طرحهای جامع و تفصیلی که در طی سالیان سال برای بخش بخش این شهر نوشته شده ، به دلیل نداشتن این دو عنصر ره به جایی نبرده است.
دیدگاه دکتر محمدباقر قالیباف شهردار تهران را در زمینه مدیریت شهر تهران با هم میخوانیم:
۱ - شهرها، به ویژه کلان شهرها به خصوص کلان شهر - پایتخت هایی مانند تهران، موجودیتی پیچیده و پویا دارند که تحت عوامل و شرایط محیط رقابتی شکل می گیرند و از درون و برون (عوامل محیطی ملی و فراملی) متأثر می شوند.
اینگونه شهرها به دلیل آنکه مرکز تجمع قدرت، ثروت، جمعیت و ارگان های متنوع با عملکردهای مختلف هستند بیش از پیش مورد توجه واقع شده اند و برنامه های ۲۰۲۰ و قرن ۲۱ درمورد کلان شهرهای جهان گویای آن است که کلان شهرها به واحدهایی تعیین کننده در نظام ژئوپلتیک و ژئواکونومیک تبدیل شده اند و واحدهای ملی به جد این ضرورت را دریافته اند که باید این شهرها را برای رقابت در پارادایم جهانی شدن، به طور گسترده تجهیز، صیانت و تدارک کرد.
پس تداوم حیات و عملکرد کلان شهرهای ملی به تبدیل شدن آنها به شهرهای جهانی و توانمندی آنها در ایفای نقش موثر در محیط رقابتی جهانی است.
۲ - کاربران شهرها (اعم از شهروندان و کلیه ذی نفعان شهر) بیش از پیش به حقوق، منافع و مسئولیت های خود پی برده اند و با مشارکت جویی و تصریح انتظارات خویش، نقش تعیین کننده ای در هدایت و توسعه شهرها یافته اند.
۳ - به تدریج این مطلب مهم درک و دریافت شده است که معضلات کنونی شهرها، میراث الگوهای اقتباسی نامتناسب و روندهای هدایت نشده و نظامات جزیره ای و غیریکپارچه و فقدان آینده پژوهی، و فقدان آرمان (چشم انداز قوی و درونی شده) و اسطوره است.
۴ - تدبیرکنندگان امر هدایت و توسعه شهرها به این نتیجه رسیده اند که شهرسازی موضوعی چند دیسیپلینه و فرارشته ای است و نباید در انحصار مهندسان عمران وحتی شهرسازی و طراحی شهری قرار گیرد ؛چراکه توسعه پایدار شهری به همه وجوه حیات جمعی شهروندان و شهر ارتباط وثیق و عمیق دارد.
۵ - امروزه توسعه پایدار شهری که متأخرترین نظریه در باب توسعه شهری است بر ارکان زیر استوار شده است:
- برنامه ریزی و مدیریت یکپارچه و پایدار شهری
-پایداری و بالندگی اقتصاد شهری
- کارآمدی و بهره وری کلیه ظرفیت های شهری
- پایداری هویت و انسجام فرهنگی - اجتماعی جامعه شهروندی
- پایداری محیط و منابع زیستی و ارزش های طبیعی شهر و پیرامون
- پایداری کالبدی و کارکردی شهر( اعتلای کیفیت محیط، عملکرد سیستم ها، رفاه، عدالت، عملکرد روانی شهر)
- پایداری حقوق و مسئولیت های شهروندی که در نتیجه ارکان مذکور می توان «پایداری و بهبود مستمر کیفیت زندگی شهروندان و بقا و بالندگی شهر» را انتظار داشت.
۶ - امروزه درک و دریافت شده است که ادعای جامعیت (که مدعای طرح های جامع است!) و خلاصه کردن هدایت شهر در الگوهای منطقه بندی و تعیین کاربری اراضی و اتکا به ضابطه گذاری و بخشنامه نویسی برای کنترل تحولات شهر (ولو تحولات کالبدی)، اندیشه ای خام و منسوخ است که ناکامی و ناکارآمدی آن در دنیا به اثبات رسیده است.
۷ - مگر می توان به اتکا برداشت اطلاعات از شهر و یک سری دقت های هندسی و ویرایش های زیبایی شناسانه و جداول سهم بندی و تعیین سرانه و درنهایت تولید نقشه و ضوابط، حال و آینده یک شهر بزرگ را بسته بندی و تعیین تکلیف کرد؟
۸ - مگر می توان بدون تعبیه پاسخ درخور و منعطف به تغییرات و تحولات فرادستی، بدون لحاظ کردن مدیریت شهری به عنوان ارگان پیاده کننده طرح و بدون ملاحظات و تنگناهای اجرا و بدون ملاحظه تراز مالی و درآمدهای لازم برای نگهداری و خدمات شهر، ... برای یک دوره ۲۰ یا ۲۵ ساله (آن هم بدون آینده پژوهی متقن و بدون در نظر گرفتن میدان وسیع رقابت های درونی و بیرونی) وضعیت و موقعیت شهر و شهروندان و سیستم های شهری را تعیین کرد.
۹ - چه کسی می تواند ادعا کند که برای برنامه ریزی این شهر، رفتارهای آینده آن را به صورت یک سیستم پویا، مدل کرده است؟ و راهبردهایش را کشف کرده است نه وضع؟
۱۰ - چه کسی می تواند ادعا کند که تأثیرات شگرف پارادایم فن آوری اطلاعات و ارتباطات را بر شهر و سیستم های شهر و شهروندان احصاء و استنباط کرده است و سپس توانسته آن را در چارچوب شرح خدمات طرح جامع و تحت ضوابط مرسوم درآورد؟
۱۱ - چه کسی ادعا دارد که علل و عوامل ناکامی طرح های جامع پیشین را به درستی استخراج کرده است و این طرح را از آن آسیب ها و علت ها مصون نموده است؟
۱۲ - در کدام سند از طرح های جامع به صورتی آینده پژوهانه به شناسایی دقیق چالش ها و مسائل حال و آینده تهران، و وزن دهی مقایسه ای و اولویت بندی آنها پرداخته شده است؟
۱۳ - در کجا دیده شده است که چشم انداز شهر و طرح های تفصیلی، همزمان با طرح جامع اصلی تهیه شود؟
۱۴ - با چه تمهیداتی می توان اغتشاش در ماهیت، روش ها، اهداف، مفاهیم، محتوا و حتی عنوان گذاری ها را برطرف ساخت؟
پیشنهادم این است که:
۱ - حداقل از ناکامی های گذشته و تجارب و عبرت های دنیا درس بگیریم و بپذیریم که دوران برنامه ریزی متمرکز، آمرانه، و خطی، که الگویش شهرسازی ضابطه ای است و محصولش یک طرح جامع، سپری شده است و نیازهای شهر و شهروندان را پاسخگو نیست.
۲ - می توان آن بخش از دستاوردهای مطالعات مربوط به تهیه طرح جامع که قابل دفاع و اطمینان بخش هستند در مدل برنامه ریزی و مدیریت راهبردی وارد نموده و با توانمندی های این مدل و با پایه قرار دادن الگوی توسعه پایدار شهری، برنامه ای منعطف، رقابت کننده و مدیریت کننده تغییر، و متمرکز بر مسائل و انتظارات راهبردی تهیه کرده و برای هدایت و توسعه این شهر آن را به اجماع و توافق رسانید.