و تأثیر زیادی بر جامعه میگذاشتند اما به نظر میرسد که در این سالها، سنت مجلهخوانی در میان مردم رنگ باخته و مجلات بهسختی روزگار میگذرانند.
محمد بلوری، از پیشکسوتان روزنامهنگاری ایران است که پیش از انقلاب در روزنامه کیهان کار میکرد و با مجلات زیادی نیز همکاری داشت . او پس از انقلاب نیز با مجلات همکاری داشته و در روزنامههای ایران و اعتماد فعالیت میکرده است. در گفتوگو با او، تلاش کردهایم تفاوتهای شرایط انتشار مجله در آنروزها و امروز را بدانیم.
- پیش از انقلاب و در دهههای 40و 50 که شما با مجلات در ارتباط بودید، چه کسانی در روزنامهها کار میکردند؟ روزنامهنگارهایی که در روزنامهها مشغول بودند در مجلات هم مینوشتند یا کسانی به طور اختصاصی فقط در مجلات کار میکردند؟
بیشتر آنها از روزنامهنگارها بودند و قسمت عمده گزارشها و حوادث و مسائل هنری و سینمایی توسط خبرنگاران روزنامهها نوشته میشد. این افراد در جریان کار بودند و مجلات از آنها دعوت میکردند که بروند و درباره موضوعات مورد نظر مسئولان مجلات، بنویسند. خبرنگارها به مجلات میرفتند و درباره سوژهها، کاملتر و عمیقتر مینوشتند و مسائل را با جزئیات بیشتری در مجلات مطرح میکردند. البته جنس نویسندههای مجلات بر اساس قسمتهای مختلف مجله هم متفاوت بود. برخی از صفحات طوری بود که کسانی که در روزنامهها کار میکردند، خیلی در آنها نمینوشتند.
- چه صفحاتی اینطور بودند؟
مثلا صفحات علمی یا ادبی. بعضی از صفحات مجلات به موضوعات علمی اختصاص داشت؛ بنابراین از دانشمندان و استادان دانشگاه استفاده میکردند که این موضوعات را توضیح دهند و درباره آنها بنویسند. در بخش شعر و ادب هر مجله هم یک شاعر یا شعرای مطرح در راس کار بودند. مثلا فریدون مشیری توی یک مجله بود و صفحات شعر را داشت یا نصرت رحمانی مسئول صفحات شعر و ادب مجله «سفید و سیاه» بود. به همین دلیل صفحات هم اعتبار پیدا میکرد. در آن موقع، صفحات هنری آنقدر باز نبود که هر کسی بیاید و یک چیزی بنویسد؛ سردبیران و دبیران خیلی سختگیر بودند. اگر بعد از سالها شعر یک جوان در مجلهای مثل «فردوسی» یا مجلات دیگر چاپ میشد، آن فرد واقعا به شهرت میرسید. البته وضعیت روزنامهها هم همینطور بود و وقتی که گزارشمان را در روزنامهای چاپ میکردند، خیلی دیده میشد.
- یعنی شعرا ازجمله کسانی بودند که باعث میشدند این صفحات و در نتیجه کل مجله مخاطب پیدا کند؟
بله، اگر یک شعر از کسی در مجلاتی مثل فردوسی یا «روشنفکر» به چاپ میرسید، سریع در مجالس، مطرح میشد. البته مجلات هم واقعا سختگیری میکردند و نمیگذاشتند که هر چیزی چاپ شود. مخصوصا آنموقع، شعرنو خیلی حرف و حدیث درست کرده بود و بعضی میرفتند دنبال لاطائلات اما مسئولان صفحات، نمیگذاشتند هر چیزی چاپ شود و خیلی به کیفیت دقت میکردند. در کنار صفحات شعر و ادبیات، منتقدان سینمایی هم خیلی خوب توانستند رشد کنند و منتقدان زیادی متولد شدند. منتقدانی مثل پرویز دوایی یا هوشنگ حسامی، در همان دوره به عرصه رسیدند. این منتقدان قابلیتهای بالایی داشتند و مردم بر اساس نظرات آنها، با آگاهی به سینماها و تئاترها میرفتند. البته آنموقع سینما مشتری زیاد داشت و منتقدان هم خیلی اهمیت داشتند.
