علت این نامگذاری، گذشت 400 سال از زمانی است که دانشمند بزرگ ایتالیایی، گالیلیو گالیله، کشفیات بینظیر نجومیاش را انجام داد، یعنی سال 1609.
این سال، یکی از مهمترین دوران در تاریخ ستارهشناسی کلاسیک است. گالیه در این سال با ابداع اولین تلسکوپ نوری شکستی، کشفیات بینظیری انجام داد که اکثر آنها درباره تایید مدل کپرنیکی منظومه شمسی یعنی نظریه خورشید مرکزی بود.
مهمترین کشفیات گالیله با این تلسکوپ نوری کوچک عبارتند از: کشف دهانهها و حفرههای سطح ماه، مراحل رویت زهره، قمرهای مشتری و ذرات گرد و غبار کهکشان راهشیری.
قرن شانزدهم نقطه عطفی در تاریخ بشر است. منظوراز نقطه عطف، دقیقا نقطه عطف به معنی ریاضی آن است، یعنی قرنی که در آن تقعر منحنی جهالت بشر از منفی به مثبت تبدیل شد.
ظهور دانشمندان و فلاسفه بزرگی مثل فرانسیس بیکن در این قرن، تحولی را در ساختار دانش بهوجود آورد که تا امروز، مدیون آن هستیم. تا پیش از این قرن، کلیسای کاتولیک، قدرتمندترین سازمان اجتماعی و سیاسی زمان، بر همه شئون زندگی مردم اروپا سایه انداختهبود.
اما با ظهور کشیش اصلاحطلب، مارتین لوتر و آغاز نهضت پروتستانیسم، پایههای نفوذ کلیسا در اروپا سست شد و البته در این بین، حکمای انگلیسی (معروف به جزیرهای) نقش برجستهای داشتند.
دور بودن انگلستان از رم و تحمل نداشتن پادشاهان انگلیس برای فرستادن خراج سنگین به کلیسا، باعث شدهبود که این جزیره به مرکز اصلاحطلبی تبدیل شود و در این بین فرانسیس بیکن را میتوان پیشتاز نامید.
او را به نوعی میتوان پدر علم تجربی نامید که انقلاب بزرگ علمی را روی پایههای تجربه بنیان گذاشت. اما در شرایط بسته آن زمان کلیسا و اوج دوران انگیزاسیون و تفتیش عقاید، کسی گمان نمیکرد که یکی از بزرگترین پیروان این انقلاب علمی در ایتالیا، در حیاط خلوت کلیسای کاتولیک، ظهور پیدا کند و با شجاعت علمی بینظیر خود تا جایی که میتواند از کشفیات علمیاش، که برخلاف سنت کلیسا و براساس تجربه بود، دفاع کند.
گالیلیو گالیله، فیزیکدان و منجم بزرگ، با استفاده از ابزار کار و انتخاب روش مناسب توانست بعضی از قوانین پایهای طبیعت را با استفاده از آزمایش اثبات کند و باطلبودن نظریات ارسطو را در مورد سقوط اجسام به کمک آزمایش مشخص کند.
کمی قبلتر از گالیله، یک منجم لهستانی به نام نیکلاس کوپرنیک رسالهای با نام De Revolutionibus منتشر کردهبود که بیان میکرد این نظریه که سیارات به دور خورشید میگردند، خیلی سادهتر از این نظریه است که بگوییم سیارات و خورشید، دور زمین میگردند.
اما نظریه او نه پشتوانه تجربی داشت و نه با تعالیم کلیسای کاتولیک همخوانی داشت. گالیله این نظریه را با تلسکوپ اثبات کرد.
در مورد مخترع اصلی دوربین اطلاع دقیقی در دست نیست و فقط مردم میگویند که اولین بار ساعتسازان سوئیسی با ترکیب عدسیها، دوربین را ابداع کردند.
البته در روایات آمده که زاخاری یانسن عینکساز، اولین دوربین را بین سالهای 1590 و 1609 ساخت، ولی عینکساز دیگری به نام هانس یپرشی، اختراع او را دزدید و در اکتبر 1608 به نام خود ثبت کرد.
گالیله هم در این موقع با استفاده از قوانین نورشناخت و تنظیم فاصله 2 عدسی مقعر و محدب، ابتدا یک دوربین با بزرگنمایی 3 برابر ساخت. این دوربین به رئیس حکومت ونیز تقدیم شد و در کنار ناقوس کلیسای سنمارک، نصب شد.
سناتورها و تجار ثروتمند که در پشت دوربین میرفتند، بسیار متعجب میشدند چون خروج مؤمنین را از کلیسای مجاور و کشتیهایی که در دورترین نقاط افق در حرکت بودند، بهراحتی میدیدند.
ولی این گالیله بود که دوربین را به سمت آسمان گرفت و مناظری را دید که تا آن زمان هیچ چشمی ندیدهبود.
او دید که ماه برخلاف گفته ارسطو، که آن را کرهای صاف و صیقلی میدانست، پوشیده از کوهها و درههایی است که نور خورشید برجستگیهای آنها را مشخصتر میکند.
گالیله در سال بعد یک تلسکوپ با بزرگنمایی 32 برابر طراحی کرد.
وقتی سفارش ساخت آن در هلند تمام شد، با استفاده از آن به رصد آسمان پرداخت و صحنهای را دید که تا امروز یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین تصاویری بوده که چشمان بشر دیدهاست.
او دور سیاره مشتری 4 جسم دید و با رصد مداوم آنها در طول چندین ماه، بالاخره در هفتم ژانویه 1610 نتیجه گرفت که این اجرام دور مشتری میگردند و قمر مشتری هستند. این با تعالیم کلیسا که طبق آن، همه اجرام سماوی دور زمین میگردند، منافات داشت.
او اسم این4 قمر را که امروزه اقمار گالیلهای مشتری نامیدهمیشوند، بهترتیب: یو، اروپا، کالیستو و گانیمید گذاشت.
این کشف او بزرگترین تایید تجربی برای نظریه کپرنیک بود.او که نمیتوانست این کشف بزرگ را اعلام نکند، بالاخره سال 1632 در رسالهای آن را منتشر کرد که خشم کلیسا را درپی داشت.
گالیله برای اثبات درستی مشاهداتش، سال 1611 به واتیکان رفت تا اعضای کلیسا با دیدن حرکت سیارات از داخل دوربین، دست از دشمنی بردارند.
اما آنها با استدلال، خود را مجاز به مشاهده آسمان با دوربین ندانستند و سرانجام در سال 1633 گالیله را برای محاکمه به اتهام بدعتگذاشتن احضار کرد و این دانشمند بزرگ برای برگشتن از حرفش یا مرگ حق انتخاب داشت.
گالیله که سرنوشت جوردانو برونو و بهآتش کشیدن او توسط کلیسا را دیدهبود، در ظاهر دست از عقیده خود کشید: «من، گالیلیو گالیله در هفتادمین سال زندگی، در مقابل شما به زانو درآمدهام و درحالیکه کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دستهای خود لمس میکنم، توبه میکنم و ادعای خالی از حقیقت حرکت زمین را انکار میکنم و آن را منفور و مطرود میدانم.
اما او میدانست این قسمش خالی از حقیقت است! گالیله همیشه تا آخر عمر، به خاطر این کشف علمی زیرفشار کلیسا بود.
او در اواخر عمرش کتابی به نام گفت و گو درباره2 علم جدید نوشت و در آن روش علمی خود را بیان کرد. همین نظرات گالیله بعدها راهنمای بزرگترین دانشمند همه اعصار، سر آیزاک نیوتون برای کشفیات بزرگش در فیزیک، یعنی بیان قوانین حرکت شد.
آثار گالیله سالها پس از مرگش، درسال 1835 از فهرست سیاه کلیسا خارج شد و اجازه انتشار یافت.
جالب است بدانید که با وجود همه پیشرفتهای علمی بزرگ، بالاخره در سال 1992 در زمان پاپ فقید، ژانپل دوم بود که بالاخره کلیسا تحقیقات گالیله را در تایید نظریه کپرنیک پذیرفت.
چندوقت پیش، انجمن بین المللی نجومIAU سال 2009 را به افتخار گالیلیو گالیله «دانشمندی که دید ما را در زمان خودش نسبت به کیهان تغییر داد» سال نجوم نامید و بالاخره مجمع عمومی سازمان ملل هم به پیشنهاد یونسکو، سازمان علمی آموزشی ملل متحد، این سال را سال نجوم نامید.
یونسکو مراسم این سال را با همکاری اتحادیه بین المللی نجوم و رصدخانه جنوبی اروپا (ESO) برگزار می کند.
تاکنون 99 کشور و 14 سازمان بین المللی فعال در ارتباطات و آموزش علمی، توافقنامه برگزاری مراسم سال جهانی نجوم را امضا کردهاند.
هدف اصلی انتخاب سال 2009 به عنوان سال بین المللی نجوم ، کمک به مردم تمام دنیا برای کشف دوباره جایگاه و نقش خود در هستی اعلام شده است.