او با همدستي مدير يك كمپ ترك اعتياد شوهرش را ربود و مخفيانه در كمپ بستري كرد اما اين كارش باعث شد به اتهام آدمربايي دستگير شود.به گزارش همشهري، تحقيقات پليس در اينباره از اواسط ديماه سال94 آغاز شد. نزديكان مردي 45ساله كه چند روز از او بيخبر بودند، نزد همسرش رفتند اما او گفت شوهرش چند روز قبل به سر كار رفته و ديگر برنگشته است. هيچكس از اين مرد خبر نداشت و معلوم نبود چه بلايي بر سرش آمده است. به همين دليل ماجرا به پليس گزارش و تلاشها براي يافتن مرد جوان آغاز شد.
در شرايطي كه 11روز از ناپديد شدن اين مرد ميگذشت اتفاق عجيبي افتاد و او با پاي خودش به خانه برگشت. وي كه از چهرهاش معلوم بود روزهاي سختي را گذرانده به دادسراي امور جنايي تهران رفت و از يك توطئه خبر داد. او گفت كه همسرش با مدير يك كمپ ترك اعتياد براي ربودن او همدستي كرده است. مرد جوان درباره آنچه اتفاق افتاده بود، گفت:
يك روز وقتي از سركار به خانه برگشتم جلوي خانه چند نفر به زور من را سوار يك خودروي پژو كردند و با خود بردند. هر چه از آنها سؤال كردم جوابي ندادند تا اينكه من را به يك كمپ ترك اعتياد بردند و 11شبانهروز زندانيام كردند. هرچه ميگفتم كه من اعتياد ندارم دست از سرم بر نميداشتند تا اينكه فهميدم پشت پرده اين ماجرا همسرم است. ما مدتي بود دچار اختلاف شده بوديم و او ميخواست از من جدا شود اما من حاضر نبودم طلاقش دهم و او هم نقشه ربودن من را كشيد اما بعد از 11شبانهروز سخت توانستم از كمپ فرار كنم.
بهدنبال ثبت اظهارات اين مرد همسرش و مدير كمپ ترك اعتياد به اتهام دست داشتن در آدمربايي و مخفي كردن مرد جوان احضار شدند. زن جوان ماجراي آدمربايي را به كلي انكار كرد و گفت: شوهرم حاضر نبود من را طلاق دهد. به همين دليل دنبال راهي براي جدايي از او بودم. فكر كردم اگر وانمود كنم او معتاد است قاضي دادگاه خانواده حكم طلاق را صادر ميكند. به همين دليل اين نقشه را كشيدم. مدير كمپ نيز گفت كه چون فكر ميكرد كه مرد جوان معتاد است او را بستري كرده است. با وجود اين پرونده با صدور كيفرخواست به دادگاه فرستاده شد.
در جلسه رسيدگي به اين پرونده كه صبح ديروز در شعبه دوم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي محسن زالي بوئيني برگزار شد، ابتدا مرد جوان بار ديگر شكايتش را مطرح كرد و خواستار مجازات همسرش و مدير كمپ شد. او گفت: آنها با نقشهاي كه كشيدند من را 11روز آزار دادند. من در ميان افراد معتاد گرفتار شده بودم و هيچكس حرفم را گوش نميكرد و شرايط سختي را تحمل كردم.
در ادامه اتهام مباشرت در آدمربايي به زن جوان تفهيم شد و او در دفاع از خودش گفت: قصد من آدمربايي نبود. چون شوهرم گاهي مخفيانه موادمخدر مصرف ميكرد قصد داشتم با بستري كردنش در كمپ او را از شر اعتياد خلاص كنم، اما او حالا بهخاطر آدمربايي از من شكايت كرده است.
متهم رديف دوم كه اتهامش معاونت در آدمربايي است نيز گفت: من از اختلاف اين زن و شوهر اطلاعي نداشتم. او گفت شوهرش معتاد است و من هم چند نفر را فرستادم تا او را از خانه به كمپ بياورند. بعد از چند روز هم رهايش كرديم. در پايان اين جلسه قضات دادگاه با اخذ آخرين دفاع از متهمان براي تصميمگيري وارد شور شدند.
نظر شما