محمد رسولالله به لحاظ تكنيكي هم فيلم قابل توجهي است. كار جك هيلديارد، فيلمبردار انگليسي فيلم كه سابقه همكاري با ديويد لين را داشت و براي «پل رودخانه كواي» جايزه اسكار را برده بود، فوقالعاده است. موريسژار هم با موسيقي درخشاني كه ساخته يكي از عوامل موفقيت فيلم محمد رسولالله است. موريسژار هم كه براي دو همكارياش با ديويد لين در «لارنس عربستان» و «دكتر ژيواگو» برنده اسكار شده بود، با موسيقي فيلم محمد رسولالله نامزد اسكار شد.
محمد رسولالله فيلمي است داستانگو و حادثهپرداز با 2 سكانس جنگي مفصل و پرجزئيات و در لحظاتي حتي (مثل سكانس شكنجه بلال) كه در آن ميشود تلاش صادقانه فيلمسازي را ديد كه كوشيده با وجود محدوديتها، فيلمي جذاب درباره پيامبر(ص) بسازد. تمهيد عقاد براي نمايشندادن چهره پيامبر(ص) و جايگزينكردن دوربين و نماي نقطهنظر به جاي رسولالله بسيار موثر و كارآمد از كار درآمده و بدون ديدن چهره حضرت محمد(ص)، حضور پيامبر را ميشود در سراسر فيلم حس كرد.
عقاد نشان داد كه براي پرداختن به زندگي پيامبران و ائمه، نبايد چرخ را از نو اختراع كرد و براي تاثيرگذاري و جذابيت بايد قهرمان داشت و براي تماشاگر داستان تعريف كرد. در خلال روايت درست داستان و كوشش براي سرگرمكردن تماشاگر، اگر فيلمساز خلوصي داشته باشد حس و حال معنوي هم به فيلم راه خواهد يافت. فيلم محمد رسولالله (كه در اكران جهاني «پيام» ناميده شد) پس از گذشت 4دهه از زمان ساختش همچنان ديدني، جذاب و پرمفهوم است و با فاصله، بهترين اثري است كه درباره اسلام ساخته شده است.
سكانس برگزيده: «پيامبر به فرموده پروردگار تصميم به علني كردن دعوت به اسلام گرفته است.» اين را زيد (دمين توماس) ميگويد. اولين گروهي كه به اسلام گرويدهاند، درحاليكه پيامبر در ميانشان است به سمت كعبه حركت ميكنند. آن هم درحاليكه كفار با پرتاب سنگ به استقبالشان رفتهاند. در حلقه اول محافظان پيامبر، بلال (جاني سكا)، جعفر (نويل جيسن)، عمار (گريگ هاگون) و زيد به چشم ميخورند. حملات شدت ميگيرد و ابوجهل (مارتين بنسن) به توصيه ابوسفيان (مايكل آنسارا) كه ميگويد براي تحت تأثير قرار نگرفتن مردم، بهتر است خشونت متوقف شود، عمل نميكند.
در اوج تنش و درگيري، ابوجهل فرمان قتل پيامبر(ص) را صادر ميكند و لحظاتي بعد يكي فرياد ميزند حمزه! حمزه! تصوير قطع ميشود به نمايي متوسط كه با لنز تله گرفته شده و حمزه عموي پيامبر(ص) (آنتوني كوئين) را سوار بر اسب ميبينيم با كماني در دست در حال بازگشت از صحرا پس از شكار شير. با ورود حمزه ميزانسن تغيير ميكند. حمزه در پاسخ ياوهگوييهاي ابوجهل به صورت او ضربه ميزند، رجز ميخواند:
«بلند شو من رو بزن اگه جرأت داري!» و بعد اعلام ميكند كه به دين برادرزادهاش درآمده است. مخالفان پيامبر پراكنده ميشوند و حالا حمزه با لحني آرام به گفتوگو با حضرت محمد(ص) ميپردازد. مصطفي عقاد به بهترين شكل حمزه را بهعنوان قهرمان اثرش وارد فيلم كرده است؛ قهرماني كه با سلحشوري و ايمان راسخش تبديل به يكي از مهمترين حاميان پيامبر ميشود.باتوجه به اينكه عقاد امكان نمايش چهره علي(ع) را هم نداشته، حمزه با بازي درخشان آنتوني كوئين قهرمان فيلم ميشود.
نظر شما