اين روزنامهنگار 58ساله دانشآموخته اقتصاد است و در زمان تأسيس روزنامه همشهري، سمت دبيري گروه اقتصاد را بهعهده داشت. بعدها در جايگاه دبيري تحريريه مشغول بهكار شد و بعد از ترك همشهري هم در همين جايگاه در روزنامههاي ديگر مشغول ماند. با او درباره مكتب همشهري و آنچه امروز بايد انجام دهد گفتوگو كرديم.
- بعضي ميگويند كه روزنامه همشهري يك مكتب در روزنامهنگاري كشور ايجاد كرد به نام مكتب همشهري. نظرتان درباره اين مكتب روزنامهنگاري چيست و فكر ميكنيد الان در چه شرايط و موقعيتي قرار دارد؟
با اين موضوع كه ميگويند همشهري يك مكتب جديد در روزنامهنگاري ايجاد كرد كاملا موافقم. انتشار روزنامه همشهري واقعا يك تحول جدي در عرصه مطبوعات كشور بود. ما تا آن موقع در اين قطع و اندازه، روزنامه چهاررنگ نداشتيم. اينكه بعد از اين اتفاق، روزنامههاي زيادي دنبالهرو همشهري شدند و حتي روزنامههايي كه قبل از همشهري منتشر ميشدند تلاش كردند به سبك و سياق اين روزنامه منتشر شوند نشاندهنده همين تحول مثبت است كه همشهري در مطبوعات كشور ايجاد كرد. معمولا جوامع بهدنبال الگوهاي منفي نميروند، مخصوصا جامعه روزنامهنگاري كه نسبتا جامعه روشنفكري محسوب ميشود و اعضاي آن قاعدتا دنبالهرو الگوهاي مثبت هستند.
رنگي بودن روزنامه هزينه زيادي دارد و چون مقرر بود كه همشهري يك بنگاه اقتصادي خودكفا باشد، بنابراين نيازمند درآمد كافي هم بود و از همان روز اول جذب آگهي كه درآمد اصلي روزنامهها را تأمين ميكند، شروع شد. همين موضوع فضاي كمتري در اختيار ما روزنامهنگاران همشهري براي ارائه مطالب قرار ميداد. ما در همشهري مجبور بوديم كه بيشتر اخبار را كوتاه، موجز و بدون جهتگيري خاص نقل كنيم. خاطرم هست استاد دانشگاهي بعد گذشت يكسال از انتشار همشهري به من گفت خوبي روزنامه همشهري اين است كه به مخاطبتان احترام ميگذارد و به آنها نميگويد كه درباره رويدادها همانطور كه ما ميگوييم فكر كنيد. محدوديت فضا باعث ميشد كه ما فقط خبر بدهيم و تحليل و قضاوت را بهخود خواننده واگذار كنيم. نه به اين معني كه روزنامهنگاران همشهري نسبت به مسائل روز تحليلي ارائه نميدادند بلكه حب و بغض و غرض و مشي سياسي ويژهاي در روزنامه وجود نداشت.
- البته الان بسياري از كارشناسان رسانه ميگويند كه ديگر دوران نقل خبر در روزنامهها گذشته و روزنامهنگاران بايد از خبر عبور كنند. حتي برخي از روزنامههاي جديد ما با همين شعار، سياست عملكرديشان را تغيير داده و فقط به ارائه تحليل ميپردازند.
بله درست است. آنچه من گفتم مربوط به همان ۲۵سال قبل همشهري است. آن موقع شبكههاي اجتماعي وجود نداشتند كه مردم اخبار را حتي زودتر از راديو و تلويزيون دريافت كنند. روزنامهها در آن مقطع يكي از راههاي اصلي دسترسي مردم به اخبار بود. قطعا با اين حرف در اين روزگار موافقم كه راز بقاي روزنامهها و فعاليت در اين عرصه اين است كه به سمت تحليل اخبار بروند. اما سبكي كه همشهري ايجاد كرد مبنايش بر خلاصهنويسي و دادن اصل خبر به مخاطب بود، نه با حاشيهپردازي و تفسير و تحليل بيمورد. البته همشهري تحليل هم داشت، ولي در جا و اندازه خودش. عمده تكيه روزنامهنگاران همشهري بر خبررساني صحيح و بدون جهتگيري خاص بود.
