جامعه بینالمللی در مسیر حرکت خود به خاطر سوءمدیریت برخی از بازیگران در حال دور شدن از صلح، امنیت و عدالت است، اما هنوز هم این امیدواری وجود دارد که بتوان دنیایی بر مبنای امنیت و آرامش بنیان نهاد.
پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی نظام دوقطبی، بسیاری امیدوار بودند که بهاری زیبا در عرصه روابط بینالملل فرا رسد و نظامی بر مبنای چندجانبهگرایی، فرصتهای برابر را در اختیار تمامی اعضای جامعه بینالمللی قرار دهد.
ناظران امیدوار بودند که در جهان تازه پس از رقابت دو ابرقدرت شرق و غرب، همه ملتها با پذیرش هنجارهای بشری و احترام به حقوق یکدیگر در چارچوبی جهانی به پیشرفت یکدیگر کمک کرده و در مسیر فقرزدایی و مبارزه با بیعدالتی گام بردارند.
اما این امیدواریها بوسیله ایالات متحده و سردمداران آن که بهدنبال اتخاذ یک رویکرد سلطهطلبانه بودند، از بین رفت.
ادعای واشنگتن مبنی بر رهبری بلامنازع جهان و ناتوانی جامعه بینالمللی و سازمان ملل در مقابله با این دیدگاه، امیدها را به یأس مبدل کرد و در عوض، یکبار دیگر ما شاهد تولد نظامی بودیم که ارمغان آن، تنش و ناامنی برای جهان بود.
یکجانبهگرایی مطلق ایالات متحده نشانه آشکار نظم نوینی است که دولت آمریکا هدف از ایجاد آنرا رشد و توسعه جهان اعلام کرده است.
این امر همچنین موجب شده تا مردم آمریکا از ایفای نقش شایسته خود در جهت زدودن استبداد و خشونت و کمک به برقراری صلح، عدالت و امنیت نیز باز بمانند.
چرا اعتبار و حیثیت مردم بزرگ آمریکا باید به خاطر خودخواهیها و قلدریهای هیأت حاکمه این کشور که نقش منفی آنها بهوضوح در بسیاری از منازعات جاری بهویژه در خاورمیانه قابل تشخیص است، لکهدار شود؟
اکنون با وجود سیاستهای متناقض دولت ایالات متحده، دشوار است که برای عملکردهای آن در خاورمیانه نیات و اهدافی خیرخواهانه را متصور باشیم.
حمایتهای آمریکا از دولت صدام در حمله به ایران و تجهیز وی به سلاحهای شیمیایی و سپس حمله به این کشور به بهانه از بین بردن سلاحهای کشتار جمعی عراق، از طنزهای تلخ زمانه ماست که به ریختهشدن خون صدها هزار بیگناه انجامید و با عنوان پیروزی جهانی به خورد شهروندان آمریکایی داده شد، اما بدیهی است که نتیجه سوءمدیریت مقامات آمریکایی و اصرار آنها بر ادامه رویکردهای سلطهطلبانه و یکجانبهگرایانه خود، بنبست کنونی واشنگتن در عراق است و تا زمانی که اصرار آنها ادامه داشته باشد، مسیر روشنی برای خروج از مشکلات کنونی در عراق وجود نخواهد داشت.
از سوی دیگر، نگاه آمریکا به برنامه هستهای صلحآمیز ایران نیز کاملا متأثر از یکجانبهگرایی دولتمردان این کشور است.
در حالیکه ایران یکی از اعضای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و پایبند به معاهده انپیتی است، ایالات متحده بهعنوان دارنده بزرگترین زرادخانه هستهای جهان با فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران تحت نظارت آژانس مخالفت کرده، در مقام سیاسی کردن موضوع هستهای ایران برآمده و دیگر کشورها را وادار به اعمال فشار بر ایران کرده است.
چگونه است که کشوری که با استفاده از بمب اتم صدها هزار انسان بیگناه را به کام مرگ کشانده و میلیاردها دلار را صرف تولید نسلهای جدید سلاحهای هستهای میکند، چنین رویکردی را در قبال برنامه هستهای صلحآمیز ایران اتخاذ کرده است؟
من فکر میکنم فصل مشترک مشکلات کنونی در خاورمیانه، دوری سردمداران آمریکایی از ارزشهای مذهبی، اخلاقی و معنوی است.
در چنین شرایطی، شأن انسان، عشق، محبت و همچنین ارزشهای انسانی بهعنوان عناصر مشترک ادیان ابراهیمی در معرض خطر قرار گرفته است.
بهنظر میرسد بهترین راه برای رفع این بنبست، تأکید بر ارزشهای مشترک و خواستهای طبیعی بشر در جهت حل مشکلات فرارو و تلاش برای ایجاد صلح و امنیت جهانی در مسیر تحققبخشیدن به برادری و عدالت حقیقی باشد.