وقتی پدر و مادر عماد از مدرسه برمیگشتند، باورشان نمیشد آقای ناظم در مورد پسر آنها این حرفها را زده باشد. تا به حال چند بار بچههای کلاس از عماد شکایت کرده بودند که او به زور خوراکیهای آنها را گرفته. آخر آنها چطور میتوانستند باور کنند که پسرشان این کارها را کرده؛ مادرش هر روز برایش خوراکی مورد علاقهاش را تهیه میکرد، عماد هم که بچه شکمویی نبود. خیلی دلشان میخواست متوجه شوند چه اشتباهی رخ داده! شما جای آنها بودید، چه میکردید؟
زمانی که از مدرسه گزارشی در مورد فرزندتان دریافت میکنید که او به بچهها زور میگوید، سعی کنید با احساس درونیتان - که به شما میگوید این حرف اشتباه است - مبارزه کنید. هرچه دیرتر این واقعیت را بپذیریم، کودک ما آسیب بیشتری خواهد دید.
مطمئنا این گزارش باعث نگرانی شما شده اما قبل از هر کاری با کودکتان در این مورد صحبت کنید زیرا برای تصمیم درست لازم است به صحبتهای دو طرف گوش دهید؛ والدین عماد نیز چنین کاری را کردند. عماد به آنها گفت که بچههای کلاس او را به بازیهایشان راه نمیدهند، او هم از این موضوع ناراحت شده و برای تلافی، این کارها را کرده است.
البته توجه داشته باشید ممکن است فرزندتان ابتدا انکار کند. برای مجبور کردن او به صحبت، هیچوقت متوسل به تهدید نشوید چرا که تنها میتواند مسئله را حادتر کند. مطمئن باشید اگر او احساس کند شما قصد تنبیه او را ندارید کمکم اعتماد خواهد کرد؛ هرچند ممکن است این مسئله کمی طول بکشد.
باور کنید فقط اولش سخته
گاهی اوقات کافی است بچهای که قلدری کرده، خود را جای قربانی بگذارد تا با احساس او آشنا شده و متوجه اشتباهاش شود؛ البته کودک برای ایجاد این حس همدلی گاهی به کمک شما نیاز دارد. با او در مورد اینکه چگونه بعضی اعمال و حرفهای او باعث آزار دیگران میشود، گفتوگو کنید (نه سخنرانی).
برای حل مسئله لازم است کودکتان مهارتهای جدیدی یاد بگیرد. بهعنوان مثال، اگر از بقیه بچهها خواستهای دارد، بتواند آن را بیان کند یا در زمانی که از دست فردی عصبانی است، بتواند خود را کنترل کند.
پدر عماد خیلی زود متوجه شد او از کاری که کرده، پشیمان است و دوست دارد با بچهها بازی کند اما نمیداند این کار را چگونه انجام دهد؛ بنابراین عماد باید یاد میگرفت که چطور با بقیه دوست شود.
برای کودکتان توضیح دهید که صرف پشیمانی از یک برخورد اشتباه، نمیتواند جبرانکننده باشد و لازم است کارهایی نیز در این مورد صورت بگیرد؛ البته حتما با او در مورد کاری که باید صورت بگیرد، توافق کنید چرا که در صورت تصمیمگیری یکجانبه شما و تحمیل نظرتان، نهتنها شانس اجرا شدن آن بسیار کم میشود بلکه عصبانی شدن او از دست شما ممکن است به رفتارهای اشتباهاش دامن بزند. عماد به پدرش قول داد که همین فردا از بچهها معذرت بخواهد و خوراکیها را برای آنها ببرد.
قربانی کوچک، بیعرضه بزرگ
وقتی برای دفعه سوم در یک هفته پاککن فرزانه گم شد، مادر او دیگر حاضر نشد برایش پاککن بخرد. فرزانه هم از این موضوع ناراحت شده بود و هم نگران ولی
نمیتوانست برای مادرش توضیح دهد که نه حواسپرت است و نه شلخته.
فرزانه یک مشکل داشت؛ غزاله گفته بود اگر او برایش هر روز یک پاککن جدید نیاورد، زنگهای تفریح در بازی راهش نمیدهد.
اگر خبردار شدید که فرزندتان در مدرسه مورد سوءرفتار واقع شده، بدترین برخورد از جانب شما جدینگرفتن این موضوع است چرا که به احساس ناامنی و ترس فرزندتان دامن میزند. او ترسیده، اعتماد به نفساش آسیب دیده و نیاز به تکیهگاهی دارد تا بتواند کمکم روی پای خودش بایستد.
دیگر اینکه گاهی اوقات فرزندتان طوری از مشکل خود صحبت میکند که انگار مشکل فرد دیگری است. در این موارد، سعی نکنید از زیر زباناش بکشید که این مسئله خود اوست یا نه. این کار احساس تنهایی و ناامنی را در کودک تشدید میکند. در این مواقع هر چه کمتر به روی خودتان بیاورید، بهتر است. مراحل زیر را شما نیز به صورت سوم شخص انجام دهید. در بسیاری مواقع اگر صحبتهای شما حالتی تهاجمی نسبت به قربانی نداشته باشد، فرزندتان بعد از مدتی خودش همه ماجرا را تعریف خواهد کرد.
شنونده خوبی باشید
زمانی که کودکتان برای شما درددل میکند، بههیچ عنوان حرف او را قطع نکنید. توجه داشته باشید که بچهها معمولا بعد از کلی کلنجار رفتن با خودشان پا پیش میگذارند. در این شرایط بیش از هر چیز نیاز به فردی دارند که به آنها گوش دهد؛ فردی که آنها را متهم به بیعرضگی و ناتوانی در حل مسائل نکند. گاهی فقط کافی است شما به صحبتهای فرزندتان گوش دهید تا او راهحل مشکلش را پیدا کند؛ البته گاهی هم لازم است به او یاد دهید اگر کسی به او زور گفت، چه باید بکند. فقط توجه داشته باشید که فرزندتان را ناخواسته به سمت قلدری کردن سوق ندهید.
متاسفانه کسانی که مورد سوءرفتار قرار میگیرند، در بسیاری موارد هنوز یاد نگرفتهاند چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنند. اغلب در سنین پایین، این گروه از بچهها تصور میکنند که برای یک دوستی خوب و پابرجا باید به تمام دستورات طرف مقابل گوش بدهند. علاوه بر داشتن مشکلاتی از این دست، اغلب بچهها نمیدانند که چگونه باید از خود در مقابل زورگویی دیگران دفاع کنند. شاید بعضی از پدر و مادرها با خود فکر کنند که خود آنها نیز قسمتی از این مهارتها را بلد نیستند؛ پس قبل از آموزش، موارد مورد نیاز را یاد بگیرید.
گلیمت رو از آب بکش بیرون
بعضیها معتقدند بچه باید بتواند خودش گلیمش را از آب بیرون بکشد. این اعتقاد بهویژه اگر بچه، پسر باشد تقویت میشود. البته هیچکس مخالف استقلال بچهها نیست اما تا وقتی که کسی راه مستقل شدن را یاد نگرفته باشد، نمیتواند مستقل باشد. هیچوقت، حتی زمانی که فرزندتان به سنین نوجوانی رسیده است، او را در حل مشکل تنها نگذارید؛ میزان دخالت ما قطعا متناسب با سن کودک، متفاوت است. کنار کشیدن ما و تنها گذاشتن فرزندمان اضطراب و ناامنی او را بیشتر میکند و به او فرصت بازسازی اعتماد به نفساش را نمیدهد.
تجربیات ناخوشایندی از این دست ممکن است فرزند شما را نسبت به مدرسه بیمیل کند؛ پس قدم اول آن است که تغییراتی در محیط مدرسه برای او ایجاد شود؛ به عنوان مثال دوستان جدیدی پیدا کند یا با شرکت در کارهای فوقبرنامه از قبیل سرود و نمایش، فرصتهایی برای ابراز وجود پیدا کند. نکته ظریف در این رابطه این است که دخالت و کمک شما نباید چندان پررنگ باشد که خود بهانهای برای دست انداختن فرزندتان از جانب همکلاسیهایش شود. برای برنامهریزی در این زمینهها میتوانید از مشاور مدرسه فرزندتان کمک بگیرید. یکی از گزینهها میتواند دعوت از بعضی همکلاسیهای فرزندتان به خانه باشد؛ این کار فرصت خوبی برای ایجاد دوستی فراهم میکند.
فرصت ایجاد کنید
علاوه بر مدرسه، بهتر است فرصتهایی برای دوستیابی در فضاهایی دیگر نیز برای فرزندتان فراهم کنید؛ بهعنوان مثال دوستانی در کتابخانه محله، پارک و کلاسهایی که خارج از مدرسه در آن شرکت میکند. روی دوست پیدا کردن تاکید داشته باشید زیرا یک دوستی پایدار میتواند عزت نفس آسیبدیده را تا حد بسیار زیادی ترمیم کند.
سعی کنید برای فرزندتان برنامههایی بریزید که او بتواند در فعالیتهایی که به آنها علاقه دارد، شرکت کند؛ به عنوان مثال شرکت در کلاس نقاشی، موسیقی، ورزش یا زبان. شرکت در این کلاسها میتواند اعتماد به نفس آسیبدیده فرزندتان را تا حدی جبران کند.
بهتر است شما با والدین بچهای که زور گفته و قلدری کرده تماس نگیرید، چرا که تماس شما میتواند قضیه را پیچیدهتر و حتی غیرقابل حل کند؛ در عوض با کودکتان در مورد گزارش دادن این مسئله به مدرسه صحبت کنید.
البته هر چه فرزندتان بزرگتر باشد، بیشتر در این مورد مقاومت خواهد کرد، پس برای او تفاوت بین قلدری و خبرچینی را توضیح دهید. البته گزینه دیگری که در اختیار دارید، این است که این کار توسط فردی ناشناس یا سوم شخص صورت بگیرد؛ به این معنی که فرزندتان یا شما صرفا وجود چنین اتفاقی را گزارش دهید و در مورد هویت قربانی هم چیزی نگویید.
الگو باشید
اگر ما الگوهایی مناسب برای فرزندانمان باشیم، احتمال چنین رفتارهایی در آنان بسیار کاهش خواهد یافت. پس:
در زمان عصبانیت، خود را کنترل کنید تا بچهها نیز نحوه مدیریت خشم را یاد بگیرند.
تفاوت بین افراد را پذیرا باشید و از ساختن جوک و دست انداختن اقلیتها جدا خودداری کنید.
استفاده از تلویزیون و رایانه را در خانه کنترل کنید؛برنامههای خشونتآمیز آنها روی بچهها تاثیر میگذارد.
از طریق دعوت کردن دوستان فرزندتان به خانه یا حضور در مدرسه به مناسبتهای مختلف، با دوستان فرزندتان آشنا شوید.
بههیچ عنوان در خانه از تنبیه بدنی استفاده نکنید؛ به جای آن از محرومیت یا منع از کارهای مورد علاقه استفاده کنید.
با کودکتان در مورد تاثیرات منفی بعضی کارها و حرفهای او صحبت کنید؛ البته این اقدام برای بچههای زیر سنین راهنمایی مناسبتر است.
و بهعنوان آخرین راه، به فرزندتان همدلی کردن را یاد بدهید؛ اینکه بتواند خود را به جای دیگران بگذارد.