الان اگر صحبت از شروع انتشار اين روزنامه بشود، بيشتر از قطع همشهري و 4 رنگ بودنش بهعنوان نوآوري اين روزنامه ميگويند، اما من فكر ميكنم همشهري در خلاصهنويسي خبر، در كوتاهنويسي خبر و در ارائه تحليلهاي غيرجهتدار، سبك تازهاي را در مطبوعات ايجاد كرد و نوآوري داشت. بهنظرم اينها خيلي به رشد همشهري كمك كرد. استقبالي كه از اين روزنامه شد و به سرعت توانست در صدر روزنامههاي پرفروش كشور قرار بگيرد نشاندهنده همين مسئله است كه همشهري در اين عرصه موفق بود.
- بهنظر ميرسد مكتب همشهري، سبك رفتاري مردم را هم تغيير داد؛مثلا يكي از روزنامهنگاران باسابقه حوزه محيطزيست ميگويد كه اين فرهنگ بهدست گرفتن كيسه و جمعآوري زباله در طبيعت، با كمك مطالبي كه در همشهري منتشر شد بهوجود آمد.
جملهاي كه خود آقاي ستاري بهعنوان سردبير و مسئول محتواي كلي روزنامه ميگفتند اين بود كه هدف ما از انتشار روزنامه همشهري مبارزه با فقر و جهل است. قطعا ادامه اين حركت براي ما روزنامهنگاران همشهري اين بود كه براي ارتقاي حس مسئوليتپذيري در شهروندان و افزايش مشاركت آنها در اداره شهر تلاش كنيم. نهتنها اين شهر، بلكه كل كشور را هم بدون مشاركت مردم نميتوان اداره كرد. هرچقدر مردم مشاركت بيشتري داشته باشند هم اداره شهر و كشور بهتر خواهد بود و هم كمهزينهتر. اصلا همين صفحات مربوط به محيطزيست، نخستين بار در روزنامه همشهري ايجاد شد. دفاع از تشكلها و نهادهاي مردمي حافظ محيطزيست در روزنامه همشهري شروع شد. به هرحال باعث و باني همه اين اتفاقات و تغيير و تحولات روزنامه همشهري بود. البته زمان هم مؤثر بود، ديدگاه مسئولان وقت همشهري و شهر تأثير داشت و حتي ديدگاه رئيسجمهور وقت هم در اين تحولات مؤثر بود. اما بهنظرم خود همشهري و روزنامهنگارانش خيلي خوب توانستند اين ايدهها را اجرا كنند.
من مدت طولاني بود كه همشهري را نگاه نميكردم. وقتي اين اواخر مديريت روزنامه تغيير كرد و دوباره نگاهي به روزنامه انداختم، ديدم كه همشهري دوباره در حال بازگشت به همان نقشهاي اوليه خودش است. دارد باز به بررسي مسائل و مشكلات اجتماعي و فرهنگي ميپردازد و در كنار آن سعي ميكند كه اطلاعات مردم را در عرصههاي مختلف هنري، ورزشي، اجتماعي، سياسي و... هم ارتقا دهد. احساس ميكنم كه حالا دوباره وجه و هدف اصلي روزنامه، همان وجه اجتماعي، زيستمحيطي، فرهنگي و افزايش حس مسئوليت و مشاركت شهروندان در اداره شهر شده است. اينها اهداف اوليه روزنامه همشهري بودند و بهنظرم حالا اين روزنامه اندكي در حال بازگشت به اهداف اوليه است. اميدوارم اين روند ادامه پيدا كند.
- درباره سياسي و غيرسياسي بودن همشهري در اين روزها صحبتهاي زيادي ميشود. نظر شما در اينباره چيست؟
از وقتي شوراهاي شهر و روستا شكل گرفت و انتخاباتشان برگزار شد، با دست بهدستشدن كرسيهاي اين شورا بين جناحهاي مختلف سياسي، همشهري از يك روال ثابت و مشخص كه در ابتداي كار شروع كرده بود خارج و تبديل شد به يك ابزار سياسي براي تبليغ يك طيف و جناح سياسي كه در هر دوره با تغيير شوراي شهر سمت و سوي اين تبليغات عوض ميشد. خوب است كه همشهري براي ادامه حياتش به اين شكل پيش نرود و به همان رسالتهاي اوليه خودش كه خيلي خوب و مؤثر هم اجرا ميشد بازگردد.