- پس برخلاف امروز، مجلات، بیشتر فرهنگی و هنری بودند و مضامین سیاسی را غالبا روزنامهها دنبال میکردند؛ درست است؟
بله، مجلات، بیشتر فرهنگی و هنری بودند. مجلات امروزی را که نگاه میکنم، احساس میکنم تا حدی خشن هستند؛ یعنی بیشتر دنبال مسائل سیاسی میروند. البته همین الان هم خیلی نمیشود درباره سیاست کار کرد. بعد از کودتای 28مرداد که ساواک از نظر سیاسی تنگناهایی به وجود آورد، مجلات بیشتر دنبال مسائل اجتماعی، فرهنگی، هنری و علمی رفتند و مردم هم خیلی خوب استقبال کردند؛ مثلا مجلاتی که درباره موضوع زنان کار میکردند و وابسته به روزنامهها بودند، گاهی تیراژی بیشتر از خود روزنامهها داشتند. این مجلات در تمام روستاها و شهرهای کوچک توزیع میشد و زنان و مردان در مناطق دوردست، آنها را میخواندند و خیلی به آنها علاقه داشتند. این مجلات، حتی در مناطق دورافتاده نفوذ داشت؛ درحالیکه روزنامه آنجاها نمیرفت. مجلات ارتباط متقابل با خوانندگان داشتند؛ جشنهای هنر یا جشنهای علمی میگذاشتند و مردم را به طرف خود جذب میکردند و همانها خوانندگان ثابت این مجلات میشدند. اتفاق دیگری هم که باعث افزایش تیراژ مجلات میشد، پاورقیها بود.
- امروز ما عملا سنت پاورقینویسی نداریم؟
نه، الان دیگر مجلات، پاورقی ندارند اما در آن زمان، پاورقینویسان بزرگی بودند مثل ذبیحالله منصوری یا ایرج مستعان که در راس پاورقینویسان بود. در آن زمان مجلهای به نام «تهران مصور» وجود داشت که مخصوصا جمعهها درمیآمد که پاورقیهایش را بیشتر کند و مردم آن را بخوانند. مردم هم آن را میخریدند. حتی شاعری مثل احمد شاملو هم یکی از پاورقینویسان مجلات بود که با اسم مستعار کارهایش را منتشر میکرد. صفحات هنری و ادبی مجلات اهمیت خیلی زیادی داشت و مجلات جدی که صرفا ادبی بودند هم داشتیم؛ مثل مجله «سخن» که پرویز ناتلخانلری سردبیرش بود یا مثلا مجله «فردوسی» که سطحش پایینتر بود. خیلی از مردم اینها را میخواندند.
- بنابراین با توجه به تیراژهای بالا، مجلات آنزمان از نظر اقتصادی کاملا خودکفا بودند؛ بله؟
بله، خودکفا بودند. البته مقداری از مخارج آنها را هم آگهیها تأمین میکرد. در برخی از مناسبتها یکدفعه 30-20صفحه آگهی منتشر میشد.
- دستمزد نویسندههای مجلات، خوب و کافی بود؟
بله، پرداختها خوب بود. امروز مجلات معمولا حقالتحریرهایی میدهند که کفاف زندگی افراد را نمیدهد.
- در آن سالها که مجلات در اوج بودند تیراژشان تقریبا چقدر بود؟
یادم است که در آنموقع که در مجله سپید و سیاه کار میکردم و داستان مینوشتم (نیمه دهه40) این مجله حدود 25هزار نسخه تیراژ داشت. روزنامهها هم تیراژی در همین حدود ـ کمی بالاتر ـ داشتند. نسبت به آنزمان، این تیراژ برای مجلات خیلی خوب بود.
- به نظر میرسد وقتی که تلویزیون وارد جامعه ایران شده، بسیاری از مخاطبان مجلات را بهخود جذب کرده است. رواج تلویزیون به تیراژ مجلهها ضربه نزد؟
نه، اصلا؛ اتفاقا باعث افزایش تیراژ آنها هم شد چون مجلات، بعضی سوژههای تلویزیون را عمیقتر پوشش میدادند یا خود برنامههای تلویزیونی، سوژه مجلات میشدند. بعضی ماجراها بود که رادیو و تلویزیون نمیتوانستند آنها را به اندازه مجلات کار کنند اما همان موضوع در مجلهها یک ماه طول میکشید و هر شماره دربارهاش مطلب نوشته میشد؛ مثلا یکی از این سوژهها، برادر شاه بود که با زنی ارتباط داشته و بعد این زن به قتل رسیده بود. مجلات چنین سوژههایی را رها نمیکردند و مثلا اگر ما توی روزنامه، این سوژهها را یک هفته، هر شماره پوشش میدادیم، مجلات چندین شماره ادامهاش میدادند یا حتی ماجراهایشان را به صورت پاورقی مینوشتند.
