ايران از گذشتههاي دور تا امروز، مالداران و ثروتمنداني فراوان به خود ديده كه همه نيك نميانديشيدهاند و نيز نيكانديشاني بسيار داشته است كه مال به فراواني نداشتهاند.از ميان آنان، ستارگاني درخشيدهاند كه هر دو دارايي «مال» و «نيكانديشي» را با هم يكجا آوردهاند. كتاب «روزگار ملك»، گوشهاي از روايتهاي تاريخ شفاهي درباره زندگي بزرگمردي به شمار ميآيد كه همچون ستارهاي درخشنده در تاريخ نكويي و نكوكاري اين سرزمين آمد و اثري شگرف بر جاي گذاشت؛ فردي كه همه دارايي بيپايان خويش را در دوره قاجار از پدر به ارث برد اما راهي دگرگونه از ديگران در پيش گرفت؛ خاطرههاي تاريخ شفاهي درباره حاجحسينآقا ملك، روايت اين كتاب است.
حاجحسينآقا ملك، بنيانگذار و واقف كتابخانه و موزه ملي ملك، همچنين با اهدا و وقف چند ميليون مترمربع زمين در خراسان براي بهرهگيري مردم و نيز بسياري كارهاي عامالمنفعه ديگر، راه و رسم دلكندن و زيستن به نيكوكاري، دارايي و توانايي براي ياري به ديگران را به ما آموخت. تاريخ زندگي مردي از قبيله بخشندگي و نكوكاري را از زبان آناني روايت كردهايم كه حاجحسينآقا ملك را ديده يا با او نشسته و برخاسته و خاطرههايي از او در ذهن نگاه داشتهاند. حاجحسينآقا، يكي از بزرگان قبيله نيكوكاري در تاريخ ديرينه اين سرزمين بوده است.
او زمين وقف كرد و هديه داد، باغهاي شخصي خويش را براي بهرهگيري مردم اهدا كرد، به تجديد بناي شيرخوارگاه كمك رساند، شهريه و مستمري سالانه به مستمندان آبرومند و كارمندان ازكارافتاده كهنسال اختصاص داد، كفالت نوباوگان را بر عهده گرفت، دبستان و دبيرستان، بيمارستان، مسجد و حمام ساخت و قنات و چاه وقف كرد تا مردمان سرزمينش از ثروتي بهره بگيرند كه پدر برايش به يادگار گذاشته بود.
در كنار داستان دهشها و نيكوييهاي او اما توجه به يك مسئله، بسيار مهم به نظر ميرسد؛ اينكه حاجحسينآقا ملك، در كنار همه دهشها، بخششها و بزرگيها و بزرگمنشيها، يك انسان عادي بود و همچون ديگران، عادي زيست. زندگي و كنشها و كوششهاي حاجحسينآقا ملك، بنيانگذار و واقف كتابخانه و موزه ملي ملك، روايت يك انسان معمولي است كه هر چه داشت براي مردمان سرزمينش بخشيد؛ بيآنكه در پي چيزي باشد. تاريخ درباره او نيز همچون ديگر آمدگان و رفتگان در اين پهنه خاكي به داوري خواهد نشست.
نظر شما