آدلاین ویرجینیا وولف (Adeline Virginia Woolf) بانوی رماننویس، مقالهنویس،ناشر، منتقد و فمینیست انگلیسی بود که آثار برجستهای چون خانم دالووی (۱۹۲۵)، به سوی فانوس دریایی (۱۹۲۷) و اتاقی از آن خود (۱۹۲۹) را به رشته تحریر درآوردهاست.
ویرجینا وولف در سالهای بین دو جنگ جهانی از چهرههای سرشناس محافل ادبی لندن و از مهرههای اصلی انجمن روشنفکری بلومزبری بود. او در طول زندگی بارها دچار بیماری روانی دورهای شد و در نهایت در سال ۱۹۴۱ به زندگی خود پایان بخشید.
مادر او جولیا پرینسپ استیون در هند و از دکتر جان جکسون و ماریا پتل جکسون به دنیا آمده بود، که بعد به همراه مادر خود به انگلستان نقل مکان کرد و به عنوان مدل مشغول به کار شد.
پدر او سرلسلی استیون نویسنده، منتقد و کوهنوردی معروف بود.. پدرش، لسلی استیون، منتقد برجسته آثار ادبی عصر ویکتوریا و از فیلسوفان مشهور لاادریگرا بود. اگرچه برادران او برای تحصیل به کمبریج فرستاده شدند، او تحصیلات رسمی دریافت نکرد و در منزل معلم خصوصی داشت.
ویرجینیا از کتابخانه غنی پدر بهره بسیاری برد و از جوانی دیدگاههای ادبی خود را که متمایل به شیوههای بدیع نویسندگانی چون جیمز جویس، هنری جیمز و مارسل پروست بود در مطبوعات به چاپ میرساند.
از دست دادن ناگهانی مادرش در سیزده سالگی و به دنبال آن درگذشت خواهر ناتنیاش دو سال بعد منجر به اولین حمله از رشته حملههای عصبی ویرجینیا وولف شد. با وجود این بین سالهای ۱۸۹۷ تا ۱۹۰۱، موفق شد در دانشکده زنان کالج سلطنتی لندن درسهایی (گاه تا حد مدرک) در زبان یونانی، لاتین، آلمانی و تاریخ بگذراند که مقدمات آشنایی او را با بعضی از پیشگامان مدافع آموزش زنان مانند کلارا پیتر، جرج وار و لیلیان فیتفول فراهم کرد. دومین حملهٔ عصبی او پس از مرگ پدرش در ۱۹۰۴ بود. در این دوران برای اولین بار دست به خودکشی زد و سپس بستری شد.
ویرجینیا پس از مرگ پدرش در ۲۲ سالگیاش (سال ۱۹۰۴)، بعد از آنکه توانست از زیر سلطه برادر ناتنیاش جورج داکورت آزاد شود، استقلال تازهای را تجربه کرد. برپایی جلسات بحث دوستانه همراه خواهرش ونسا، و برادرش توبی و دوستان آنها تجربه نو و روشنفکرانهای برای آنها بود. در این جلسهها سر و وضع و جنسیت افراد مهم نبود بلکه قدرت تفکر و استدلال آنها بود که اهمیت داشت. علاوه بر این، ویرجینیا همراه خواهر و برادرش به سفر و کسب تجربه نیز میپرداخت. استقلال مالی ویرجینیا در جوانی و پیش از مشهور شدن، از طریق ارثیه مختصر پدرش، ارثیه برادرش، توبی که در سال ۱۹۰۶ بر اثر حصبه درگذشت و ارثیه عمهاش، کارولاین امیلیا استیون (که در کتاب اتاقی از آن خود بدان اشاره کرده است) به دست آمد.
او در سال ۱۹۱۲ با لئونارد وولف کارمند پیشین اداره دولتی سیلان و دوست قدیمی برادرش ازدواج کرد و همراه با همسرش انتشارات هوکارث را در سال ۱۹۱۷ برپا کردند؛ انتشاراتی که آثار نویسندگان جوان و گمنام آن هنگام (از جمله کاترین منسفیلد و تی.اس. الیوت) را منتشر کرد.
ویرجینیا وولف طی جنگ جهانی اول و دوم بسیاری از دوستان خود را از دست داد که باعث افسردگی شدید او شد و در نهایت در تاریخ (۲۸ مارس ۱۹۴۱) پس از پایانِ آخرین رمانِ خود به نام بین دو پرده نمایش، خسته و رنجور از رویدادهای جنگ جهانی دوم و تحت تأثیر روحیهٔ حساس و شکنندهٔ خود، با جیبهای پر از سنگ به «رودخانه اوز» در «رادمال» رفت و خود را غرق کرد. جسد او حدود یک ماه بعد در تاریخ ۱۸ آوریل توسط چند کودک در پایین دست رودخانه پیدا شد. جسد او در روز ۲۱ آوریل در حضور همسرش لئونارد سوزانده شد و خاکسترش در سایه درختی در باغجهای به خاک سپارده شد.
- سبک
ویرجینیا وولف نویسنده رمانهای تجربی است که سعی در تشریح واقعیتهای درونی انسان دارد. نظرات وی که از روح حساس و انتقادی او سرچشمه گرفته، در دهه ششم قرن بیستم تحولی در نظریات جنبش زنان پدیدآورد. وی در نگارش از سبک سیال ذهن بهره گرفته است.
کتاب اتاقی از آن خود وولف در کلاسهای آیین نگارش پایههای مختلف تحصیلی دانشگاهی تدریس میشود. علاوه بر اهمیت شیوه نگارشی آن، این کتاب ویژگیهای نثر مدرنیستی را در مقالهنویسی وارد کرده و سبک جدیدی ایجاد کرده است. گذشته از این، اتاقی ازآن خود را شکل دهنده جریان نظری فمینیستی و به طور خاص نقد ادبی فمینیستی میدانند.
- اندیشهها
ولف در مورد مشکل عدم امکان کار کردن برای زنان در مشاغل آکادمیک یا زمینههای مرتبط با کلیسا، حقوق و پزشکی بسیار نگاشته است، مشکلی که در آن زمان به دلیل عدم پذیرش زنان در آکسفورد و کمبریج شدت یافته بود. خود او به دانشگاه نرفته بود و از این موضوع که برادران و دوستان مذکرش این امکان را که او محروم بود در اختیار داشتند ابراز تاسف میکرد. او معتقد بود حتی در زمینهٔ کاری ادبیات، معمولاً از زنان انتظار میرفت که زندگی نامه پدران خود را بنویسند یا مکاتبات آنان را ویرایش کنند. ولف معتقد بود که اگر پدرش هنگامی که او نستا جوان بود از دنیا نرفته بود، او هرگز نویسنده نشده بود.
او همچنین به مسئلهٔ برابری زنان با مردان در ازدواج پرداخته است و در رمان به سوی فانوس دریایی به طرز خلاقانهای به نابرابری موجود در ازدواج والدین خود اشاره میکند. منتقدان معتقدند شخصیتهای این رمان بر اساس والدین خود او ساخته و پرداخته شدهاند.
- کتابشناسی
۱۹۱۵ - سفر به بیرون
۱۹۱۹ - شب و روز
۱۹۲۲ - اتاق جیکوب
۱۹۲۵ - خانم دالووی
۱۹۲۷ - به سوی فانوس دریایی
۱۹۲۸ - اورلاندو
۱۹۳۱ - امواج (خیزابها)
۱۹۳۳ - فلاش
۱۹۳۷ - سالها
۱۹۴۱ - بین دو پرده نمایش ۱۳۹۱)
نظر شما