حتي اگر به جنبههاي اقتصادي هم فكر ميكند بايد به اين نكته توجه داشته باشد كه همان همشهري ابتدايي، با همان سياستها و رسالتهايش توانست به يك بنگاه مطبوعاتي سودآور تبديل شود. متأسفانه همشهري مخصوصا در دوره 12سال گذشته به آن مشي اوليه وفادار نماند. بهنظر من غيرسياسي بودن، سياسيترين كار اين روزهاي روزنامههاست. كار روزنامه آگاهيبخشي و آشنا كردن مردم به حقوقشان است. اين يك كار سياسي نيست. كار روزنامهنگار، فقط طرح مشكلات و انتقاد كردن نيست. الان بيشتر روزنامهها كارشان فقط همين شدهاست. اغلب روزنامهنگاران الان سربازان احزاب سياسي شدهاند.
- آقاي فردنيا! اگر الان شما مدير همشهري بوديد چه ميكرديد؟ البته شما كليات را گفتيد كه همشهري بايد به كدام سمت برود، اما در اين دوران افول مطبوعات كه روزنامهها، خوانندگانشان را از دست ميدهند و همه به سمت شبكههاي اجتماعي رفتهاند و حتي برخي از پايان دوران روزنامههاي كاغذي خبر ميدهند چه بايد كرد؟ اگر مدير همشهري بوديد چه ميكرديد تا تحولي در اين روزنامه ايجاد كنيد؟
خيلي وقتها به اين موضوع فكر كردهام كه روزنامهها بايد چطور رقابت كنند با رقيبانشان در عرصه اطلاعرساني امروز. اصلا چطور روزنامهها بايد به حياتشان ادامه بدهند. خب تجربه برخي كشورهاي خارجي پيش روي ماست؛ مثلا ژاپن كه حتما در زمينه شبكههاي اجتماعي و پيامرسانهاي موبايلي از ما جلوتر است با كاهش تيراژ روزنامههايش مواجه نشده. آنها همچنان روزنامههاي پرفروشي دارند. واقعا چطور ژاپنيها و بسياري از روزنامههاي كشورهاي ديگر به حياتشان ادامه دادهاند؟ فكر ميكنم آنها در مجموع به سمتي رفتهاند كه تحليل بيشتري به مخاطبانشان ارائه بدهند و دانش اجتماعي و تخصصي مخاطبانشان را افزايش بدهند. در واقع هميشه در شروع انتشار يك روزنامه جديد به اين فكر ميكنم كه اين روزنامه چه كاري ميخواهد انجام بدهد كه بقيه روزنامهها انجام نميدهند؟ به چه نيازي ميخواهد پاسخ بدهد كه ديگر روزنامهها پاسخ نميدهند؟
تصورم اين است كه مديران همشهري هم بايد به همين مسائل فكر بكنند. بايد به اين فكر كنند كه نيازهاي امروز مخاطب چيست. آيا اين تلگرام كه به همه خانهها راه يافته است همه نيازهاي مخاطب را تأمين ميكند. بايد فكر كنيم كه خلأهاي موجود كدامها هستند و مردم دنبال چه ميگردند. فكر ميكنم مردم دوست دارند اطلاعاتشان بيشتر بشود تا بهتر بتوانند آينده را پيشبيني و تحليل كنند. ميخواهند بدانند كه سرنوشتشان چه خواهد شد. من اگر مدير همشهري بودم، صفحههاي روزنامه همشهري را احتمالا به اين سمت سوق ميدادم كه براي مردم وضع موجود را تحليل كنيم؛ يعني همزمان با تلاش براي افزايش احساس مسئوليت و احساس مشاركت در اداره شهر در مردم، تحليلي از وضعيت آينده را پيش رويشان قرار بدهيم. مردم سؤالهاي مختلفي دارند كه دنبال پاسخهاي آنها هستند. شايد يك سؤال اين روزهايشان اين باشد كه چرا نرخ ارز در كشور ما اينقدر بالا و پايين ميشود؟ چرا دولتهاي ما هميشه با كسري بودجه روبهرو هستند؟ سرنوشت صندوقهاي بازنشستگي چه خواهد شد؟ سرانجام اين ترافيك و آلودگي هواي شهر چه ميشود؟
اوضاع آب در سالهاي آينده چه وضعيتي پيدا ميكند؟ همشهري بايد كمك كند كه هم چشماندازي از آينده به مخاطبانش بدهد و هم راهحل براي حل مشكلات امروز شهر داشته باشد. رسانهاي كه با مردم در ارتباط است اگر مسائل و مشكلات مردم را مطرح نكند و به پرسشهايشان پاسخ ندهد مردم هم به آن رسانه اعتماد نخواهند كرد.
نظر شما