به عنوان مثال در مقالهاي با عنوان ذهن زيبا، بازي زيبا اين موضوع مورد واكاوي قرار گرفته كه با ذهنيت زيبا ميتوان به بازي زيبا رسيد. حدود 40 فيلسوف 31 فصل اين كتاب را نوشتهاند و هر كس با نگاه و ديدگاه فلسفي خودش از منظري كاملا متفاوت سراغ فوتبال رفته است. نويسندگان مقالات كتاب، در مواردي نكاتي را بيان كردهاند كه به نظر ميرسد در آنها آموزههاي علمي ورزش فوتبال به چالش كشيده شده است. مثلا نويسندهاي معتقد است كه فوتبال دفاعي، ضدفوتبال است.
چنين حكمي را به سادگي نميتوان پذيرفت. حرف فيلسوف جوان كه چنين ديدگاهي را بيان كرده در مغايرت با اصول آكادميك فوتبال قرار ميگيرد. با اين همه، ديدگاههاي نويسندگاني كه با مؤلف كتاب فوتبال و فلسفه همكاري داشتهاند قابل بحث و تأمل هستند. دركتاب، بسياري از مفاهيم و رخدادهاي متعارف فوتبالي مورد بحث و چالش قرار گرفتهاند. اگر بخواهيم برخي ديدگاههاي موجود در كتاب را بپذيريم در مورد بازي فينال معروف ميان منچستر يونايتد و بايرنمونيخ، بايد بگوييم بازيكنان منچستر در دقايق پاياني مسابقه به جام قهرماني دستبرد زدهاند. در كتاب هم تالمات فلسفي وجود دارد هم در مواردي ديدگاههاي سياسي مثل اين پرسش كه آيا فوتبال سوسياليستي ميتواند انقلاب ايجاد كند؟
در كتاب همانطور كه از نامش برميآيد فوتبال با ديدگاههايي فيلسوفمنشانه مورد بررسي قرار گرفته است. مخاطب كتاب بايد هم با زبان فوتبال آشنا باشد و هم در حوزههاي علومانساني مثل جامعهشناسي و فلسفه دستي بر آتش داشته باشد. فوتبال و فلسفه در مدت زمان كوتاهي به چاپ دوم رسيده و اين نشان ميدهد كه كتاب تا حدودي مخاطب هدف خود را يافته است. هركدام از سرفصلهاي فوتبال و فلسفه ميتواند در وركشاپها، مورد بررسي و تحليل قرار گيرد؛ كتابي كه با مرور بر برخي عناوينش ميتوان متوجه شد تا چه اندازه متفاوت است:
آيا طرفداري از آستون ويلا عقلاني است؟ (تيمي كه از ليگ برتر انگلستان به دسته يك سقوط كرده)
رونالدو پيكاسوي مدرن است؟
اگر نيچه زنده بود طرفدار آرسنال ميشد؟
كتابي كه در آن نويسنده يكي از مقالاتش كييركهگور را پشت ضربه پنالتي قرار ميدهد، اثري است غريب و بهشدت متفاوت.
نظر شما