18سالگي سن بلوغي است كه همگان، حتي ديدگاههاي رسمي و جايگاههاي قانوني هم آن را به رسميت ميشناسند.
در جهان حرفهاي نيز رسانهاي كه در سطح اول فعاليت، يك دهه از عمر آن گذشته باشد، به رسميت شناخته ميشود.
در كشور ما در حوزه اطلاعرساني با ويژگيهاي خاص بومي، رسانه، با هر نوع از ميزان نفوذ و ارجاع، تنها وقتي به رسميت شناخته ميشود كه چند سال اول ابتدايي عمر خود را، بهويژه در مقطع تغيير مديريتها و دولتها دوام آورده و نشان داده باشد كه عمر آن، به راحتي با جوانمرگي پايان نمييابد.
ايسناي عزيز ما همه اين مقاطع و معيارها را از سر گذرانده است. در كوران تغيير مديريتها و دولتها وزن و وقار خود را در سطح اول فعاليت حرفهاي حفظ كرده است، بلوغ و عقلانيت خود را در بزنگاهها نشان داده و به چنان سطحي از اعتبار رسيده است كه اكنون هيچكس اين تصور و سؤال را حتي از خود ندارد كه آيا روزي ممكن است ايسنا به پايان برسد و روزي را شاهد باشيم كه در حوزه اطلاعرساني كشور، ايسنايي وجود نداشته باشد؟
چرا چنين تصوري محال است؟ قطعا در دنيايي كه همه مظاهر مادي آن فاني و گذراست، چرا در اين مورد خاص امكان برگشت وجود ندارد؟
قطعا دليل آن دريچههاي جديدي است كه با رسانههايي چون ايسنا بر جامعه تعالي جوي عزيزمان گشوده شد و مهمتر از آن استقلال فكري و خبري و روحيه دانشجويي و حركت در راستاي پيام رهبر معظم انقلاب درآغاز كار ايسنا مبني بر «اخبار خوب، مفيد و اميدبخش مخابره كنيد» است.
مطالبه گري توأم با متانت و وزانت كه حاصل پيوند روحيه دانشجويي و تفكر دانشگاهي بر بستر آبرومند جهاد دانشگاهي است، مطالبات و توقعات رسانهاي كشور را به سطحي رسانده كه جز به سطحي بالاتر از آن ديگر رضايت وجود ندارد.
اين همان بلوغ در مسير جاودانگي است كه به آن بسيار نياز داريم.
در اين مسير تلاش ايسنا در راستاي ارتقاي سطح شفافسازي، عدالت، حق طلبي و حقيقت جويي و احقاق حقوق مظلومان و گسترش و نهادينه كردن فرهنگ و پيشرفت ايراني اسلامي خواهد بود.
نظر شما