سجاد صاحبان زند: سینمای ما در میانه دهه 1360 تا سال‌های پایانی دهه 1370 با استقبالی غیرقابل وصف در جهان روبه‌رو بود و فیلم‌های ایرانی جایزه‌های جهانی را درو می‌کردند.

این که چرا این موج جهانی ایجاد شده بود از آن چیزهایی نیست که در این متن مورد نظر ما باشد. حتی از تب و تاب افتادن سینمای ایران در چند ساله اخیر هم چندان چیزی نیست که در این نوشته مدنظر باشد. آنچه که در یادداشت می‌آید توجه به وجوه تئوریک در سینماست که می‌توان آن را با خواندن کتاب‌هایی با این مضمون جست‌وجو کرد.

بررسی 2 کتاب ماجرای نیمروز و راننده تاکسی از مجموعه تک نگاری فیلم می‌تواند تا حدی این اهمیت را به ما یادآور شود. این 2کتاب از سویی دیگر می‌تواند راهنمای مناسبی برای منتقدان ما در حوزه سینما باشد، چرا که با بررسی آثار ارزشمندی که در این2کتاب و احتمالا بقیه آثار این مجموعه خواهد آمد، می‌توان نمونه‌های کابردی و ارزشمندی از نقد و تحلیل سینمایی را یافت و این نکته برای ما که اغلب با متون تئوریک محض روبه‌روییم، می‌تواند بسیار کارآمد باشد.

در کنار موارد یاد شده، تنوع نگاه منتقدان مختلف در آثار این مجموعه، می‌تواند دیدگاه‌های مختلفی را پیش روی ما بگذارد. چنانچه در2 کتاب حاضر نیز می‌توان آن را مشاهده کرد. این نقد و تحلیل‌ها گاه بر اساس فیلم مذکور رنگ و بوی خاصی به خود می‌گیرند و گاه به‌دلیل تنوع نگاه این منتقدان به سمت و سوی خاص خود می‌روند.

فیلیپ دراماند در نخستین کتاب این مجموعه فیلم ماجرای نیمروز  را مورد نقد و بررسی قرار داده است. این فیلم که در ترجمه فارسی آن را صلات ظهر نیز نامیده‌اند از جمله کلاسیک‌های سینما به حساب می‌آید و از همین رو نقد‌های بسیاری درباره آن نوشته شده است.

شاید از همین رو باشد که دراماند در این کتاب بیش از آن که به تحلیل خود فیلم بپردازد، به حواشی آن در هنگام ساخت و پخشش می‌پردازد. او در این کتاب کم حجم، نخست به معرفی مولفان این فیلم کلاسیک سینما می‌پردازد. فرد زینه من(کارگردان)، استنلی کریمر(تهیه کننده)، کارل فورمن(نویسنده فیلمنانه)، فلوید کرازبی و دیمیتری تیومکین(فیلمبرداری) و گری کوپر(بازیگر) در این فصل معرفی شده‌اند و چگونگی پیوستن‌شان به‌این فیلم شرح داده شده است.

در فصل دوم چگونگی ساخت و مسائل پیرامون آن از پیش از تولید تا نسخه نهایی شرح داده شده است. آنچه دراماند در ابتدای این فصل مورد توجه قرار می‌دهد، بررسی اجتماعی سینمای آمریکا پس از جنگ دوم جهانی است. او از سویی دیگر به ارائه آمار و ارقام مرتبط با فروش این فیلم و مقایسه آن با سایر آثار سینمایی در سال تولید آن (1952) می‌پردازد.

نگاهی اینچنینی به مسئله اقتصاد در سینما که به‌طور قطع در زیبایی شناسی فیلم و تولید فیلم‌های مستقل و هنری نیز می‌تواند بسیار کارآمد باشد، چندان در سینمای ما مورد توجه نیست. از این‌رو بررسی اجتماعی و اقتصادی دراماند می‌تواند یک نگاه در این عرصه قلمداد شود و سینما را به مثابه صنعت نیز پیش روی ما معرفی کند.

در فصل سوم، مولف سراغ متن رفته است. انتظار ما این است که او در این فصل تحلیل و نگاه ویژه خود از ماجرای نیمروز را به دست دهد، اما مولف در این فصل نیز تحلیلی اجتماعی از فیلم دارد. او ماجرای نیمروز را با دیگر فیلم‌های تاریخ سینما می‌سنجد و تنها به تحلیل داستان و راوبط شخصیت‌های آن می‌پردازد. در این فصل کمتر می‌بینیم که مولف از میزانسن و کارگردانی اثر بگوید.

فصل چهارم کتاب نیز همین رویه را در پیش می‌گیرد. دراماند قصد دارد در این فصل به معانی این فیلم بپردازد. او در بخش‌های این فصل روابط بینامتنی، تفاوت بخشیدن به وسترن، تمثیل‌های اجتماعی و در نهایت راهبردهای جنسیتی را مورد بررسی قرار می‌دهد. نگاه ویژه دراماند در این فصل بیش از گذشته نام او را به‌عنوان تحلیلگر سینما به نمایش می‌گذارد.

در کتاب راننده تاکسی، با نگاهی کاملا متفاوت با کتاب اول روبه‌روییم. هرچند که مولف در کتاب اخیر نیز به شرح مسائل تاریخی و اجتماعی پیرامون فیلم می‌پردازد، اما با تحلیلی جانانه، نگاه ویژه خود را  در اختیار مخاطب می‌گذارد. شاید تازه‌تر بودن فیلم اخیر(1976) و بالطبع کمتر مورد تحلیل قرار گرفتن آن سبب شده تا دست مولف برای ارائه تحلیل‌های نو بازتر باشد و در مورد فیلم ماجرای نیمروز با توجه به سال تولید آن کمتر حرف تازه‌ای باقی مانده باشد، اما به هر رو، امی توبین در کتاب اخیر تلاش دارد   به شرح سینمایی وجوه مختلف فیلم بپردازد.

به‌عنوان نمونه، در یکی از قسمت‌های کتاب که به موسیقی فیلم پرداخته می‌شود، نویسنده به نکته جالبی اشاره دارد. او به نحوه روایت فیلم که روایتی اول شخص است اشاره می‌کند و در نقد موسیقی یکی از سکانس‌ها می‌نویسد:درونمایه تلخ و شیرین موسیقی برنارد هرمن نیز همین شکوه نیویورک را بیان می‌کند؛  شکوهی که از صدها فیلم که در آنها نوای ساکسیفون، خطر و عشق را نوید می‌دهد به این شهر سرایت کرده است.

 موسیقی برنارد هرمن[که آهنگساز بسیاری از آثار آلفرد هیچکاک نیز هست] البته فیلم را دلچسب‌تر ساخته اما با روایت اول شخص همخوانی ندارد، زیرا گاهی به‌نظر می‌رسد که جنون تراویس را بیان می‌کند، ولی گاهی نیز تجربیاتی را برمی انگیزد که بیرون از واقعیت تراویس قرار دارند.

نویسنده همچنین نکات بسیار جالبی را در مورد میزانسن، فیلمبرداری و تدوین فیلم مورد اشاره قرار داده است. به‌عنوان نمونه او در بخشی از اظهار نظرش در تدوین به زندگی یکنواخت تراویس(شخصیت اول فیلم با بازی رابرت د‌نیرو) اشاره می‌کند و می‌نویسد:تراویس می‌گوید که هر شیفت12 ساعت طول می‌کشد(از 6 شب تا6 صبح) و هفته‌ای 6 شب هم کار می‌کند. این فصل رانندگی کمتر از 4دقیقه طول می‌کشد ولی از ضرباهنگ یکنواخت تدوین در می‌یابیم که کار تراویس چه خسته‌کننده است، ولی این دقیقا همان چیزی است که تراویس می‌طلبد. در اشاره‌های مولف در مورد میزانسن نیز می‌توان نکات جالبی را یافت.

او به سکانس‌های مرتبط به اتاق تاکسیرانی اشاره می‌کند که همواره تراویس با کمی فاصله نسبت به رانندگان دیگر قرار دارد.تک نگاری‌های فیلم کتاب‌های دیگری را نیز در پی خواهد داشت که عنوان‌هایی جالب دارند:مرده مرده ساخته جیم جارموش، ده ساخته عباس کیارستمی، داستان‌های عامه پسند ساخته کوئینتین تارانتینو، محله چینی‌ها ساخته رومن پولانسکی و...به‌نظر می‌رسد که این مجموعه و مجموعه‌هایی از این دست، سینمای ایران را می‌تواند وارد فضایی تازه کند.

کد خبر 40744

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز