از جمله آثار اين هنرمند ميتوان به آلبوم «ترجيعبند در چهارگاه» با همراهي سنتور مجيد كياني، «مثنوي بيات ترك» در برنامه چكاوك و ضبطهاي خصوصي با جليل شهناز، پرويز ياحقي و ديگران اشاره كرد.صديف كنسرتهاي متعددي در دهههاي 70 و 80 شمسي در ايران و ديگر كشورهاي جهان برگزار كرده است. آخرين كنسرت اين خواننده و رديفدان در سال 1382برگزار شد و اكنون اين خواننده 82ساله قصد دارد براي كمك و همدردي با زلزلهزدگان كرمانشاه كنسرتي را در تهران برگزار كند تا عوايد آن براي كمك به زلزلهزدگان هزينه شود.
صديف درباره اين رويداد به همشهري عنوان كرد: «خبر زلزله و كشته شدن هموطنان دل هر انساني را به درد ميآورد و من نيز از شنيدن اخبار زلزله بسيار متأسف شدم و تصميم گرفتم تا كنسرتي را برگزار كنم كه عوايد آن صرف بازماندگان اين اتفاق شود».
او قرار است تا نيمه دوم آذرماه در تالار وحدت كنسرت خود را برگزار كند. صديف از رايزنيها و گفتوگويش با معاونت هنري خبر داد و يادآور شد: «هنوز تعداد كنسرتها مشخص نيست و تصميم بر اين است كه در تالار وحدت كنسرت را برگزار كنيم». او از همكارياش با هنرمنداني چون پشنگ كامكار، مهيار مشفق،اميد رامبد( نوازنده و خواننده) و سعيد جلالي خبر داد.
درباره محتواي كنسرت، اين هنرمند شيوه خود در اين كنسرت را مركبخواني و بداههخواني عنوان كرده و در توضيح بيشتر گفت: «سخن گفتن از بداههخواني يا بداههنوازي بهمعناي جهش در فضايي فرازميني است كه حركت آب حيات عشق در رگهاي وجودي هنرمند، نويد نشاط و سرخوشي زمان نو و جام فلك نما شدن هنرمند فارغ از دو جهان را به همراه دارد.»
به گفته اين هنرمند، هرگاه كه هستي سبك شود و آني بيايد، به شروع شايستهاي براي خلق آثار بداهه دست يافتهايم؛ همانطور كه از خلاقيت بهعنوان ويژگي مثبت نهادينه در ذات بشر ياد ميشود و خلاقيت نقطه آغازين تعالي فعاليتها و سنتهاي پيشين محسوب ميشود. صديف با بيان اين مطلب كه «بداهه» نيز متعاليترين خلاقيت است، گفت: «بداهه، توانايي اقدام و تفكر نوآورانه در قياس با روشهاي اجرايي مرسوم و جاافتاده است.
در اين ميان درك همزمان واقعيتهاي دروني، بيروني و ضرورت نيكسنجي زمان، شرايطي را براي هنرمند فراهم ميآورد كه عمل «بداهه» نمايانگر نبوغ ذاتي و اكتسابي وي است.» او خلق اثر بداهه را مستلزم تسلط بر روشهاي مرسوم هنري گذشته و اكنون دانسته و معتقد است كه در اين ميان داشتن ذهني مطمئن كه تكيه بر قواعد حاكم بر ماهيت هنر داشته باشد امكان بروز آن را فراهم آورد.
صديف در تعريف بيشتر يادآور شد: «در هنر موسيقي ايراني بداهه در 2بخش خوانندگي و نوازندگي مطرح ميشود. بداههخواني بهمعناي خواندن بدون تمهيد قبلي است. بهعبارتي ديگر در اين مرحله نبوغ، درك هنري و تبحر هنرمند جايگزين تأثيرات زيبايي و وقار حاصل از تمرينات مكرر يك قطعه از پيش تعيينشده، ميشود. هنر «بداههخواني» از قديم در موسيقي ايران مرسوم بوده و به دو صورت عاميانه و علمي صورت ميگرفته است. بخشي از گنجينه هنر شفاهي اقوام مختلف يعني هنر فولكلور نيز بداهه است نوع ديگر خلق بداهه توسط عالم موسيقي صورت ميپذيرد».
او تأكيد ميكند كه در خلق هنر بداهه، هنرمند پس از فراگيري موتيفها، فيگورها و فرمهاي رايج در فرهنگ موسيقايي سرزمين و ميهنش با آنها انيس شده و سپس با آميختن اين نغمهها، ضرباهنگها و ملوديها با عناصر وجودياش، آميزهاي را به بيرون تراوش ميكند. هنر «بداهه» در موسيقي ايراني مستلزم تسلط بر فرهنگ موسيقايي ايرانزمين است و طي ساليان تجربه فراگيري و مشقت بهدست ميآيد اما از آنجا كه بخش ديگر «بداهه» در گرو نبوغ و استعداد ذاتي هنرمند است، اميد است كه هنرجويان جوان نيز با بهرهگيري از ظرف اندوختههاي اكتسابي و وجوديشان بتوانند در حد تواناييها و استعدادهايشان به اين امر مبادرت ورزند».
اين رديفدان در ادامه گفتوگويش از شيوه ديگرش، مركبخواني گفت. صديف عنوان كرد: «اين شيوه آوازخواني حكايت از فراگيري ساليان مستمر رديفها و روايتهايي را دارد كه پس از طي اين مرحله هنرمند، مفاهيم بنيادي گوشه و موتيفهاي موسيقي را فراميگيرد. آميزش اين دو شيوه آوازخواني (بداههخواني و مركبخواني) است كه به خلق شيوه متعالي از اجراي آغاز ميانجامد».
نظر شما