سه‌شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۳
۰ نفر

همشهری آنلاین: اززمان شروع این ماجرا اولیای دم مقتول اعلام کرده بودند حاضر به بخشش عروس‌شان نیستند و او باید قصاص شود. خانواده‌ی زن جوان بارها برای جلب رضایت اولیای دم تلاش کرده بودند اما تلاش‌هایشان فایده ای نداشت.

حوادث

تا همين چند روز قبل در يك قدمي چوبه‌ي دار قرار داشت و كابوس‌هاي شبانه رهايش نمي‌كرد اما حالا روزهاي سخت زندگي‌اش به پايان رسيده است.

او زن جواني است كه 10 ماه بعد از ازدواج در جريان يك درگيري زن و شوهري ناخواسته همسرش را به قتل رساند و به همين دليل فاصله‌ي چنداني با طناب دار نداشت اما چند روز قبل توانست با كمك افراد خير ديه‌ي مقتول را پرداخت كند و نجات يابد.

اما اين ماجرا از كجا آغاز شد؟روز 20 بهمن ماه سال 89 زني با كلانتري 131 شهرري تماس گرفت و از حادثه‌اي هولناك خبر داد. او گفت چند ساعت قبل با شوهرش درگير شده و با ضربه‌ي چاقو وي را به قتل رسانده است.

زن جوان كه اشك مي‌ريخت از مأموران خواست زودتر خود را به محل حادثه برسانند. دقايقي بعد مأموران پليس آگاهي خود را به خانه اين زوج رساندند و با جسد تازه داماد رو به رو شدند.

اين زن و شوهر 10 ماه قبل با يكديگر ازدواج كرده اما در اين مدت با يكديگر دچار اختلاف شده بودند. شواهد نشان مي‌داد مقتول بر اثر اصابت يك ضربه چاقو جان باخته است.

همسرش در اعترافات خود گفت: من قصدي براي كشتن شوهرم نداشتم و با تحريك خود او اين كار را كردم. وي ادامه داد: چند روز بعد از عروسي‌مان بود كه فهميدم شوهرم مرد بداخلاقي است.

او مدام با من دعوا مي‌كرد و چند مرتبه كتكم زده بود. چند ماه بيشتر از ازدواجم نگذشته بود كه تصميم گرفتم از او جدا شوم اما خانواده ام مخالفت كردند.

از طرفي شوهرم مي‌گفت حاضر به جدايي از من نيست و حتي يك مرتبه وقتي حرف طلاق را زدم خودزني كرد.

وي ادامه داد: به شوهرم گفتم كه ديگر خسته شده ام و به هر قيمتي كه شده مي‌خواهم از او جدا شوم. او هم از آشپزخانه يك چاقو آورد و به دست من داد و گفت من را بزن.

من هم كه خيلي عصباني بودم يك ضربه به او زدم و او مجروح شد. از اين كارم خيلي زود پشيمان شدم و مي‌خواستم شوهرم را به بيمارستان ببرم اما او گفت مي‌خواهد بخوابد. چند ساعت بعد وقتي سراغش رفتم فهميدم نفس نمي‌كشد و جانش را از دست داده است.

  • در دادگاه

زن جوان مدتي بعد صحنه جنايت را در برابر بازپرس جنايي بازسازي كرد و در نهايت پرونده‌ي اتهامي‌اش با صدور كيفرخواست به دادگاه فرستاده شد.

در اولين جلسه كه در شعبه‌ي 113 دادگاه كيفري سابق تهران برگزار شد در حالي كه خانواده‌ي مقتول خواستار قصاص عروس‌شان شده بودند او در دفاع از خودش گفت: قبل از اين‌كه من ضربه‌اي به شوهرم بزنم او خودزني كرده بود و سپس چاقو را به من داد كه من هم ضربه‌اي بزنم.

من هم از سر عصبانيت اين كار را انجام دادم اما حالا پشيمانم و از پدر و مادر شوهرم مي‌خواهم كه من را ببخشند. در پايان اين جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند و تازه عروس را به قصاص محكوم كردند.

با وجود صدور اين راي، وقتي پرونده به ديوان‌عالي كشور فرستاده شد قضات ديوان اقدام نوعروس را قتل غيرعمد تشخيص دادند و با نقض حكم قصاص، پرونده را به شعبه‌ي ديگري از دادگاه فرستادند.

در اين شرايط زن جوان اين بار در شعبه ي71 دادگاه كيفري سابق محاكمه شد.

