گروه اجتماعی:پخش تصاویر اعترافات تلویزیونی دختر 17ساله (متولد1380)، مائده که در فضای مجازی اقدام به انتشار فیلمهای خود میکرد، در روزهای گذشته با موج گستردهای از واکنشها روبهرو شده که بخش مهمی از آن بازخوردهای منفی بوده است؛ بسیاری از فعالان فرهنگی و اجتماعی معتقدند که چنین برخوردهایی نهتنها نمیتواند بازدارنده باشد که اثرات منفی در پی خواهد داشت.
در این بین بخشی از کاربران فضای مجازی هم این سؤال را مطرح کردهاند که چرا مسئولان اولویت را در برخورد با مفاسد، رانتخواران و دانهدرشتهای مفاسد اقتصادی قرار نمیدهند؟ و چرا صدا و سیما به جای پخش اعترافات یک دختر نوجوان که مشخص نیست چقدر حقوق او رعایت و درنظر گرفته شده است، اقدام به انتشار تصاویر اخلالگران اقتصادی که با زندگی مردم و حتی امنیت کشور بازی میکنند، نمیپردازد؟
اما جدای از همه این بحثها نکته مهم دیگری هم با پخش اعترافات تلویزیونی مائده (که هنوز دانشآموز است) در جامعه مطرح شد و آن توجه به نسل جدید و زیست اجتماعی آنهاست. نسل دهه 70 و 80 که بهنظر میرسد بخش مهمی از جامعه شناخت چندانی نسبت به آنها ندارد و یا نمیخواهد که حضور قوی آنها در جامعه را به رسمیت بشناسد و با آنها درباره خواستههایشان وارد گفتوگو شود؛
نسلی که باوجود نادیده گرفتهشدن هر از چندی به بهانههایی همچون پخش اعترافات مائده، تجمع نوجوانان در مجتمع کورش در 18خرداد سال1395، قرار آببازی در پارک آب و آتش در سال1394 و... خودی نشان میدهد. بهنظر میرسد که سیاستگذاران در جامعه ما حتی به سرشماریها هم بیتوجه هستند و هیچ برنامهای برای گفتوگو با نسلی ندارند که 20درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند.
طبق آخرین سرشماری نفوس و مسکن جمعیت 10 تا 25سال کشور بیش از 17میلیون نفر هستند و این جمعیت انبوه نیازمند برنامهریزی دقیق است. چند سالی است که بخش مهمی از جامعهشناسان نسبت به بروز شکافهای نسلی در کشور هشدار میدهند و بهنظر میرسد که کمکم ما شاهد بروز و خودنمایی این شکافها در جامعه هستیم.
اختلاف دیدگاهها در نسلها نسبت به تعاریف مختلف همچون «جرم» هم حتی بسیار مشهود شده است. به اعتقاد کارشناسان، سیاستگذاران امروز ایران باید هرچه زودتر شناخت نسل جدید، گفتوگو با نسل جدید، آموزش و برنامهریزی برای نسل جدید، توجه به خواستهها و تفکرات این نسل و از همه مهمتر گفتوگو با این نسل و به رسمیت شناختنشان را کلید بزنند. با تعدادی از کارشناسان اجتماعی درباره نسل جدید به بهانه پخش اعترافات مائده گفتوگو کردهایم.
- مدیران، نسل جدید را نمیشناسند
غلامرضا ظریفیان، جامعهشناس با بیان اینکه شناخت نسلی از مدتها قبل مورد مطالعه بسیاری از جامعهشناسان، روانشناسان و اصحاب سیاست بوده است، به همشهری گفت: این مطالعات یافتههای خوبی را به همراه داشته و چندین پیمایش ملی و پایاننامه دانشگاهی نیز در این زمینه انجام شده ولی مهم این است که به این یافتهها توجهی نمیشود.
او با اشاره به حوادثی که در سالهای گذشته در کشورمان رخ داده و بازتابهای گستردهای که در فضای مجازی داشته است، گفت: بخشی از این اتفاقات به مسائل جوانان در لایههای مختلف اعتقادی، سبک زندگی، نوع نگرش نسلی و ارزشها برمیگردد. الان بسیاری از مدیران پا به سن گذاشتهاند و به تجارب و دریافتهای خودشان از مسائل اتکا میکنند و مطالعات اجتماعی که انجام شده را آنطور که باید و شاید مورد توجه قرار نمیدهند.
حاصل این بیتوجهی به پژوهشها این شده که برنامهریزی متکی بر این مطالعات انجام نمیشود و نوعی ابهام در فهم مسائل نسلها در مدیران و برنامهریزان کشور، بهوجود آمده است. ظریفیان در پاسخ به این سؤال که به شکاف بیننسلی در کشور ما چقدر توسط حاکمیت توجه شده، گفت:
در بسیاری از کشورهای جهان بحث تفاوت و شکاف نسلی وجود دارد و کارهای دقیقی را مراکز دانشگاهی، خصوصی و دانشگاهی انجام دادهاند که دولتمردان میتوانند به آنها رجوع کنند و اطلاعات درستی از تفاوتها بهدست بیاورند و متوجه این مسئله باشند که در کجاها شکافهای بیننسلی نگرانکننده وجود دارد و در چه جاهایی شکافها حاصل از تغییرات متکی بر تحولات فناوری و دانش و سبک زندگی است.
این در حالی است در کشور ما اکثرا به این نوع پژوهشها با دیدی بدبینانه نگاه میشود ولی زمانی که یک رویداد اتفاق میافتد، مانند جذب تعداد زیادی فالوئر در فضای مجازی و آنچه شاخهای اینستاگرام خوانده میشوند، بهناگاه بدون توجه به تحلیل و پشتوانه اتفاق، بهصورت غیرحرفهای آن را سرکوب میکنند و در صدا و سیما پوشش میدهند درحالیکه این قبیل کارها بدون مطالعات و درک لازم از مسائل و بدون توجه به حساسیتهای جامعه باعث بروز هجمههایی میشود که در روزهای اخیر در فضاهای مجازی شاهد آن بودیم.
به گفته این جامعهشناس و استاد دانشگاه، گروهی از مردم در برابر دستگیری و اعترافگیری از این جوانان و رسانهایکردن آن این پرسش را دارند که چرا مسئولان از کنار اختلاسگران و افرادی که اعتماد جامعه را به مخاطره میاندازند، عبور میکنند ولی به این موارد با جدیدیت میپردازند. البته طبیعی است که هیچ فردی ناهنجاریها را تأیید نمیکند ولی باید ناهنجاریها را با شیوهها و آموزشهای درست حل کرد.
در اینگونه موارد و رفتار با این موضوعات جامعه ما نیاز به یک بازبینی مطالعات دقیق دارد. اینها هشدارهایی است که اگر به آنها توجه نکنیم ممکن است عواقب زیانباری را به همراه داشته باشد.این جامعهشناس در پاسخ به این سؤال که در سالهای اخیر چقدر به خواستههای نسل جدید توجه شده، گفت: ما باید یک شناخت عمیق و دقیق از تحولات لایههای زیرین نسلها داشته باشیم و بعد سیاستها و راهبردهایمان را در این زمینه تنظیم و فرصتها را تقویت کنیم. از طرف دیگر با شناخت جدی از شکاف نسلها بتوانیم ضعفهای سیستمی را رفع کنیم و تهدیدات را کاهش دهیم.
به گفته ظریفیان، اگر نسل دهه 70 و 80 را بهدرستی و با اتکا به بنیادهای علمی بشناسیم، میتوانیم راهبردها و سیاستهای متناسبی را با اتکا به مردم، بنیادهای مردمنهاد و مراکز علمی تدوین و بدینترتیب هزینه برخی نارساییها را کم کنیم. این جامعهشناس با بیان اینکه مسئولان نسلهای دهه 70 و 80 را بهدرستی نمیشناسند، گفت: بهدلیل همین عدمشناخت، بدنه حاکمیت نوع برخورد با این افراد را هم درست نمیشناسد. درون این نسل مملو از تهور و شجاعت است و با اقداماتی از قبیل بستن صفحات و اعترافگیری در رسانه ملی، این جوانان را به عرصه لجبازی پیش میرانیم.
جوانان میخواهند با لجبازیکردن نوعی واکنش در برابر رفتار مسئولان داشته باشند و یکباره شاهد این هستیم که تعداد زیادی از جوانان در مقام دفاع از اقدامی که همنسلانشان انجام دادهاند، همان عمل را در شبکههای مجازی تکرار میکنند و یا با نوشتن پیامهایی سعی در حمایت از آنها دارند.وی تأکید کرد: این انتظار جدی از صدا و سیما هست که آنچه را ارائه میکند مبتنی بر پشتوانه عظیم کار تحقیقاتی علمی و تجربی و با استفاده از نیروهای مجرب و دلسوز دانشگاهی باشد و زمانی که این اتفاق نیفتد حاصلش خسارتها و عکسالعملهایی است که در جامعه مشاهده میشود.
- شکاف نسلی را در جامعه بپذیریم
مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران گفت: برخی افراد بهخود حق میدهند که بگویند خانمی که در اینستاگرام فیلمهایش را منتشر کرده و دهها هزار فالوئر داشته مردم را گمراه میکرده است و با پخش تصاویر و اعترافات او به جامعه در اینباره هشدار بدهیم؛ درحالیکه بعد از دستگیری و رسانهای شدن اعترافات این دختر جوان، تعداد زیادی از افراد مشتاق شدند تا بدانند دلیل دستگیری او چه بوده و فیلمهایش به تعداد بسیار بیشتری در شبکههای اجتماعی دست بهدست شد.
به گفته او الان ما در کشورمان با مشکلات عدیدهای روبهرو هستیم و مردم انتظار دارند که مسئولان رسیدگی به این چالشها را در اولویت قرار دهند. توجه داشته باشید که حل مسائل و چالشهای فرهنگی نیازمند برنامهریزیهای دقیق و غیرقهری است. در این شرایط کشور، مردم انتظار دارند که تصاویر و برخورد با اختلاسگران، مفاسد اقتصادی و... منتشر شود و اخبار برخورد با آنها از رسانه ملی بازتاب پیدا کند.
به گفته اقلیما به جای حذف معلول باید علتها برطرف شود و پاک کردن صورت مسئله مشکلی را حل نمیکند. او در ادامه به بیتوجهی به نسل نوجوان و جوان جامعه و تفاوتهای آنها باتوجه به تحولات جهانی اشاره کرده و میگوید: «روبهرو شدن و رفتار کردن با نسل جوان، نیازمند نگاه جدید جامعهشناختی است. نباید مسئولان تصور کنند، همانگونه که با نسلهای گذشته رفتار میکردند میتوانند با این نسل هم مواجه شوند. باید شکافهای بهوجود آمده نسلی در کشور را دید و برای آن چارهجویی کرد. نادیده گرفتن تحولات جمعیتی و نسلی تنها به مشکلات دامن میزند، حال آنکه با پذیرش یک اتفاق میتوان برای آن بهدنبال راهحل بود.
- واکنش مشاور رئیسجمهور به پخش اعترافات تلویزیونی
حسامالدین آشنا، عضو شورای نظارت بر صداوسیما، در واکنش به پخش اعترافات مائده، دختر جوانی که به اتهام پخش فیلمهایی از خود در صفحه اینستاگرامش بازداشت شده بود، گفت: شورای نظارت بر صدا و سیما این امکان را فراهم میکند تا به هر شکایتی از طرف افراد در مورد عدمرضایتشان نسبت به پخش تصاویر آنان در تلویزیون رسیدگی کند.
حسامالدین آشنا به انصافنیوز درباره پخش فیلم اعترافات مائده که در برنامهای با نام بیراهه از شبکه یک سیما پخش شد، گفت: در موارد پخش تصاویر مربوط به افراد در حالات غیرعادی، ازجمله در بیمارستان، کلانتری یا بازداشتگاه، نیاز به هماهنگی میان قوه قضاییه، سازمان صداوسیما و رضایت فردی است که از او تصویربرداری میشود. وی تأکید کرد: شورای نظارت بر صداوسیما این امکان را فراهم میکند تا به هر شکایتی از طرف افراد در مورد عدمرضایتشان نسبت به پخش تصاویر آنان در تلویزیون رسیدگی کند.
- برای نسل جدید هیچ برنامهای نداریم
- -طیبه سیاوشی، عضو فراکسیون زنان مجلس-
بهراستی چگونه میتوانیم برای آموزش و هشداری که به نوجوانان و جوانان کشورمان ندادهایم آنها را بازخواست کنیم. من معتقدم که صدا وسیما نباید به هیچ عنوان به موضوع پخش اعترافات دختر جوانی که بهخاطر فیلمهایی که در شبکه مجازی از خود منتشر کرده بود، دستگیر شده است، ورود پیدا میکرد.
به این علت که تا به امروز هیچگونه آموزش و فرهنگسازی برای فرزندانمان انجام نداده است؛ فرقی هم ندارد این نسل یا نسل گذشته، مهم کوتاهی و قصوری است که انجام شده است که البته شامل مدارس و رسانههای گروهی و مکتوب هم میشود. آیا مسئولان ما تا به حال برای نسلی که متفاوت است با نسلهای گذشته، برنامهریزی جامع اجتماعی، فرهنگی و...کردهاند ؟
بهدلیل غوغای فضای مجازی، دسترسی به اینترنت و ورود تکنولوژی، ما با نسلی جدید روبهرو هستیم؛ واقعا تا به حال چه کارهایی در زمینه فرهنگ، هنر و گذران اوقات فراغت صحیح برای نسل نوجوان و جوان انجام شده است؟ ما که تا به حال چنین چیزی را ندیدهایم و بدون شک کوچکترین کاری که به چشم بیاید انجام نشده است.
صدا و سیما و همه دستاندرکاران امور فرهنگی جامعه ما نهتنها در برنامهسازی بلکه در آموزش و فرهنگسازی هم برای نسل جدید (دهه 80و 90) موفق نبودهاند و دود این اتفاق هم به چشم نسلی خواهد رفت که آینده سازان این کشور هستند. همین فرارسیدن ایام تابستان و اوقات فراغت را مثال میزنم؛ قشر قابل توجهی ازنونهالان، نوجوانان و جوانان ما تعطیل شدهاند، آیا برای این افراد که تعداشان هم بسیار قابل توجه است برنامهریزی انجام شده است؟ آیا اصلا خواستههای آنها، تفریحاتشان و... را میشناسیم؟ آیا میدانیم که آنها زمان خودشان را چگونه سپری میکنند؟
این نسل تمام اطلاعات خود را از فضای مجازی میگیرد ولی ما با آنها میخواهیم همانگونه رفتار کنیم که با نسلهای پیشین برخورد میکردیم. به گیشههای سینماها نگاه کنید؛ چند درصد از فیلمها متعلق به این قشر است؟ چه سرگرمی برای این نسل مهیا شده که هم جنبه هنری و فرهنگی داشته باشد، هم فراغتشان را پر کند و هم اینکه جنبه آموزشی داشته باشد؟ آیا برای این نسل سرمایهگذاری شده است؟
ولو اینکه سرمایهگذاری زود به سرانجام نرسد اما آیا این وظیفه ما نیست برای نسلی که آینده این کشور در دستانشان است بهگونهای برنامهریزی کنیم که راهشان را درست انتخاب کنند؟ ما چه نگاهی به آنها داشتهایم؟ آیا آنها را رها نکردهایم؟ آیا از نظر حقوقی به آنها گفتهایم که چه کارهایی انجام دهند جرم است و درباره این نوع رفتارها از قبل به آنها تذکر دادهایم یا در یک حرکت عجیب و سریع همچون اتفاق آخر، برخورد کردهایم؟
واقعیت این است که صدا و سیما با ورود به موضوع پخش اعترافات این دختر جوان در واقع سبب ایجاد نوعی لجبازی در میان بخشی از جامعه شد؛ واکنشها را به این اقدام یکی از بزرگترین دستگاههای فرهنگی کشور، نگاه کنید؛ بدون شک بخش مهمی منفی بوده و این یعنی اینکه راه را نهتنها درست نرفتهایم که بیراهه رفتهایم. آیا روزی که صدا و سیما و برنامهریزان آن، چنین برنامهای را میساختند به عواقبی که میتواند برای این دختر در جامعه ایجاد شود فکر کردند؟
آیا این دختر میتواند مانند گذشته و بدون آسیب روحی و روانی در جامعه زندگی کند؟ اثرات این اقدام روی همنسلان این نوجوان چه خواهد بود؟ واقعا چگونه میشود که مسئولان ما چشمانشان را به روی فضای مجازی، جوانان و خواسته هایشان میبندند؟ چهکسی باید پاسخگوی مطالبات دختران و پسران نسل جدید ما باشد؟ چهکسی باید برایشان برنامهسازی و برنامهریزی کند تا آنها برای کشورشان افتخار شوند نه تهدید. مسئولان باید به این سؤال پاسخ دهند که چه زمانی بالاخره نسل جدید را خواهند دید و با آنها درباره خواستههایشان گفتوگو خواهند کرد؟
نظر شما