رحیم ناظریان: مستند «شرح یک عکس» به قدرت عکاسی و عکس در خلال یک رویداد خبری می‌پردازد. به عبارتی سؤال اینجاست با حذف یک عکس از رویدادی تکان‌دهنده، چقدر می‌توان متصور شد که آن رویداد این‌گونه می‌توانست در رسانه‌ها و عموم مردم نفوذ کند؟

ساتیار

عکسی معروف که در روز حادثه عملیات تروریستی مجلس ایران به‌سرعت در فضای مجازی منتشر شد و روز بعد در روزنامه‌ها به‌عنوان عکس صفحه اول و تیتر یک نشریات درج گردید، سوژه این مستند است. عکسی که حتی بدون توسل به ماجرای تاریخی و رویداد واقعی و خبری به‌عنوان مرجعی کامل می‌توان بدان نظر انداخت و تفسیرش کرد. در این عکس که نیروهای تروریستی ساختمان مجلس را به گلوله بسته‌اند، از پنجره یکی از اتاق‌ها، کودکی خردسال توسط چند فرد در حال نجات از مهلکه است.
سوژه روایت در مستند «شرح یک عکس» از همین عکس استخراج می‌شود و فیلم‌ساز به نظر برای رسیدن به روایتی منسجم و البته روایتی که همۀ رویداد را پوشش دهد نیازمند این است که با کسانی که در آن روز به‌عنوان شاهد زنده آنجا حضور داشتند ملاقات داشته باشد. «شرح یک عکس» از همین روش برای خلق روایت استفاده می‌کند. به عبارتی مهم‌ترین کاراکتری که می‌تواند برای خلق روایت، فیلم‌ساز را یاری نماید، پدر و مادر آن کودک بیمار هستند.

یادمان هست که در روز حادثه تروریستی مجلس با انتشار این عکس در فضای مجازی که بدون متن و توضیح دست‌به‌دست می‌شد، این سؤال در ذهن ایجادشده بود که در روز حادثه و در جایی همچون مجلس که دارد واقعه‌ای تروریستی را تجربه می‌کند، کودکی خردسال چرا باید آنجا حضورداشته باشد؟ مستند «شرح یک عکس» همین سؤال را به روایتی مستقل تبدیل می‌کند؛ اما نکته‌ای اساسی در بازپرداخت این رویدادِ واقعی و تبدیل آن به اثری فیلمیک این است که باید بدانیم آیا مستندساز بین پرداختن بر دو سوژه، معلق مانده و زاویه دید مشخصی ندارد؟ یک، شرح ماجرای کودکی بیمار که جزء بیماران بسیار نادر در کشور است. دو، شرح کامل حادثه تروریستی! بی‌شک ازآنجایی‌که این کودک به همراه مادرش برای رفع نیازهای درمان، آن روز به مجلس آمده بود و درگیر ماجرای تروریستی شد، بی‌ارتباط به این ماجرا نیست؛ بنابراین مستندساز برای شرح این عکس، نیازمند آن است که موشکافانه ماجرای تروریستی را نیز شرح دهد؛ اما نکته‌ای که باید به آن اشاره شود این است از حال منظر روایت، کدام‌یک از این مناظر برای فیلم‌ساز ارجح است؟ ماجرای کودک و حادثه تروریستی یا صرفاً خود حادثه و حواشی پیرامونش؟ با نگاهی به مستند «شرح یک عکس» می‌توانیم این نکته را بیابیم که از منظر روایت فیلم با معرفی پدر و مادر و بیماری نادر کودک خردسالش آغاز می‌شود و شرح مشکلاتشان، اما در میانه اثر بخش اعظمی از مستند کاملاً به شرح رویداد تروریستی از زاویه دیگر شخصیت‌های مهمان و مصاحبه‌شوندگان می‌پردازد؛ بنابراین می‌توان گفت مستند شرح یک عکس که می‌تواند زاویه دیدی منحصربه‌فرد از جانب مادر و کودکی باشد که برای رفع هزینه درمان به مجلس آمده‌اند، تا حدودی به حاشیه می‌رود و این زاویه دید از منظر کارکنان مجلس، خبرنگاران، نیروهای امدادی، سردبیران نشریات و دیگر افراد مرتبط با حادثه روایت می‌گردد؛ اما نکته سومی هم در کار است و آن زاویه دیدی دیگر از منظر خود عکس است. فیلم‌ساز با عنوان «شرح یک عکس» راه نقد را بر تشتت روایت بسته است که البته به نظر می‌رسد راه فراری مناسب نیست.

فیلم‌ساز برای اینکه بتوانند به انسجامی در روایت برسد، پدر و مادر و آن کودک بیمار را به‌جای آنکه به‌عنوان کاراکترهای محوری معرفی نماید و ماجرا را صرفاً از زاویه دید آن‌ها شرح دهد، آن‌ها را نیز همچون کاراکترهای دیگر به‌عنوان مهمان در اثر استفاده می‌کند؛ بنابراین آنچه باقی می‌ماند و روایت را انسجام می‌بخشد و آن چیزی که از ابتدا تا پایان اثر به‌عنوان خطی ممتد ساختمان اثر را شکل می‌دهد، کالبدشکافی خود عکس است.

در این میان مضامین اثر، مضمونِ برجسته بحث جایگاه عکس در دل یک رویداد تاریخی است. با کمی اغراق می‌شود گفت که تصور حادثه تروریستیِ مجلس انگار بدون این عکس تا حدودی سخت می‌نماید. تصور کنیم هیچ تصویری از آن روز وجود نداشت، آن‌وقت باورپذیری آن رویداد تنها متکی بر روایت شاهدان عینی بود که یقیناً آن‌چنان تأثیرگذاری اکنونی را ندارد. به شوخی می‌توان گفت آن حادثۀ تروریستی بدون آن عکس اصلاً وجود خارجی ندارد! فیلم‌ساز در خلال پرداختن بر موضوعاتی حاشیه‌ای بیش از همه بر «جایگاه عکس» و ارزش و اعتبار آن تأکید دارد. عکس نمونه، در این مستند به‌عنوان عکسی خبری معرفی می‌شود و ازآنجایی‌که عکس نمونه در هیاهوی عملیاتی تروریستی ثبت گردیده، تأثیری چند برابری بر ارزش خود خبر گذارده است.

به عبارتی مستندساز با پرداختن بر ممانعت دادستان قضایی از عکاسی عکاسان و خبرنگاران و توقیف یک دوربین، این نکته را یادآور می‌شود که جایگاه رسانه در پرداختن بر یک رویداد واقعی تا چه میزان می‌تواند اهمیت داشته باشد؛ بنابراین مضمون اصلی اثر را می‌توان اهمیت عکاسی در قبال رویداد خبری دانست. آن چیزی که از خلال این مضمون در مستند «شرح یک عکس» به ذهن متبادر می‌شود تأثیری است که این عکس بر زندگی و شرایط درمانی این کودک نیز نهاده است. به عبارتی مستندساز در نیمه ابتدایی در پرداخت فیلم‌نامه یا طرح، مخاطب را با رنج و مشکلات خانواده آن کودک آشنا می‌کند و بیماری نادر او را بازمی‌شناسد و در نیمه دوم حمایت دیر به‌دست‌آمده مسئولین را به رخ می‌کشد. کنایه‌ای که بی‌تفاوتی مسئولین در قبال یک بیمار خاص را در برابر ارزش یک عکس قرار می‌دهد. این دو حالت متضادِ عدم‌حمایت و حمایت مسئولین، به‌واسطه حضور یک عکس منطقی جلوه می‌کند. پس می‌توان گفت در راستای مضمون اثر، طرح مستند «شرح یک عکس» کاملاً خطی است و دارای مقدمه، میانه و پایان مشخص است. در ابتدا رنج یک شخص و مشکلاتش، در میانه یک رویداد تروریستی و ماجرای ثبت آن عکس و در پایان نیز کمک‌های دولتی و مجلس برای درمان آن کودک. در این طرح آنچه برجسته‌تر از باقی عناصر به چشم می‌آید، خود عکس است. جانمایی در طرح و فیلم‌نامه و تدوین برای باورپذیری بیشترِ تأثیر این عکس بر زندگی آن کودک نقش مهمی دارد. به‌عنوان نمونه پدر کودک در بخش پایانی این مستند می‌گوید: «بعد از عملیات تروریستی از همه‌جا با ما تماس گرفتن. همه ارگان‌هایی که به‌نوعی ما را رها کرده بودن با ما تماس گرفتن.» یا شخص دیگری در قبال اهمیت این عکس می‌گوید: «اگر این عکس نبود شاید همچنان کسی مشکل آن بچه بیمار را حل نمی‌کرد.»

این‌گونه است که عکس به‌عنوان یک سند و یا یک رسانۀ دیداری که تنها لحظه‌ای را ثبت می‌کند می‌تواند بیشتر از نوشتار در برخی رویدادها تأثیرگذار باشد. عکس به‌عنوان ابزاری برای تائید یا صحت یک امر، یا عکس به‌عنوان یک وسیله برای قانونی نشان دادن یک سوژه، یا عکس به‌عنوان یک اهرم برای تحت تأثیر قرار دادن و ایجاد جو عمومی علیه یا موافق چیزی! در همه این حالت‌ها اینجا در مستند شرح یک عکس موضوع تحت تأثیر قرار دادن اذهان عمومی بیش از هر چیزی مدنظر فیلم‌ساز است. به همین دلیل است که در نیمه پایانی و بخش‌های طولانی از مستند موضوع عدم اعتماد به عکاسان و خبرنگاران به‌واسطه مصاحبه با برخی از خبرنگارانِ شاهد ماجرای تروریستی پرداخته می‌شود. به‌طور مثال یکی از آن‌ها می‌گوید: «فکر می‌کنین دوربینی که دست منه اسلحه اس؟ واقعاً این‌جوری نیست. اگر اسلحه بود عماد زندگی‌اش دوباره برنمی‌گشت. این عکس زندگی‌اش را عوض کرد.» یا فردی دیگر می‌گوید: «یک عکس می‌تواند در واقع حرف مردم ایران را در دنیا بزند. یک عکس می‌تواند دیپلماسی فرهنگی ما را به دنیا نشان دهد؛ یعنی اگر ما می‌خواهیم بگوییم تروریست‌ها انسان نیستند، بی رحمند این عکس همه آن حرف‌ها را زد.»

اما از نظر اجرا مستند «شرح یک عکس» در برخی صحنه‌ها بیش‌ازاندازه بر حاشیه روی می‌آورد و در این حالت بیشترِ بخش میانی اثر شرح رویداد تروریستی از جانب کاراکترهای مهمان است. گرچه استفاده از آرشیو در چنین اثری به دلیل فقدان منابع تصویری نمی‌تواند جای ایراد داشته باشد اما فیلم‌ساز علاوه بر استفاده از آرشیو یا تصاویری که در روز حادثه و روزهای آتی‌اش بارها و بارها در فضای مجازی منتشر شد و بارها آن‌ها را دیده‌ایم، با تأکید بر روش مصاحبه و خاطره گویی تا حد زیادی بر کلیت روایی اثر لطمه زده است. در مستند «شرح یک عکس» تنها در پایان است که کاراکترهای مهمان، برداشت خود را در قبال مضمون اثر ارائه می‌کنند و درباره عکاسی و اهمیت عکس سخن می‌گویند؛ اما در میانه اثر همین افراد به شرح ماجرای تروریستی به شکل خاطره گویی می‌پردازند و این چیزی است که می‌توانست به شکلی دیگر و تصویری‌تر ارائه گردد.

کد خبر 412563

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha