چند روزي است كه سياستمداران جديد روي كار آمدهاند، جديد بودنشان آنقدرها هم مهم نيست اما جوان بودنشان خيلي توي چشم است.
هركدام در يك گوشهي دنيا به قدرت رسيدهاند، جنسيت و محدودهي سنيشان هم فرق دارد. حتي قارهاي كه كشورشان در آن قرار گرفته هم متفاوت است اما در دو چيز مشتركند: جوانترين بودن و سياستهاي يكسان.
نخستوزير اتريش و بانوي شمارهي يك نيوزيلند هر دو از حزبهاي مردمي كشورشان بيرون آمدهاند و شعار هر دو يك چيز است: «تغيير». آنها چه كساني هستند كه با وجود دوري راه، اينهمه با هم نزديك به نظر ميرسند، شعارشان چيست و چرا بايد براي ما مهم باشند؟
- جوانترين نخستوزير
رأی جوانترين نخستوزير اتريش كه از صندوق بيرون آمد، هيچكس تعجب نكرد. نظرسنجيهاي تمام موسسههاي اروپايي نشان ميداد كه «زباستين كورتز» قرار است نخستوزير بعدي اتريش باشد.
او كه شعارش «تغيير بزرگ» بود، از همان آغاز كار معلوم بود رأی ميآورد. او اصلا آدم مهماننوازي نيست.
درست برعكس آنگلا مركل، صدراعظم آلمان كه راه ورود پناهجويان به كشورش را سادهتر كرده بود، اين پسر جوان چندان از مهاجران و جنگزدهها دل خوشي ندارد.
شعارش برگرداندن عظمت اتريش است و تغيير بزرگي كه دربارهاش حرف زده، يك گوشهاش به همين سياستهاي ضد مهاجرتي برميگردد.
او به جز بستن درهاي كشور مهاجرپذير اتريش، به پناهجوياني كه مدتي است به آنجا پناه آوردهاند، هشدارهاي جدي داده است. بنا به آمارها، تعداد پناهجويان اتريشي - فقط مسلمانهاي پناهنده - بيشتر از 500 هزار نفر است.
او كه عضو حزب «آزادي» اتريش (FPO) است، بيشتر از 26 درصد كل آرا را به دست آورده است. اين تعداد رأی آنقدر به حزبشان قدرت ميدهد كه، نخستوزير انتخاب كرده و صندليهاي مجلس را هم در اختيار بگيرند.
- چرا مهم است؟
هنوز تا وقت انتخابات رسمي براي تعيين نخستوزير يك سال زمان باقي مانده بود اما بعد از تشكيل دولت اتئلافي بزرگ در ماه مي، انتخابات زودتر از آنچه تصور ميشد، برگزار شد.
همهي اينها در حالي است كه آلمانيها چند وقت بيشتر نيست كه انتخاباتشان را برگزار كردهاند. در سوي ديگر قارهي سبز هم انگليسيها ميخواهند بركزيتشان را به رخ بكشند و از كل اتحاديه كنار بكشند.
در ميان اين همه همهمه، اتريش هم خواسته از قافله عقب نماند و سياستهايش را زودتر از آن كه وضع اروپا تغيير كند، تعيين كرده باشد.
همهي اينها دست به دست هم داد تا حزب «آزادي دموكراتيك» (SPO) و حزب مردم (OVP) كه اكثريت آرا را داشتند، بقيهي حزبهاي كوچك پارلمان را متقاعد كنند كه انتخابات زودتر از بقيهي اوقات جلو برود.
- سيستم چطور كار ميكند؟
از سال 1945 ميلادي (1324 خورشيدي) كه جنگ جهاني دوم تمام شد و اتريش به طور كامل از آلمان استقلال پيدا كرد، قوانين سياسي جديدي ايجاد شد.
اين قانون فرمان كشور را به دست حزب پيروز داده است؛ گروهي كه رأی بيشتري بياورد، نخستوزير انتخاب میکند و سياستهاي كشور را تغيير ميدهد.
حزبي كه جوان سيويكساله از آن نامزد شده و رأی آورده، يكي از افراطيهاي اتريش است، با پناهجويان مخالفت ميكند و داعشيها را هم دوست ندارد.
جملهي آخرش به نظر درست و بجاست؟ ايراد اين است كه او مسلمانهاي تمام دنيا را با داعشيها يكي ميداند. وقتي ميگويد داعشيها را راه نميدهيم، يك چشمش به مسلمانها هم هست، از هر جاي جهان كه باشند.
البته او در سخنرانيهايش چندان اهل حملهي مستقيم نيست. مثلا در يكي از سخنرانيهاي مشهورش، در لفافه اينطور ميگويد: «من قول ميدهم براي امنيت بيشتر اتريش به مهاجرت غيرقانوني پايان بدهم.»
روزنامهنگاراني در داخل كشور هم هواي او را داشتند. كريستوفر پراتنر، سردبير روزنامهي «در استاندارد» يكي از همين آدمهاست كه گفته است: «اتريش هنوز هم يكي از بهترين كشورهاي اتحاديهي اروپاست، با وجود اين مردم ما دنبال تغيير هستند.
اين را ما كه روزنامهنگار هستيم ميفهميم. حزب جديدي كه روي كار آمده، دنبال اين است كه مردم به خواستههايشان در روز انتخابات برسند.
همه از حزب قبلي و سياستهاي اشتباهش - كه شامل استقبال از حضور پناهجويان هم ميشود - دل خوشي ندارند و دلشان تغيير ميخواهد.»
يكي ديگر از همحزبيهاي آقاي نخستوزير هم مثل مرد جوان، داعش و افراطيگري را با مسلمانهاي عادي و پناهجويان يككاسه كرده و ميگويد: «اتريش يك كشور اسلامي نيست، خط و ربطي هم با اسلام ندارد.»
- اروپا چرا نگران است؟
اتريش بخشي از اتحاديهي اروپاست. با اين حساب، طبيعي به نظر ميرسد كه هر تغييري در يكي از كشورهاي عضو، بقيه را هم به تكاپو بيندازد.
اين تكاپو وقتي حالت زلزله به خودش ميگيرد كه قرار باشد، كسي از حزب راست افراطي، سكان كشور را در دست بگيرد، صحبتها داغتر هم ميشود.
«آنتون پلينكا»، حقوقدان و دكتراي علوم سياسي از دانشگاه بوداپست اهميت ماجرا را اينطور توضيح ميدهد: «اين روزها اتفاقهايي كه در كشورهاي عضو اتحاديهي اروپا رخ ميدهد، در بقيهي كشورها هم تاثیر ميگذارد.
همه نگران بركزيت هستند، سياستهاي آلمان را پيگيري ميكنند و اخبار فرانسه برايشان اهميت دارد. اتريش هم حالا وارد بازي شده است.
همهي سياستمداران اروپايي خيلي خوب ميدانند كه اتفاقات اتريش مثل يك آينه در كشورهاي ديگر هم تاثیر ميگذارد؛ تغييراتي كه نخستوزير جديد از آن حرفهايي به ميان آورده، حلقهي اتصال بين كشورهاي اتحاديه را هدف گرفته است.
اشكان خسروپور/منبع:همشهري جوان
نظر شما