وقتي زن جوان براي دومين مرتبه در برابر قضات دادگاه قرار گرفت نيز بار ديگر بر بي گناهي‌اش اصرار كرد و گفت قصدي براي به قتل رساندن شوهرش نداشته است.

او گفت: آن روز شوهرم به من ناسزا گفت و من هم كه خيلي عصباني بودم جوابش را دادم. او هم يك چاقو دستم داد و گفت كه من را بزن.

من هم چاقو را گرفتم اما دستم خوني شد. فكر كردم خودم زخمي شده‌ام اما واقعيت اين بود كه چاقو به پهلوي شوهرم برخورد كرده بود.

اين زن پس از محاكمه به قصاص محكوم شد و اين بار قضات ديوان‌عالي كشور هم رأي دادگاه را تاييد كردند تا نوعروس در يكي قدمي چوبه‌ي دار قرار بگيرد.

  • پايان كابوس

اززمان شروع اين ماجرا اولياي دم مقتول اعلام كرده بودند حاضر به بخشش عروس‌شان نيستند و او بايد قصاص شود. خانواده‌ي زن جوان بارها براي جلب رضايت اولياي دم تلاش كرده بودند اما تلاش‌هايشان فايده اي نداشت.

آن‌ها حتي چند مرتبه چند واسطه فرستادند اما آن‌ها هم راه به جايي نبردند. با وجود اين تلاش‌ها ادامه يافت تا اين‌كه سرانجام اولياي دم مقتول اعلام كردند تحت شرايطي حاضر به بخشش عروس سابق‌شان هستند.

آن‌ها گفتند حاضرند با دريافت ديه قاتل را ببخشند. اين مبلغي بود كه تامين آن براي خانواده‌ي قاتل امكانپذير نبود.

حتي اگر پدر متهم همه‌ي دارايي‌اش را هم مي‌فروخت نمي‌توانست اين پول را فراهم كند. در اين شرايط آن‌ها دست به دامن چند موسسه خيريه شدند.

در اين ميان يك موسسه بخشي از اين پول را تقبل كرد و بقيه آن هم از طريق كمك خيرين تهيه شد. به اين ترتيب اولياي دم با دريافت مبلغ درخواستي بعد از هفت سال عروس سابق‌شان را بخشيدند.

اين پاياني بود بر كابوس‌هاي شبانه‌ي زن جوان. او كه ديگر از چوبه‌ي دار نجات يافته بود هفته گذشته بار ديگر به دادگاه منتقل شد تا اين بار به لحاظ جنبه‌ي عمومي جرم محاكمه شود.

در اين جلسه كه هفته‌ي گذشته در شعبه‌ي دوم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي محسن زالي بوئيني و با حضور قاضي اسلامي برگزار شد زن جوان گفت: من و شوهرم با وجود اختلافاتي كه با يكديگر داشتيم در آرامش زندگي مي‌كرديم.

باور كنيد من قصد كشتن شوهرم را نداشتم. هرچه اتفاق افتاد يك حادثه بود و در اين هفت سال همه‌ي اين اتفاقات تلخ برايم تبديل به يك كابوس شده و رهايم نمي‌كند.

او ادامه داد: وقتي با شوهرم جر و بحث كرديم چاقويي كه دستم بود ناخواسته به پهلوي شوهرم برخورد كرد. بعد از آن هم مي‌خواستم او را به بيمارستان ببرم اما خودش اجازه نداد و به رختخواب رفت.

فكر مي‌كردم جراحتش سطحي است. خودش هم اينطور فكر مي‌كرد اما چند ساعت بعد فهميدم او ديگر نفس نمي‌كشد و جانش را از دست داده است.

وي در حالي كه اشك مي‌ريخت ادامه داد: من هفت سال زنداني بودم و به اندازه‌ي كافي به خاطر اشتباهم تنبيه شده‌ام.

خانواده‌ام سختي‌هاي زيادي را تحمل كردند و توانستند با كمك يك موسسه‌ي خيريه مبلغ درخواستي را به خانواده‌ي شوهرم بدهند.

حالا از قضات دادگاه مي‌خواهم كه در مجازاتم تخفيف قائل شوند تا من به جامعه برگردم و بتوانم زندگي عادي داشته باشم.

در پايان دفاعيات اين زن قضات دادگاه وارد شور شدند و در نهايت او را به تحمل هفت سال حبس با احتساب ايام بازداشت محكوم كردند. به اين ترتيب وي بعد از تحمل هفت سال حبس از زندان آزاد شد.

منبع:همشهري سرنخ

 

کد خبر 386974

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha