وی از سال 1362 تا 1386 در وزارت امور خارجه مسئولیتهای دیپلماتیک داشته است. نیمی از این مدت را در سفارتخانههای جمهوری اسلامی ایران در کشورهای استرالیا (رئیس نمایندگی)، فرانسه، هلند و سوئیس خدمت کردهاست.
او در این مدت در کنفرانسهای بینالمللی زیادی شرکت داشته و مواضع جمهوری اسلامی ایران را در محافلی چون دفاتر سازمان ملل در نیویورک، ژنو، وین، پاریس و… بیان کردهاست.
همچنین بهعنوان مسئول امور بینالملل سفارت ایران در لاهه در جلسات سازمان منع سلاحهای شیمیایی به مدت 3 سال شرکت داشته تا بیانگر مواضع کشورمان بر ضد سلاحهای شیمیایی باشد.
وی هماکنون بهعنوان مشاور امور بینالملل شهردار تهران در حال فعالیتاست. او در این گفت و گو به پرسشهای ما درباره دیپلماسی شهری پاسخ داده است. دکتر خدادادی بر این باور است که مدیریت شهری مثل همه کشورها باید اختیاراتی داشته باشد که البته هماهنگ با کل نظام باشد.
- وقتی خبر انتصاب یک دیپلمات باسابقه را بهعنوان مشاور امور بینالملل شهرداری تهران شنیدیم، کنجکاو شدیم تا ببینیم واقعا چگونه ممکن است دیپلماتی با این سوابق در شهرداری تهران مشغول به کار شود و اساساً هدف از این انتخاب چه بوده است؟
-من مدت کوتاهی است که به این سمت منصوب شدهام و امیدوارم با توشه 25 سال سابقه کار دیپلماتیک بتوانم در این عرصه خدمتی کرده باشم. البته این تدبیر دکتر قالیباف بوده که چنین تصمیمی گرفتهاند. امیدوارم کارهایی در این حوزه صورت گیرد که بعدا از این اقدام بهعنوان حسن تدبیر یاد شود.
- اجلاس منطقهای «سازمان شهرهای متحد و دولتهای محلی» هفته قبل در استانبول برگزار شد و شما نیز بهعنوان نماینده شهردار تهران در آن شرکت داشتید. اساسا چه نیازی به چنین سازمانها و ارتباطاتی هست؟
-قرن بیستم در حالی سپری شد که ما شاهد وقایع گوناگون در جهان بودیم. یکی از این وقایع مهم تولید و انتقال اطلاعات است که در اواخر قرن مذکور به یک عنصر کلیدی در برنامههای جهانی تبدیل شد. اهمیت اطلاعات به حدی بود که برخی از پژوهشگران معتقدند انتقال اطلاعات تغییری اساسی در ماهیت جوامع به وجود آورده است.
هم اکنون عقاید مربوط به «عصر اطلاعات» و «جوامع مبتنی بر دانش» بسیار متداول شدهاست. در این زمینه مانوئل کاستلز یکی از با نفوذترین نظریهپردازانی است که اعتقاد دارد ما هم اکنون در عصر اطلاعات زندگی میکنیم که جایگزین عصر صنعتی است.
این نکته سبب ایجاد «جامعه شبکهای» جدید شده است(Network Society). بر اساس نظر کاستلز جامعه مدرن تا دهه 1970 بر اساس «فضای مکانها» بنا شده بود که عبارت بود از همجواری مناطق و کشورها و تحلیل مناسبات قدرت و ثروت در میان کشورها که بیشتر معطوف به روابط بینالملل میشد. با ظهور تحولات اطلاعاتی، شکلگیری وضعیت جدیدی از مناسبات قدرت در اواخر قرن بیستم روی داد که چارچوب آن مبتنی بر «جهانی شدن معاصر» بود و در آن به جای تحلیل مکانها به تحلیل روابط قدرت در«فضاها» معطوف شده بود.
به عبارتی شبکهای جدید شکل گرفت که در قالب فضای«جریانها»، پیوندهای بیشمار و روابطی که در طول فضا بنا نهاده شده، مناسبات اجتماعی جدیدی را بنیان نهاده که از آن به نام جامعه شبکهای یاد میکنند.بنابراین فناوری اطلاعات وضعیتی را در جهانی شدن معاصر فراهم کرده که در آن «جریانها» به مرور به سطح «مکانها» مسلط میشوند.
از نظر صاحبنظران معروف جغرافیای سیاسی، همچون تیلور و جانتسون، جهانی شدن سراسر فضاهای جغرافیایی جهان را بهطور یکسان تحتتأثیر قرار نمیدهد. بلکه به جهت ساختار شبکهای و سلسله مراتب درون شبکهای، جغرافیای نابرابری را به وجود میآورد.
بهطور کلی از دید اندیشمندان، تجلی گاه جهانی شدن در «جهان شهرهایی» است که در ساختار «جامعه شبکهای» حضور دارند و میزان حضور هر شهر در شبکه، نشان دهنده سطح جهانی شدن آن است.
بنابراین جهان شهرها مرکز و کانون ظهور «فضای جریانها» هستند. به همین جهت جغرافیای جهانی شدن در جهان شهرها تبلور مییابد.
بهعنوان مثال یک ارتباط ارزی بین بورس نیویورک و بورس هنگکنگ باعث میشود که میلیاردها دلار جابهجا شود که به این «فضای جریانها» میگویند. یعنی فضایی که در آن عادت قدیم حاکم نیست.
- با این مقدمه جایگاه کلانشهرها و جهانشهرها در کجا قرار دارد و آیا جهانشهرها بهعنوان کانون قدرت شناخته میشوند؟
-نظام جهانی با تجدید نظر در ساختار خود یک نقطه عطف تاریخی را در اواخر قرن بیستم شکل داد. به عبارتی بار دیگر سرمایه، قدرت از دست رفته خود را درون شبکه و با منطق فضای جریانها به دست آورد. در واقع شرکتها بیشتر به سوی مکانها و نقاطی کشیده میشوند که برخورد صمیمانهتری با سرمایه دارند.
در شرایطی که دولتها با توجه به مفهوم و ماهیت سرزمینی خود، پایبند همان فضای مکانهای سنتیاند، سرمایه میتواند به نحو کامل از این قدرت بهرهمند شود که به راحتی به فضای جریانهای جدیدی جاری شده و کلان شهری را از فرصتهای توسعه در جهان برخوردار سازد. بنابراین شرکتها میتوانند، در زمینه سرمایهگذاری در کارخانجات و تأسیسات جدید، در بعد مقررات و اعطای کمکهای بلاعوض یا یارانهها و بسیاری فعالیتهای دیگر که تأثیر مستقیمی بر منافع جهانی شدن دارد و شهری را به سطح «جهان شهر» تغییر داده و فرصتهای فراوانی را پیش روی شهروندان آن قرار دهند.
به همین دلیل است که میگوییم جهان شهرها بهعنوان کانونهای نوظهور قدرت تجلی مییابند. از سوی دیگر چنانچه کلان شهری نتواند فرصتهای مناسب و صمیمانه در اختیار سرمایه قرار دهد، قطعا مانند بسیاری از کشورهای امروزی، بیش از پیش منزوی خواهد شد. وضعیتی که کاستلز جامعه شناس شهری معروف دانشگاه برکلی از آن تحت عنوان
«سیاه چالههای حاشیهای شدن و محرومیت از جامعه شبکهای جهانی» نام میبرد در واقع همین است.
بهعنوان مثال هم اکنون میتوان از موگادیشو پایتخت کشور سومالی نام برد که به چنین وضعیتی دچار شده است.
- تحقق بخشیدن به چنین فضایی با اختیارات محدودی که مدیریت شهری در کشور ما دارد آیا ممکن است؟
-شهرداری یک نهاد مردمیاست که البته زیرمجموعه کل نظام است. ولی به هر حال در خیلی از کشورها به این صورت است که شهردارها از سوی مردم برگزیده میشوند.
کشورهای آسیایی، اروپایی و همه کشورهای دنیا اختیاراتی برای مدیریت شهری قائل هستند که البته این اختیارات در مجموع هماهنگ با اختیارات مجموعه کل نظام است. این هماهنگی باید بین مجموعه شهری و کل نظام وجود داشته باشد.
در این مجموعه اگر هدف رشد و توسعه باشد، طبیعتا کسی با این اهداف مخالفتی نخواهد کرد.
- رابطه جهانشهرها و جهانی شدن در قرن بیست و یکم مبتنی بر چه ویژگیهایی است؟
-جهانی شدن در قرن بیست و یکم مبتنی بر فضای «جریان ها» و «جامعه شبکهای» است که جهان شهرها بهعنوان گرههای شبکهای آن محسوب میشوند. قرن بیست و یکم از دید بسیاری از افراد صاحبنظر، قرن شکل گیری و حضور گسترده بسیاری از جهان شهرها در مناسبات قدرت و بازیهای ژئوپولیتیک خواهد بود.
به همین دلیل است که سیاستگذاران شهری باید راهبرد جدیدی را پایه گذاری کنند تا شهرها بتوانند هر چه بیشتر حضور فعالی را در عرصههای جهانی داشته و از فرصتهای توسعه برای شهروندان خود بهرهمند شوند.
چنانچه سیاستگذاران کلان شهرهای ایران و بهویژه کلان شهر تهران درگیر حل مسائل روزمره شوند و نتوانند شهرها را با تحولات جهانی قرن بیست و یکم مرتبط سازند، نه تنها مشکلات به دلیل عدم سرمایهگذاری و نبودن فرصتهای مناسب شغلی هر روز بیشتر خواهد شد، بلکه یک کلان شهر در نظام جهان شهرها به حاشیههای محرومیت از شبکه جهانی پرتاب خواهد شد که نتیجه آن چیزی جز فقر، فساد و نا امنی برای شهروندان در پی نخواهد داشت؛ وضعیتی که هم اکنون در بسیاری از کشورهای آفریقایی و آسیایی شاهد آن هستیم.
شاید به همین دلیل است که در حال حاضر متغیرهای بینالمللی در مسائل کلان شهرها مهم جلوه میکند و برای ما موضوعاتی از قبیل فرار سرمایه، جلوگیری از انتقال تکنولوژی به ایران و مسئله مهاجرت از اهمیت ویژهای برخوردار است.
- آیا در اجلاس استانبول نیز به این مباحث توجه شد؟
-در سال 2004 میلادی اجلاس «سازمان شهرهای متحد و حکومتهای محلی» با حضور تعدادی از کشورها از جمله ایران در پاریس شکل گرفت. این سازمان اجلاسهای سالانهای دارد که اخیرا هم یک اجلاس در کره برگزار شد که از تهران کسی شرکت نکرد.
اجلاس استانبول اجلاس منطقهای این سازمان جهانی بود که پیرامون انتخابات اعضا، بودجه و... بحث شد و از کشورهای منطقه هم بعضی از شهردارها حضور داشتند که مشکلات خودشان را مطرح کردند. درباره همکاریهایی که در آینده باید در این مجموعه انجام شود هم بحثهای خوبی شد.
این سازمان بهصورت چتری است برای شهرداریهای کلانشهرهای بزرگ دنیا که ابتدا در گروههای منطقهای گرد هم مینشینند و سالی یک بار هم اجلاس جهانی دارند که در آن همه شهردارهای عضو شرکت میکنند و مسائلی را که در اجلاس منطقهای بحث شده، به تصویب میرسانند و برای حفظ و توسعه و ارتباطات شهری تصمیماتی میگیرند.
اساسنامه سازمان جهانی نیز به ساختار فعلی جهان اشاره میکند و تأکید دارد که دولتها از طریق تمرکز نمیتوانند شهرهای بزرگ و کوچک یکپارچه امروز و فردا را اداره کرده و کنترل کنند.
ما در این اجلاس توانستیم با اعضای دیگر به گفتوگو نشسته و بحثهای مختلفی را داشته باشیم. شهردار استانبول نیز شخصا در اجلاس حضور پیدا کرد. ایشان روی همکاری مدیران شهری کشورهای مختلف تأکید داشت و از مدیران شهری دیگر میخواست که این موضوع را جدی بگیرند و با یکدیگر در ارتباط باشند. البته زیرمجموعهها و کارشناسانی در این نهاد با هم کار میکنند که بتوانند این سازمان را به اهداف خود در یک پروسه زمانی مشخص برسانند.
فرصتی هم دست داد که با شهردار استانبول یک صحبت جداگانه داشته باشیم. وی نیز از دکتر قالیباف برای سفر رسمی به استانبول دعوت کرد و ما نیز متقابلا دعوت شهردار تهران از او را اعلام کردیم که قول مساعد داد.
- علاوه بر دیدار با شهردار استانبول، چه دیدارهای دیگری با نمایندگان یا شهرداران دیگر شهرها داشتید؟
-از شهرداران منطقه تعدادی در اجلاس حضور داشتند که بحث ما بیشتر روی دستور کار اجلاس بود و از جمله ملاقاتهایی با شهردار فلسطین داشتیم.
بهعلاوه در شهرداری استانبول با مسئول بخش بینالملل شهرداری استانبول نیز ملاقاتی داشتیم که صحبتهای خوبی شد و آنها خیلی اظهار علاقه کردند که ارتباطات بیشتری بین 2کلان شهر تهران و استانبول برقرار شود.
در همین رابطه ملاقاتی هم با سر کنسول محترم خودمان در استانبول داشتیم و ایشان با علاقه از کار بیشتر جهت آشنائی شهروندان2طرف ازپتانسیلهای شهری موجود استقبال کردند.
ملاقاتی هم با دبیرکل کشورهای D8 دکتر Dipo ALAM داشتیم. D8 یک سازمان اقتصادی شامل کشورهای ایران، پاکستان، ترکیه، بنگلادش، نیجریه، مالزی، اندونزی و مصر است و دفتر مرکزی آن در استانبول قرار دارد. همکاریهای احتمالی اقتصادی نیز در این دیدارها مورد بررسی قرار گرفت.
- اما در اجلاس مجالس آسیایی که در تهران مدتی پیش برگزار شد، نمایندگان مجالس کشورهای آسیایی دیداری با دکتر قالیباف داشتند. در پی این دیدار، شهردار تهران پیشنهادی ارائه کرد مبنی برتشکیل اتحادیه پایتختهای کشورهای آسیایی. امور بینالملل شهرداری برای پیگیری این پیشنهاد چه اقداماتی را صورت داده است؟
-در اجلاس نمایندگان پارلمانهای کشورهای آسیایی که در تهران برگزار شد، دکتر قالیباف این پیشنهاد را دادند که مورد استقبال قرار گرفته و در بیانیه پایانی هم گنجانده شد.
پیشنهاد ما در حقیقت نقطه شروعی بود برای ارتباط و همکاری هر چه بیشتر کلان شهرها و پایتختهای آسیایی با یکدیگر که در دستور کار ما است.
- با توجه به تغییرات مؤثر جهانی در ارتباط با کلانشهرها، بهنظر میرسد که تهران تاکنون در این تعاملات حضور جدی نداشته است. با توجه به این وضعیت آیا راهبرد روابط بینالملل شهرداری به صورت کامل تدوین شده و مشخص است که برای جبران این موضوع چه کارهایی باید انجام دهد؟
-در گذشته در بخش روابط عمومی و امور بینالملل مدیریت شهری تهران هم کارهایی انجام شده و میشود. اما قرار بر این است که این امر با سازمان یافتگی بهتری پیگیری شود.
