پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۷ - ۲۰:۴۵
۰ نفر

خانه فیروزه‌ای > یاسمن رضائیان: هر‌قسمت از زندگی برای خودش زبانی خاص دارد.

دوچرخه شماره ۹۱۷

زبان روز‌هايي كه حالت خيلي خوب است، پر‌حرفي‌هايِ بي‌انتهاست. زبان روز‌هاي زيبا، زبان لبخند است و روز‌هاي سخت، روز‌هاي بي‌حوصلگي و يا روز‌هايي كه ذهنت بسيار درگير است، به زبان سكوت ترجمه مي‌شوند.

آفريد‌ه‌ها هم، هر يك براي خودشان زباني مخصوص دارند. زبان درخت، سبزي و زبان سيب‌هاي كوچك آويزان از شاخه‌هايش، شيريني است. هر‌ آفريده با زبان خاص خودش قسمتي از معناي آفرينش را بازگو مي‌كند. وقتي كسي به دنيا مي‌آيد، پيغامي از زندگي به جهان فرستاده مي‌شود. زبان تولد انسان مي‌گويد: زندگي هم‌چنان ادامه دارد.

اين جمله را شنيده‌ايم كه وقتي نوزادي به دنيا مي‌آيد با خودش اين پيغام را مي‌آورد: «خدا هنوز به انسان اميدوار است و هنوز نسل او را دوست دارد.» حالا اگر قرار باشد اين نوزاد، مادر شود، لابد اين معني را مي‌دهد كه خدا نسل انسان را بيش‌تر از آن‌چه تصور مي‌كنيم، دوست دارد.

او جانشين خودش را، كسي را كه مثل خودش مهربان است و محبت‌كردنش شبيه به محبت‌كردن خودش بي‌منت است، به ما مي‌دهد.

مادر‌ها، همان‌هايي هستند كه با زبان خاص و البته مشترك خودشان با جهان در تعامل‌اند. زبان مخصوص مادر‌ها را نمي‌شود توصيف كرد چون فرا‌تر از مهر، فرا‌تر از مسئوليت و فرا‌تر از دغدغه‌هايشان است. كلمه‌اي نيست كه «فرا‌تر» را معني كند. پس نام اين زبان، همان زبان «مادر» است. انگار اين اسم برازنده‌تر از هر اسم ديگري است.

* * *

حدود هزار و چهارصد سال پيش، نه، حتي خيلي عقب‌تر، از همان زمان كه تصميم گرفت جهان را خلق كند، به او فكر كرده بود. به مادري كه داستانش كمي با مادر‌هاي ديگر فرق دارد.

مهر مادري‌اش طور ديگري بود؟

- نه. دل‌نگراني‌اش براي فرزندانش طور ديگري بود؟

- نه.

پس چه فرقي با مادر‌هاي ديگر دارد؟

او رسالت سنگين‌تري نسبت به مادر‌هاي ديگر دارد. فرزندان بي‌شمار دارد. فرزنداني كه بعد از هزار و چهارصد سال، هنوز او را به نام مادر مي‌شناسند. راستي ما چه خوش‌بخت هستيم كه خدا او را به ما بخشيد.

او مادري كم‌سال بود كه قلبي بزرگ داشت. قلب بزرگش، توانايي‌هاي شگفتي به او داده بود. مثلاً با اين‌كه سختي‌هاي بسيار كشيد، بي‌عدالتي‌هاي فراوان ديد و دلش هم شكست، اما باز هم قوي‌تر از آن بود كه متوقف شود و محكم‌تر از آن‌كه با بي‌عدالتي‌ها از پا در آيد.

نام پر‌رنگ و دنباله‌دارش نسل به نسل به ما رسيده است. رسالت مادري‌اش چه عظيم بوده كه مادر ما هم شده است.

* * *

هر‌قسمت از زندگي براي خودش زباني خاص دارد. مثلاً وقتي مادر در خانه است، تمام زبان‌ها جز زبان خاص خودش بي‌استفاده مي‌شوند. حتي اگر بي‌حوصله باشي و زبان سكوت را انتخاب كرده باشي، مادر سكوتت را به‌خنده تبديل مي‌كند. اين توانايي خاص از قلب بزرگش سر مي‌زند.

او هميشه‌ي هميشه مي‌تواند هوايت را تغيير بدهد و حالت را خوب كند. فقط كافي است با او حرف بزني، صدايش كني و پاي حرف‌هاي دل‌نشين‌اش بنشيني. آن زمان است كه مي‌بيني وقتي مادر در خانه است، هيچ زباني به اندازه‌ي زبان خودش به كارت نمي‌آيد. همان زباني كه چاشني‌اش خنده و مهرباني خودش و پر‌حرفي‌هاي از سر شور و شوق تو است.

وقتي با اشتياق نگاهش كني، مي‌بيني او چه‌قدر شبيهِ مادر كم‌سال جهان است. همان قلب بزرگ و همان توانايي‌هاي شگفت را دارد. راستي كه مادر‌ها زباني مشترك دارند و با همان زبان، حالمان را خوب مي‌كنند.

کد خبر 400679

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha