سه‌شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۶ - ۰۷:۵۰
۰ نفر

احسان رضایی: لطیفه‌ای هست که ۳پژوهشگر آمریکایی، انگلیسی و آلمانی برای تحقیق درباره فیل به هندوستان رفتند. محقق آمریکایی ۶ماه بعد برگشت و کتابی نوشت در ۸۰صفحه در قطع جیبی با عکس و تفصیلات که اسمش بود: «همه‌چیز درباره فیل».

احسان رضایی

 پژوهشگر انگلیسی یک سال بعد از او به کشورش برگشت و کتابی ۲۰۰صفحه‌ای نوشت که عکس‌های کمتری نسبت به قبلی داشت و عنوانش هم بود: «فیل را بهتر بشناسیم». و اما استاد آلمانی ۴سال دیگر هم در سرزمین ۷۲ملت ماند و روی کار و کردار فیل‌ها دقت کرد و وقتی برگشت، کتابی دانشگاهی نوشت در ۱۰جلد با عنوان متواضعانه «مقدمه‌ای بر شناخت فیل». ملیت آن ۳ پژوهشگر را که بگذاریم کنار، باقی حکایت در مورد چیزهای دیگر، ازجمله تاریخ هم صادق است. همیشه آن کسانی که اطلاعات کمتری در مورد تاریخ یک مقطع دارند، حکم‌های قاطع‌تری می‌دهند که فلانی چنین نیتی داشت و بهمانی نظرش چیز دیگری بود و آن یکی خائن بود و این یکی خدمتگزار.

این‌جور داستان‌های می‌نی‌مال البته که برای به‌خاطرسپردن راحت‌تر است و به همین دلیل هم خواننده و خواهان بیشتری دارد اما آن‌ها که بیشتر و دقیق‌تر می‌دانند، می‌دانند که ماجرا به همین سادگی هم نیست؛ آن فلانی که می‌گویند، علاوه بر‌‌ همان داستان یک‌خطی، کارهای دیگر هم کرده و در مورد بهمانی هم ماجراهای دیگری در کار بوده است. این ماجرا را می‌شود در ابعاد وسیع‌تر هم دید. امروزه برای ما نتیجه اتفاقات تاریخی گذشته، طبیعی و بدیهی است اما برای کسانی که خودشان در آن عصر زندگی می‌کرده‌اند و طبیعتا بیشتر از هر مورخی درباره زمانه‌شان اطلاعات داشته‌اند، تصویر آینده مبهم بوده و هیچ ‌چیز واضحی وجود نداشته! برای ما هم همین است.

در مورد آینده خاورمیانه، اتحادیه اروپا، چین، محیط‌زیست، هوش مصنوعی و چیزهای دیگر هیچ قطعیتی نمی‌توانیم داشته باشیم. دلیلش هم این است که می‌دانیم مسائل به این سادگی‌ها هم نیست که بشود داخل یک فرمول مشخص گذاشت و جواب را به دست آورد. در مورد تاریخ و آدم‌های تاریخی هم همین‌طور است. محمدتقی‌خان پسیان را همه به وطن‌دوستی و آزادگی می‌شناسیم و حق هم همین است. عارف قزوینی بعد از کشته‌شدن کلنل گفته بود: «این سر که نشان سرپرستی‌ست/ امروز‌‌ رها ز قید هستی‌ست/ با دیده عبرتش ببینید/ کاین عاقبت وطن‌پرستی‌ست» اما اتفاقا ملک‌الشعرای بهار در همین مورد با عارف اختلاف‌نظر داشت؛ چون بهار طرفدار قوام بود که با پسیان درافتاد و فکر می‌کرد اینکه کلنل در خراسان از حکومت مرکزی تبعیت نمی‌کند، به ضرر وحدت ملی‌است. خب، انصاف بدهید که قضاوت، چندان هم آسان نیست. همه این‌ها را گفتم تا برسیم به ماجرای یکی از مستندهای خوبی که امسال در جشنواره سینما حقیقت دیدیم؛ مستند «رزم‌آرا؛ دوسیه یک پرونده مسکوت».

این مستند دیدنی که یک درام پلیسی درباره قتل حاجیعلی رزم‌آرا تعریف می‌کند، دقیقاً روی همین نکته دست گذاشته است؛ اینکه آدم‌های تاریخ بیشترشان خاکستری هستند و مجموعه‌ای از عملکردهای متفاوت دارند. رزم‌آرا ـ نخست‌وزیری که مخالف ملی‌کردن نفت بود ـ ۲هفته پیش از ملی‌شدن صنعت نفت ترور شد و ترور او، راه را برای آن اتفاق تاریخی باز کرد. صورت مسئله خیلی ساده است. یکی از مخالفان ملت حذف شده اما در این مستند می‌بینیم که ماجرا، برخلاف صورت ساده‌اش، اتفاقا خیلی هم پیچیده‌تر از این حرف‌هاست و در یک مقطع زمانی خاص، منافع دربار پهلوی، نیروهای مذهبی و جبهه ملی با هم همراستا شده است. این مستند، خوش‌ساخت هم هست و با تحقیقات مفصل ساخته شده و همین، درک مسئله را بهتر ممکن می‌سازد که تاریخ، چه مفهوم عجیب و غریب و پیچیده‌ای‌است که هر یک از ما، مثل‌‌ همان مثال مولانا در بردن فیل به تاریکخانه، ممکن است فقط بخشی از آن را دیده باشیم. تماشای همین یک مستند و یک برش از ماجراهای تاریخ معاصر، برای رسیدن به این نکته، کافی است.

کد خبر 393058

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha