يعني در واقع... منظورمان اين است كه خدا شانس بدهد. بهتر از اين نميشود. بهتر از اين نميشود كه گاو حيوان خانگي بشود. حالا موضوع چي بود؟
تيتر خبر:
گاو، حيوان خانگي ميشود
خلاصهي خبر:
يك مزرعهدار آمريكايي گاوهاي مينياتوري پرورش ميدهد. او با اصلاح برخي از نژادهاي كوچكِ گاو، توانسته تركيبي به وجود بياورد كه به آن گاو مينياتوري ميگويند. او تا به حال 20 رأس از اين حيوان خانگي را، هركدام به قيمت بيش از يك هزار دلار فروخته است.
بعد از خبر:
بلانسبت بعضي از همكلاسيها، انسان موجودي اجتماعي است. يعني از شروع تاريخ بشري انسان موجودي اجتماعي بوده و براي همين نسلش منقرض نشده. زده نسل همهي حيوانات را منقرض كرده، ولي با زندگي اجتماعي خودش باقيمانده.
ولي ما فكر ميكنيم كه اگر بشريت با همين فرمان برود جلو، روز به روز تنهاتر ميشود و براي اين كه تنهايياش را پر كند به حيوانات خانگي نيازمند است و چون حيوانات خانگي مشكلات خودشان را دارند كمكم به درخت وحشي خانگي، رودخانهي خانگي و درياي خانگي روي ميآورد.
كلاً بشر مدلش اينجوري است. چون خودش خانگي است دوست دارد همهچيز را به خانهاش بياورد و خانگي كند.
چند خبر از آرشيو سال 2020:
درخت تمشكوحشي حيوان خانگي ميشود
تمساح غولپيكر حيوان خانگي ميشود
ارهماهي، صاحبش را كوتاه كرد
خرسقطبي از روي صاحبش رد شد
غذاي شيرآفريقايي خانگي گران شد
خبر پشت خبر:
پس از انتشار خبر حيوان خانگي شدن گاو در دنياي مجازي و مجوزي، حيوانات خانگي ديگر به خيابانها آمدند و نسبت به ورود اين رقيب تازهوارد اعتراض كردند.
روز گذشته در شهرهايي همچون لندن، پاريس، نيويورك و... هزاران سگ و گربه و خرگوش و همستر دست در دست هم راهپيمايي كردند و فرياد زدند: واق! ميو! هوعو! عو!
كه معني آن ميشود: «ژيان ماشين نميشه، باجناق فاميل نميشه، گاو حيوان خانگي نميشه. اگه هم بشه ناجور ميشه.»
خبرهاي اقتصادي:
به دنبال آن خبر، اين خبرها منتشر شد:
افزايش قيمت شير در بازارهاي جهاني
سازمان توليدكنندگان شير (شوپك) از اعضاي خود درخواست كرد براي كاهش قيمت نفت (ببخشيد شير) توليد را افزايش بدهند. همزمان با اين تصميم شوپك، گاوهاي شيرده دست از كار كشيدند و خواهان برابري حقوق با گاوهاي خانگي شدند. آنها شعار ميدادند: «ماوووو.... ماووو..... » كه ترجمهاش ميشود:
نه شير ميديم نه سرشير
اوضاع شده شير تو شير
يكي از بچههاي كلاس ميگفت: «خوبي اين موضوع در اين است كه اگر يك وقت، مهمان از راه رسيد و چيزي براي خوردن نداشتيم، ميتوانيم اين موجود نازنين را كباب كنيم و بگذاريم جلوي مهمانها.»
يكي ديگر از بچهها داشت فكر ميكرد. گفتيم: «به چي فكر ميكني؟»
گفت: «به يك حيوان خانگي مظلوم ديگر.»
گفتيم: «مثلاً؟»
گفت: «خر.» بعد ادامه داد: «البته بايد نژادش را اصلاح كنم.»
ما كه فكر ميكنيم قبلاً نژاد اين حيوان اصلاح شده وگرنه همان گورخر ميماند.
نظر شما