«زبان»اش را؛ «قلم»اش را؛ «نگاه»اش را؛ «منش»اش را؛ «نجابت»اش را؛ «شعور»اش را؛ «صبر»اش را؛ «پایداری»اش را؛ و «اصالت و پایمردی»اش را...
او همان کسی است که هنر این سرزمین میخواهد. متکی بر اصول، قواعد و بنیادهای عمیقاً محاسبه شده؛ سرسختیهای هنرمندانه؛ تواضع و غرور توأمان؛ که عموماً یکی از این دو را به تنهایی داریم! – آزادگی مثالزدنی؛ خستگیناپذیری اساطیری؛ و یک سربلندی ازلی تا مرزهای یک حماسه ریشهدار!
اکبر رادی یک الگوی هنری بود؛ برای آنانی که چشمان باز و نگاه پاک و قلب عاشق دارند و آنانیکه برای این سرزمین، «قلم» فرسوده میکنند و برای این آب و خاک، در پی تبلور اصیلترین ارزشها و آرمانها، در دل هنرنامیرای این تبار و تمدن ریشهدار هستند.
«اکبر رادی» از روزنهای آبی وارد هنر این سرزمین شد و با رنجوری تن از زخم تیغ کاکتوس، جهان را وداع گفت؛ اما هنوز روح مانای او بر صدر مجلس همزمان نشسته و با آن «یک دانه لبخند ملیح و موقرش» مشغول نواختن عاشقانهترین آهنگهای شکلاتی است. میشنوید؟
*نویسنده، کارگردان و مدرس تئاتر