پوتين در حالي امروز با مقامات عاليرتبه كشورمان ملاقات ميكند كه به فاصله كمتر از يكماه گذشته با ملك سلمان، پادشاه عربستانسعودي در مسكو ديدار و گفتوگو كرده بود. چگونه روسها در تمام تحولات منطقه حضور فعال و مؤثري دارند؟ آيا اين كشور بهدنبال پركردن جاي خالي آمريكاست؟ چگونه ميتوان نقش واقعي اين روزهاي روسيه در منطقه را تفسير كرد؟ اين سؤالات را با علي هاشم، نويسنده و رئيس دفتر شبكه الميادين در تهران در ميان گذاشتيم:
- سفر ولاديمير پوتين به تهران، بار ديگر توجه رسانهها و تحليلگران را به نقش رو به افزايش روسيه در تحولات خاورميانه جلب كرده است. بهنظر ميرسد روسها در تمام تحولات منطقه ما به نوعي حضور دارند؛ از آشتي فلسطيني گرفته تا بحران اعراب خليجفارس يا پرونده سوريه. از ديد شما روسيه امروز چه نقشي در سطح خاورميانه دارد؟
بهنظر ميرسد روسها در حال تلاش براي ساختن نقش خود در منطقه هستند؛ نقشي كه البته تا اين لحظه تكميل نشده است. براي مثال روسيه در پرونده سوريه، متحد نظام اين كشور به شمار ميآيد، با ايران همكاري و تعامل دارد و همزمان طي سالهاي گذشته به ميزان توانش تلاش كرده است از منافع ملي خود در تحولات سوريه حراست كند اما نقش مسكو، خارج از پرونده بحران سوريه تاكنون روشن نبوده و با پرسشهاي متعددي مواجه است. آيا روسها واقعا ميتوانند بهاندازهاي نفوذ خود را در منطقه توسعه دهند كه قادر باشند جاي خالي آمريكاييها را پر كنند؟ اين مسئله از سوي بسياري با پرسشهاي جدي روبهروست.
در ساير مسائل منطقهاي نيز وضع به همين ترتيب است؛ براي مثال در عراق، نقش روسيه حتي در همين بحران اخير كردستان مبهم بود. روسيه در پرونده يمن نيز نقش واضح و مشخصي ايفا نكرده است؛ حتي در پرونده آشتي فلسطيني ميان فتح و حماس، اگرچه تلاشهايي از سوي مسكو براي تأثيرگذاري وجود داشته اما باز هم نميتوان به صراحت از نقش مشخص روسها در تحولات فلسطين سخن گفت؛ بنابراين فكر ميكنم نقش روسيه در خاورميانه همچنان در مرحله شكوفايي تدريجي قرار دارد.
- روابط دوجانبه ايران و روسيه را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ بسياري معتقدند اين روابط استراتژيك بوده و تأثير جدي بر روند تحولات منطقه ما دارد.
به باور من نميتوان از عنوان «شراكت استراتژيك» براي توصيف روابط ايران و روسيه استفاده كرد. شايد بتوان گفت 2كشور در حال حركت به سوي اين هدف هستند؛ يعني استراتژي آنان رسيدن به مرحله شراكت استراتژيك است اما تا اين لحظه چنين شراكتي در روابط ميان تهران و مسكو وجود نداشته است، چراكه مجموعهاي از ديدگاههاي مختلف و ناهمسو در مواضع دوطرف به چشم ميخورد. شايد ايران و روسيه فعلا در پرونده سوريه بر سر برخي كليات به توافق رسيده باشند اما بدون شك در مسائل جزئيتر، هر يك مواضع و ديدگاههاي خاص خود را دارند كه در بسياري نقاط با يكديگر همسو نيست. ممكن است اين واقعيت امروز بهطور واضحي ديده نشود اما قطعا بعد از اتمام بحران نظامي فعلي در سوريه خود را بيش از گذشته نشان خواهد داد و در آن زمان، شايد نياز به آغاز گفتوگوهاي ايراني-روسي پيرامون روابط دوجانبه در مرحله آينده سوريه وجود داشته باشد. در حقيقت بهنظر ميآيد روابط فعلي مسكو و تهران محمل نوعي احتياط دوسويه است؛ يعني از جانب روسها و ايرانيها نسبت به يكديگر، نگرش محتاطانهاي وجود دارد؛ امري كه ريشه در تاريخ روابط 2كشور داشته و محدود به مسائل امروز ما نميشود. اما با وجود اين احتياط، از سوي ديگر، اراده آشكاري در تهران و مسكو، بهمنظور كنار زدن اين موانع و رسيدن به يك «چشمانداز مشترك» ديده ميشود؛ چشماندازي كه بهطور همزمان، حافظ منافع روسها و پاسخگوي مطالبات ايرانيان باشد.
- با توجه به موقعيتي كه تشريح كرديد، جايگاه كنوني ايران و روسيه در منطقه را در مقايسه با يكديگر، چگونه ارزيابي ميكنيد؟
من فكر ميكنم اتفاقا نقش ايرانيها در تحولات جاري منطقه نسبت به روسها در عراق، سوريه، لبنان و حتي در امتداد يمن به لحاظ ميداني قويتر است. اين درحالي است كه امروزه با بازگشت حماس به سوي ايران، نقش اين كشور در تحولات داخلي فلسطين نيز بار ديگر افزايش مييابد. ممكن است اين نقش در پرونده آشتي حماس و فتح چندان مشخص نباشد اما در سطح مقاومت فلسطيني بازتاب معين و عميقي خواهد داشت.
نظر شما