- مجلات مهم، بیشتر بهصورت ماهنامه منتشر میشدند یا هفتهنامه؟
تقریبا همه مجلات پرخواننده و مهم، هفتهنامه بودند. در میان مجلات مهم، فقط مجله «سخن» خانلری بود که ماهانه منتشر میشد.
- در مرداد سال53 خیلی از این مجلات توقیف شدند و انتشار مجله در ایران یکشبه دچار وقفه شد. ماجرا چه بود؟ آیا این رخداد، در مجلهخوانی مردم تغییری ایجاد کرد؟
مسائلی پیش آمد که شاه دستور داد به وسیله ساواک دهها مجله توقیف شود. حتی مجله «خواندنیها» را هم که مدیرش وابسته به دربار بود، تعطیل کردند. ما علت دقیقش را نفهمیدیم اما میگویند شاه از موضوعاتی که مجلات پوشش میدادند ناراحت شده بود و گفته بود چرا آنها دنبال مسائل سیاسی رفتهاند. در هر حال، دولت همه را توقیف کرد اما ضرر و زیانشان را پرداخت. البته چند سال بعد، دوباره همهشان شروع به انتشار کردند و باز هم از آنها استقبال شد. مردم همچنان مجله میخواندند.
- وقتی که انقلاب پیروز شد، انتشار مجلههای تخصصی رونق زیادی گرفت؛ این رویکرد فراگیر، دلیل سیاسی داشت؟
بله، موج جدیدی به وجود آمد. روزنامهها خیلی دستبهعصا راه میرفتند و گاهی اصلا نمیشد کار کرد؛ بنابراین مجلههایی که در حوزههای علمی، سینمایی، ورزشی یا حوادث کار میکردند خیلی رونق گرفتند و خوانندههای زیادی پیدا کردند. مثلا هفتهنامه «حوادث» در آن موقع خیلی خوب کار میکرد و به پرتیراژترین مجله ایران هم تبدیل شد اما متأسفانه تعطیل شد.
- بهنظر میرسد که در دوران کنونی مجلهها نمیتوانند خیلی خواننده پیدا کنند و بهسختی دخلوخرج خودشان را جور میکنند. با اینکه ما سنت مجلهنگاری و مجلهخوانی خوبی داشتهایم، چرا این اتفاق افتاده و مجلههای کنونی کمرونق شدهاند؟
همانطور که گفتم، مجلهها کمی خشن شدهاند؛ با این حال، برخی مجلههایی که در موضوعات خانوادگی منتشر میشوند، همچنان جذابیت دارند و تیراژهای خوبی به دست آوردهاند.
- بنابراین نظر شما این است که مجله باید عامهپسند و عمومی باشد، نه اینکه بهصورت خاص روی یک موضوع متمرکز شود؟
همینطور است. مدیر کیهان در پیش از انقلاب، میگفت که در موضوعات خاص و تخصصی بگذارید کسانی کار کنند که در این کار تبحر دارند؛ مثلا مجله علمی را بگذارید کسانی منتشر کنند که در این زمینه دانشی دارند. اما مجلهای که بخواهد خواننده زیادی پیدا کند و تأثیرگذار باشد، باید مردمی باشد؛ یعنی همهچیز در آن باشد؛ مثل آش شلهقلمکار. مسئله مجلات امروزی این است که مردم مقداری سیاستزده شدهاند و در حالی که روزنامههای ما نمیتوانند محتوای مورد نظر مردم را تولید کنند، مجلات هم نمیتوانند این کار را بکنند. مجلات ما اگر بخواهند فقط دنبال سیاست بروند، لنگ میزنند؛ مثل همین حالا که این اتفاق افتاده. اما واقعیت این است که هنوز مجلات میتوانند جاذبه داشته باشند و اگر مجلات عمومی باشند، میتوانند خیلی خوب کار کنند و خیلی هم خواننده داشته باشند.
- یعنی شما خوشبین هستید و تصور میکنید که همچنان مجلات این ظرفیت را دارند که بتوانند مثل سابق خواننده جذب کنند و موفق شوند؟
بله، همینطور است. مجلات این ظرفیت را دارند که خوب منتشر شوند اگر دنبال مسائلی بروند که مردمی باشند و خواستهای آنها را برآورده کنند. به عبارت دیگر، مجلات باید به مردم نزدیک باشند، نه اینکه بخواهند اهداف سیاسی خود را برآورده کنند.
نظر شما