به گزارش رویترز، مطالعهای که به تازگی در شماره 20 دسامبر نشریه «سرطانشناسی بالینی» منتشر شده، نشان میدهد بیشتر پزشکان متخصص بیماریهای سرطانی (اونکولوژیستها)، نمیتوانند در گفتوگوهایشان با بیمار، توجه خود را به این نیاز نشان دهند.
در این مطالعه، روش جالبی برای ارزیابی میزان گفتوگوی پزشک و بیمار در زمینه مسائل عاطفی و روانی، انتخاب شده است.
محققان برای این کار، صحبتهای حین 398 ملاقات بین پزشک و بیمار مبتلا به سرطان را ضبط کردند.
سپس دوباره به نوارهای ضبطشده گوش کردند و صحبتهای ردوبدلشده بین آنها را دستهبندی کردند.
نتیجه این شد که حدود 37 درصد از بیماران سعی میکردند باب گفتوگو را در مورد موضوعات عاطفی، احساسات و مشکلات روانی خود، مانند افسردگی و نگرانی ناشی از بیماری، باز کنند، اما نسبت کمی از پزشکان، حدود 22 درصد، اجازه میدادند این گفتوگو ادامه پیدا کند و بقیه، نسبت به تمایل بیمار به گفتوگو در مورد این موضوعات، بیتوجهی نشان میدادند.
جالب این که، بیماران زن، بیشتر تمایل نشان میدادند که در مورد موضوعات عاطفی و احساساتشان در مورد بیماری صحبت کنند؛ به خصوص وقتی پزشکشان هم زن بود. مردان، حتی با پزشک همجنس خود هم کمتر از زنان تمایل داشتند که از احساسات و نگرانیهایشان حرف بزنند که البته این با پیشزمینههایی که از تفاوتهای عاطفی مرد و زن داریم، مطابقت دارد.
انبوه مطالعات پیشین نشان میدهد گفتوگوی پزشک با بیمارش، در هر بیماریای، به خصوص بیماریهای مزمن، باعث احساس آرامش و راحتی بیشتر بیماری میشود و حتی در مواردی، باعث میشود بیمار درد کمتری حس کند.
به همین علت، شاید بهتر باشد پزشکان نیز راه و روشهای برقراری ارتباط با بیمار و گوش دادن به حرفها و درددلهای او را بیاموزند؛ چیزی که البته درصدی از آن به شخصیت خود پزشک بستگی دارد، اما بیشتر آن اکتسابی و آموختنی است.
در کشورهایی که به لزوم و اهمیت ارتباط بین پزشک و بیمار، در بهبود فرایند درمان بیمار پی بردهاند، از سالها قبل برای آموزش مهارتهای ارتباطی در دانشگاههای علوم پزشکی و بیمارستانهای آموزشی، برنامهریزی شده و در همه دورهها، اعم از پزشکی عمومی و دورههای تخصصی، ساعاتی را برای آموزش این مهارتها در نظر گرفتهاند.
اما جای این گونه آموزشها، در دورههای آموزشی پزشکی ما به شدت خالی است و نارضایتی بیشتر بیماران از رفتار پزشکان، موید همین مطلب است. (البته برای اظهارنظر دقیقتر در مورد احساس بیماران ایرانی نسبت به رفتار و برخورد پزشکان، نیازمند بررسیهای علمی و پژوهشی در جامعه ایرانی هستیم.)
به یک نکته باید توجه کرد و آن این که مطالعاتی از این دست، به این معنی نیست که پزشکان واقعا به نیازهای عاطفی بیمارانشان، آن هم در بیماری سختی مانند سرطان، بیتوجه است.
نکته در این جاست که برای همه پزشکان، سلامت و احساس رضایت و آرامش بیمار، در درجه اول اهمیت قرار دارد؛ اما این پزشکان، و شاید بسیاری از همکاران آنها، نمیتوانند توجه به این احساسات بیمار را به صورت علائم «کلامی» نشان دهند و برخورد مناسب با درددلهای بیمار داشته باشند.
آموزش مهارتهای ارتباطی نیز، برای دستیابی به همین توانمندی در پزشکان است.