ایشان یکی از افراد مطلع، مسلط و حقوقدان برجسته هستند که براساس یک تحریف و تخریب مجازی مورد هجمه قرار گرفتند. البته این حملات اولین و آخرین حادثه نخواهد بود. در این باب ذکر چند نکته ضروری است.
نکته اول: تضعیف شورای شهر از آنجا که گستردهترین و معتبرترین نهاد مدنی کشور است و اساسا رأی مردم را دارد، تضعیف دمکراسی و حکومت مردم بر مردم و توهین به مردم است. منطق مشارکت ملی و منطق همراهی مردم در سرنوشت خودشان بهویژه در مباحث اجتماعی و مدیریت شهری حکم میکند که اعتبار و منزلت شوراها که رأی مردم را دارند باید حفظ شود.
این اعتبار و صیانت از حیثیت شورا توسط مردم همواره مراعات شده و توقع بر این است که شخصیتهای سیاسی و نیروهای مؤثر حزبی و کسانی که در مقام مخالفت و موافقت نمایندگان برگزیده مردم در عرصه رسانهها و افکار عمومی اظهارنظر میکنند به این نکته کلیدی توجه کنند و متکی بر اعتقاد شخصی خود و یا در راستای منافع حزبی و گروهی خودشان ریشه و بنیادی را مورد تضعیف و هجمه قرار ندهند که ممکن است روزی همین اتفاق برای خودشان بیفتد. این تذکر و تنبه باید مورد توجه قرارگیرد.
نکته دوم: شورای تهران در عمر 7 یا هشتماهه خود، ظهور مناسبی داشت. عملکرد شورا و بازتاب اخبار و اظهارنظر اعضای شورا و همدلیها و مخالفتها و موافقتها و گفتوگوهایی که بهعنوان نهاد پارلمان با دستگاه اجرایی خودشان که شهرداری است، داشتند، بازتابش ظهوری بالغ و همدلانه و همفکرانه بوده است.
آنچه احتمالا باعث مباحث جانبی شده حادثه تلخی است که با رفتن آقای نجفی رخ دادهاست. شهردار تهران شخصیت ملی بوده و تجربه 35ساله در عالیترین سطح کلان ملی داشته و ماموریتی که به او واگذار شده و در شهر درنگی هفتماهه داشته، که با رفتن ایشان آثار و تبعات بسیاری به جای گذاشته که لاجرم برخی از آن آثار به سمت شورا هدایت شده است.
طبیعی است که اعضای شورای شهر، برخی از این آثار را باید تحمل کنند. اما این آثار و تبعات برای شهرداری رخ داد و همچنین تبعات این تغییر که ناخواسته شورای شهر را در ذهن برخی از مردم و رأی دهندگان و نیروهای سیاسی مورد سؤال قرار داده، به اعتبار اینکه این حادثه از درون شورا و شهرداری و رابطه فی مابین آنها نبوده، حقیقتا جفای بزرگی است در حق شهردار. اگر این را اشکال بدانیم که علیالقاعده اشکال هم هست، از بیرون شورا بوده است.
البته به روایت برخی ناشی از مشکلات جسمی و بیماری بوده و برخی نیز قائل بر این هستند که عوارض سیاسی که نگفته باقی مانده، ممکن است در این رابطه دخالت داشته باشد. بنابراین نباید شورا را مورد نقد قرار بدهیم.
باور من بر این است که اعضای شورای شهر با توجه به ماموریتهایی که برای کلانشهر تهران عهده دار هستند از دیگر شوراها که در شهرهای مرکزی در استانها بهتر ظاهر شدهاند و عملکرد شورا قابل دفاع است. بهویژه چهرههای حاضر در شورا در کنارشان هیچ عنصر اقلیت ندارند تا منجر به اتحاد بیشتر آنها شود.
بنابراین این میزان همراهی و همدلی آنها میتواند مورد توجه قرار گیرد. اعضای شورا وفادار به عمل اصلاحی و تعقیب گفتمان اصلاحی هستند و در این راستا پختگی و تجارب گذشته، همه در این همدلی و همگرایی واجد نقش بوده و در این وضعیت نقش تعیینکننده عناصر کلیدی شورا و در راس آنها جناب آقای هاشمی رئیس شورای شهر را نباید نادیده بگیریم.
نکته سوم: خوشبختانه شورای شهر توانسته از یک پنجره واحد، گفتمانی سیاسی اجتماعی واحدی را به جامعه منتقل میکند. با توجه به تجربه شخصی خودم مجموعا تأیید میکنم که اعتراض جدی نسبت به شورا وجود ندارد.
آخرین نکته: فرایند سیاسی و توقعات سیاسی از آنها با ظرفیت اختیارات که قانونا دراختیار آنها گذاشته، فاصله بسیار بزرگی دارند. از طرفی جامعه توقع دارد که در اداره شهر اثرگذاری آنی داشته باشند، درحالیکه در قانون شوراها اندک اختیاری برای آنها درنظر گرفته شدهاست.
با همه احترامی که برای آقای قالیباف قائل هستم و فارغ از نقدهای سیاسی که به رویکرد ایشان دارم، اما ایشان بدهی سنگینی بر دوش شهر گذاشتند، باتوجه به اینکه منابع درآمدی شهر متکی بر فروش تراکم بوده و این منبع درآمد مورد تأیید اصلاحطلبان نیست، طبیعتا عوارض جدی بر سر راه شورای شهر و شهرداری گذاشتهاست و این سیاست فروش تراکم بیرویه هم بهطور جدی مورد تأیید اعضای اصلاح طلبان نیست، طبیعتا مشکلات جدی بهعهده آنها نیست.
عملکرد همیشه برای هر نهادی بنا به اختیارات، شرایط تاریخی و ظرفیتهای موجود و مناسبتهای پیرامونی باید شکل بگیرد. هیچ عملکردی در شرایط خلأ و مطلق قابل ارزیابی نیست.
نظر شما