسیل در خاورمیانه داریم که باید از آن بهره برد. شما نمیتوانید یک بازیگر اروپایی بیاورید که نقش یک ایرانی را بازی کند اما میتوانید یک بازیگر لبنانی را بیاورید که خیلی از نظر چهره و فرم و قیافه به ما ایرانیها شبیه است، یا حتی مصریها و ترکیهایها.
لااقل میتوانیم روی 4-3 کشور که از لحاظ فرم و قیافه و چهره شباهتهایی با آنها داریم، حساب کنیم. از اینجا بود که به ذهنم رسید پییر میتواند این نقش را بازی کند. وقتی این پیشهاد را با پییر در میان گذاشتیم، ذوق زده شد.
وقتی قصه این شخصیت را برایش تعریف کردیم، از بیروت برای ما پیغام فرستاد که من برای بازی در این نقش، حاضرم حتی هزینهای هم متحمل شوم. علاقه پییر برای بازی در این نقش بسیار بالا بود. وقتی او به تهران آمد، اوایل قدری مشکل داشتیم؛ نحوه استفاده از دستها و حرکات سر و گردنش بیش از اینکه ایرانی باشد، به منطقه مدیترانهای نزدیک بود و مدتی طول کشید تا ما فرم حرکت پییر را از فرم حرکت یک شخصیت ساکن منطقه مدیترانهای، به یک شخصیت ساکن منطقه فلات ایران نزدیک کردیم. اما خیلی هم طولانی نشد؛ او انگیزه بالایی داشت.