در جنگ، یک فرمانده با شناخت لشکرش و هر آنچه که لشکر او در صحنه جنگ انجام داده، شناسایی میشود؛ اگر بخواهیم احمد کاظمی را بشناسیم باید لشکر 8 نجف را در جنگ شناسایی و تعقیب کنیم، باید ببینیم این لشکر در صحنه جنگ در برابر دشمن چه کرده است؟ چگونه آرایش دفاعی میگرفت؟ و با چه اسلوب و قاعدهای عملیات انجام میداد؟ با چه اصول و قواعد فن نظامی به دشمن حمله میکرد؟ چه تاکتیکهایی را در تهاجم و دفاع پیاده میساخت؟
کالبدشکافی لشکر در ابعاد مختلف در جنگ به ما کمک میکند تا تفکر و اراده و فهم و درک احمد کاظمی را بشناسیم: چگونه سازماندهی میکرد؟ چگونه آموزش میداد؟ کادرهای لشکر را چگونه انتخاب و تربیت میکرد؟ چقدر در رویارویی با دشمن در جغرافیاهای متعدد صحنه نبرد (دشت، کوهستان، هور، رودخانه) قدرت انعطاف داشت؟ لجستیک لشکر چگونه بود؟ زرهی و مکانیزه و توپخانه و ادوات لشکر چقدر کارایی داشت؟
چرا این ابعاد لشکر را باید مورد شناسایی قرارداد تا به شخصیت احمد کاظمی پیببریم؟ در پاسخ به این پرسش، نکتهای وجود دارد که لشکرهای سپاه را از سایر لشکرهای ارتشهای دنیا متمایز میکند و آن نکته این است که در همه کشورها، حتی در ارتش خودمان، برای تأسیس یک یگان (تیپ و لشکر)، بعد از تصمیمگیری متأثر از ضرورت و نیاز، در بالاترین سطح (وزارت دفاع، سازمانهای برنامه و بودجه نظام، ستادهای مشترک و نیرو، مراکز فرهنگی و آموزشی، مراکز جذب و گزینش و مراکز متعدد دیگر) ابتدا ظرف ایجاد کوچکترین واحد یگان (گردان) را سازماندهی میکنند، نیروی مورد نیاز را با مشخصههای لازم آموزش میدهند و سایر دستگاهها کمک میکنند تا یک گردان ایجاد شود و بعد در مراحل توسعه آنرا تا به تیپ و لشکر تبدیل میکنند و آنرا به یک فرمانده تحویل میدهند فرماندهی که خودش هیچ نقشی در بهوجود آوردن آن لشکر داشته است.
ولی در سپاه بدین شکل عمل نشده و فرمانده لشکرها (احمد کاظمی، حسین خرازی، مهدی باکری و...) از صفر تا صد یگان را با تمام وجودشان از اساس ساختند، خلق کردند و خود طراح لشکر بودند و اینگونه نبوده است که لشکر آمادهای به دست احمد کاظمی سپرده شود، تا آنرا فرماندهای کند، بلکه نقش اول و آخر را در تشکیل لشکر خود برعهده داشته است و خشت، خشت لشکر را روی هم چیده و ساخته است.
اگر اینگونه درمورد لشکر 8 نجف مطالعه و بررسی کنیم، میتوانیم به تمام ابعاد شخصیتی احمد کاظمی پیبرد. ابعاد شخصیت او را باید از نظر نظم و انضباط، مدیریت ابتکار و خلاقیت، تدبیر و اندیشههای دفاعی – امنیتی، اخلاق و روش رفتار با نیروهای تحت امر و... کالبدشکافی کرد و به احمد دست یافت.
احمد کاظمی را باید از 16 تا 46 سالگی (یعنی سه دهه) تعقیب کنیم، تا او را بشناسیم؛ از نجفآباد تا لبنان و فلسطین، از اصفهان تا کردستان از کردستان تا خوزستان تا ارومیه و نهایتا تمام سرزمین ایران اسلامی را باید جستوجو کرد و آثار فرماندهی و مدیریت او را شناخت.
احمد 17 ساله است که به لبنان میرود و به اردوگاههای آموزشی فلسطینیها قبل از انقلاب پا میگذارد و در جنوب لبنان مستقر میشود، فلسطینیها را نقد میکند که اگر مبتنی بر مکتب دفاعی اسلام و آموزههای دینی حرکت نکند، پیروز نخواهند شد.
در مبارزات ملت ایران به رهبری امام فعالیت جدی میکند، به زندان میافتد، پس از پیروزی انقلاب به کردستان میرود و با مزدوران قدرتهای بیگانه و متجاوز میجنگد، به هنگام جنگ میآید و در حاشیه کارون، مقابل متجاوزان بعثی مقاومت میکند و از فرماندهی دسته شروع کرده و دسته را به گروهان ارتقاء میدهد، سپس گروهان را به گردان و پس از یک سال جنگ (که شب و روز تلاش میکند، آموزش میدهد و عملا آموزش میبیند و با سلاحها و ابزار و تاکتیکهای گوناگونی آشنا میشود)، به هنگام آغاز عملیات شکست حصر آبادان (عملیات ثامنالائمه) در شرق کارون در قامت یک فرمانده تیپ ظاهر میشود و بعد از این عملیات، حکم فرماندهی تیپ را بهطور رسمی از ستاد عملیات جنوب دریافت میکند و با این تیپ در عملیاتهای بعدی وارد عمل میشود.
شهید مهدی باکری نیز از عملیات فتحالمبین جانشین احمد کاظمی شده و این 2 فرمانده با رزمندگان نجفآبادی، آذربایجانی و کاشانی در قالب لشکر 8 نجف، قهر الهی بودند که بر سر دشمن بعثی فرود میآمدند و گویی که خداوند بزرگ احمدی کاظمی، مهدی باکری و لشکر 8 نجف اشرف را برای کیفر دادن به سربازان متجاوز به ایران اسلامی فرستاده بود؛ احمد در عرصه نظامی همه فن حریف بود.
از من خواستهاند که کوتاه سخن بگویم اما فرصت میخواهم تا نقش احمد را در عملیاتهای طریق القدس، فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، خیبر، بدر، والفجر 8، کربلای 5 و والفجر 10 بازگو کنم؛ او پس از جنگ نیز با خستگیناپذیری فرمانده قرارگاه حمزه در شمال غرب شد و در آنجا نیز اندیشهها و دکترین عملیاتی – امنیتی خود را بهکار گرفت و هوش، ذکاوت و درک امنیتی و نظامی بالایی از خود نشان داد؛ احمد رزمندهای بود که از سربازی تا فرماندهی نیروی زمینی را با سختکوشی و تلاش و مجاهدت و رویارویی شجاعانه با دشمنان داخلی و خارجی طی کرد، تاکتیکدانی برجسته و استراتژیستی خبره بود و تشخیصهای صحیح راهبردی داشت، عملیاتها و جنگهای احمد همه از روی اسلوب و قاعده بود و حرکاتش سنجیده و با اصول و قواعد فن نظامی منطبق و صحیحترین تاکتیک را در صحنه رزم بر علیه دشمن پیاده میکرد و دشمن را میکوبید؛ بسیاری از سرداران قادر نبودند به گرد پای احمد برسند و از این به بعد هم باید بکوشند درخشانترین عملیاتهای جنگی خود را از او تقلید کنند.
احمد کاظمی فرماندهای حماسهساز، متعهد، آرمانخواه، مسئول و بیادعا بود. خدایش رحمت کند.
* جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح