اینها مناسبات تولید علم است. در مناسباتی که علم کالاست و دانشگاه بر اساس مناسبات عرضه و تقاضا اداره میشود، کیفیت خروجیها از ورودیها مهمترند و بهسازی فرآیندها بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
دانشجو باید مدام بگوید استاد یک لحظه صبر کن، این جملهای که گفتی آیا در جایی آزمون شده؟ آیا فرض مطرح شده آزمون شده است یاتنها نظر شماست؟ شاهد و مصادیق آن را کجا میتوان یافت؟ اما آیا در دانشگاههای ایران هم دانشجو یاد گرفته است که این گونه سوالهایی از استاد بپرسد؟
به نظر میرسد در دانشگاههای ما ارزیابیها نیازمند نظام های دقیق و پیشرفتهتری است. شاید بتوان به عنوان نمونه گفت که چینیها در سالهای اخیر در این زمینه رشد چشمگیری داشتهاند و میتوانند به عنوان الگوی خوبی برای کشورهای در حال توسعه مطرح شوند.
بنابراین ما نیاز داریم که براساس شواهد علمی ملموس بنیان آموزش را بسازیم. در دانشگاههای معتبر جهان عموما استاد با دانشجو براساس نوشته حرف میزند، میپرسد و براساس آن بحث میشود.
از این گذشته در دانشگاههای معتبر توانایی و مهارت پرسیدن بیش از پاسخ دادن مهم است در حالی که در ایران خوب شنیدن دانشجو برای استاد ارزش است و برخی اوقات بدون نوشته و بدون لکنت سخن گفتن و از حافظه سخن گفتن، نشانه دانایی، تبحر و توانایی استاد است در چشم دانشجو!