متن پيام دكتر مهدي باقريان دبيركل كنفرانس بينالمللي روابط عمومي ايران به شرح زير است:
خداوند را شاكرم كه به من توفيق داد تا براي چهاردهمين بار در كنفرانس روابط عمومي در كنار شما باشم.
ابتدا دوست دارم از همۀ شما به خاطر حمايت و بودن در اينجا تشكر كنم. همچنين علاقمندم از همه عزيزاني كه تلاش كردند اين كنفرانس به نحو شايسته اي سازماندهي و برگزار شود قدرداني نمايم.
من سالها آموختهام كه اگر ميخواهيم آينده بهتري براي روابط عمومي رقم بزنيم و فكر ميكنم بسياري از ما به همين علت اينجا هستيم، پس بايد از روزمرگي فاصله بگيريم و وظايفمان را بازانديشي كنيم و خلاقيت و نوآوري را محور و مركز برنامه ها و فعاليت هاي مان قرار دهيم.
موسسه كارگزار روابط عمومي به عنوان يك عضو جامعه روابط عمومي نمي تواند نسبت به اين موضوع مهم بي تفاوت باشد و به همين دليل و براي كمك به درك اين فرآيند، موضوع كنفرانس چهاردهم به "خلاقيت، نوآوري و تمايز" اختصاص داده شد.
همان طور که همه می دانیم اگر خلاقيت و نوآوري وجود نداشته باشد حتي زندگي فردي و شخصي ما كسالت آور مي شود.
به همين دليل است سعي مي كنيم از امور تكراري كمي فاصله بگيريم و با ابتكار عمل زندگي را بهينه تر كنيم. حتي در طبخ غذا و نوع لباس پوشيدن و يا هر چيز ديگر كه به زندگي فردي ما مربوط مي شود ممكن است تغييري ايجاد كنيم و از رويه هاي معمول فاصله بگيريم.
در زندگي سازماني هم قاعدتا از چنين قاعده اي پيروي مي كنيم. خلاقيت همان جايگاهي كه در زندگي فردي دارد با يك تفاوت اندك در زندگي سازماني هم دارد.
در واقع اگر سازمان ها و شركت ها بخواهند به حيات خود ادامه دهند چاره اي ندارند جز اين كه فراگردهاي خلاقيت را در موسسات شان تقويت كنند و به موازات آن به اصلاح سيستم ها و فرايندها هم بپردازند.
اما براي ما شاغلان روابط عمومي موضوع خلاقيت يك موضوع كليدي و حياتي است. در واقع به همه بخش هاي روابط عمومي بايد نيروي خلاقيت تزريق شود و با استفاده از فراگردهاي خلاقيت در روابط عمومي انقلاب ايجاد كرد.
براي اين كه بتوانيم هنر هشتم را از روزمرگي نجات بدهيم و روابط عمومي به جايگاه حرفه اي خودش برسد يك راهش اين است كه يك بازنگري كامل در وظايف و بخش هاي مختلف روابط عمومي داشته باشيم هم در ساختارها و هم در فرايندها. خوشبختانه در اين زمينه سه جلد كتاب استانداردهاي روابط عمومي منتشر شده كه مي تواند بسيار كمك كننده باشد.
متاسفانه رفتارهاي ما شبيه يك مهره مارپله است. وقتي به سرمار مي رسيم دوباره به دم مار سقوط مي كنيم. معني اش اين است كه هميشه در يك دايره بسته در حال در جا زدن هستيم.
براي اين كه ما بتوانيم از اين وضعيت خودمان را نجات بدهيم بايد نوآوري را در كوچكترين برنامه ها و فعاليت هاي خودمان دخالت بدهيم تا تاثيرگذاري كارهايي كه انجام مي دهيم و پیامهایی که طراحی و مخابره می کنیم بالا و بالاتر برود.
براي مثال اگر مي خواهيم تبليغاتي داشته باشيم سعي كنيم خلاقانه تر باشد.
لذا اگر مي خواهيم فعاليتهاي ما تاثيرگذار شود بايد وجه تمايز كارمان را پيدا كنيم.
براي مثال وجه تمايز اين كنفرانس چيست؟ يا وجه تمايز فلان رويداد يا اطلاعيه مطبوعاتي چيست؟ لذا ما بايد در همه كارها، وجه تمايز كاري كه انجام مي دهيم را پيدا كنيم و اگر چنين كاري كرديم قطعا به نتيجه دلخواه هم مي رسيم.
معني روابط عمومي خلاق همين است. يعني پیامی که طراحی می کنید، خدماتي كه شما ارايه مي دهيد، برنامه يا كارزاري كه اجرا مي كنيد بايد بگونه اي باشد كه حمايت و نظر مردم را جلب كند و اگر چنين كاري كرديم به هدف موردنظر دست پيدا كرديم.
من اعتقاد دارم "نقطه عطف" هدف غايي همه فعاليت هاي روابط عمومي است. نتايج مطالعات هم نشان مي دهد كه خلاقيت، نوآوری و تمایزی که منجر به "نقطه عطف" می شود يك عنصر مهم در فرایند برنامه ریزی و کاری روابط عمومی است. بنابراین سازمانهايي كه به مردم خدمت ارايه مي دهند بايد روابط عمومي خلاقي داشته باشند و ايجاد روابط عمومي خلاق، به مدير خلاق هم نياز دارد.
خلاصه اين كه فعاليتهاي ما بايد بگونه اي باشد كه اگر روز روزگاري آن كار متوقف شد مردم نبود آن را متوجه بشوند. پس بايد كاري كنيم كه كارهاي ما به عنوان يك "میراث" ارزشمند براي مخاطبان و مشتريان ما تلقي شود همان چيزي كه ما نامش را "نقطه عطف" گذاشتيم.
نکتهای که در پایان میخواهم به عنوان جمع بندی ارایه کنم این است که روابط عمومي بيش از هر زمان و عرصه ديگري نيازمند و تشنه خلاقيت و نوآوري است. به همين دليل شاغلان روابط عمومي بايد زمان زيادي را به خلاقيت اختصاص دهند.
نظر شما