ما این کار را شروع کردیم و در مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران کمیتههای مختلفی تشکیل شده است.
یکی از این کمیتهها، کمیته مطالعات راهبردی همکاریهای بینالمللی و منطقهای است. این کمیته حدود 2ماه است که شکل گرفته و برخی از صاحبنظران در آن حضور دارند و آنجا ایدهپردازی میشود تا پس از تصمیمگیری وارد سامانه اجرایی شود.
در حقیقت باید تهران در میان کلانشهرهای دنیا بیشتر شناسایی شود. چون از نظر وسعت، سرمایه، موقعیت جغرافیایی و فعالیتهای درون شهری همتراز بسیاری از کلان شهرهای مهم جهان محسوب میشود و این مهم با اجرای«دیپلماسی شهری» قابل دسترسی است.
شما میبینید که هیچ کشوری نیست که بدون ارتباطات بینالمللی به رشد و پیشرفت برسد. حتی کشورهایی مثل آلمان و ژاپن بدون همکاری بینالمللی هیچگاه نمیتوانند به رشد ملی برسند. اساسا هر کشوری هر قدر هم که در اقتصاد پیشرفته باشد، نیاز به همکاریهای بینالمللی دارد.
در سفر اخیر به ترکیه این هماهنگی را در آن کشور دیدم. اینکه چطور ژنرالها و اسلامگراها برای مصالح ملی ترکیه با هم کار میکنند. این چیزی است که اکثر کشورهای جهان سوم به آن احتیاج دارند.
- فعالیتهای حوزه بینالملل شهرداری تهران چه میزان در انتقال تجربیات مثبت بشری به کشور میتواند نقش ایفا کند؟
-در هزاره جدید و عصر ارتباطات و جهانی شدن این کار عملا نباید مشکل باشد. فقط نیاز به سازماندهی و تشخیص اولویتها و تأمل در تجربههای مثبت و منفی مدیریت شهری سایر کشورها دارد.
- برای ارتباطات بینالمللی شهرداری چند عنصر اصلی مورد نیاز است. یکی اراده و عزم و درک اهمیت این موضوع و دیگری فراهم آوردن زمینهها و امکانات لازم. شما این 2موضوع را در چه سطحی در مدیریت شهری تهران ارزیابی میکنید.
-بگذارید مثالی بزنم؛ در سفری که در تعطیلات عید امسال آقای دکتر قالیباف به دعوت رسمی شهردار زوریخ به سوئیس داشتند، من هم به نمایندگی از جانب سفارتمان در ملاقات ایشان با شهردار زوریخ حضور داشتم. دکتر قالیباف اهداف توسعهای شهر تهران را مشروحاً بیان کرد.
شهردار زوریخ در پایان ملاقات به من گفت من اراده ایجاد یک تحول در پایتخت شما را به وضوح مشاهده میکنم و ما در این زمینه حاضر به همکاری هستیم.
همچنین پروفسور سمیعی، جراح معروف مغز و اعصاب ساکن آلمان که باعث افتخار جامعه پزشکی ایران و جهان است در ملاقات اخیر خود با شهردار تهران و ارائه برخی از پیشنهادها نیز به وجود همین اراده در مدیریت شهری تهران اشاره کرد.
لذا ما از نظر حمایت از برنامههای پیشنهادیمان توسط مدیریت شهری تهران پیرامون تعامل و استفاده از تجربیات توسعه شهری جهان مشکلی نمیبینیم و همچنین از هر گونه همکاری و پیشنهادهای عملی توسط صاحبنظران بهطور جدی استقبال میکنیم چرا که در مفاهیم دینی به مشورت و فعالیت جمعی تأکید شدهاست.