به گزارش همشهری، صبح یکشنبه 6خرداد امسال، 2برادر 9 و 10ساله به نامهای سهراب و صابر به همراه یکی از بستگانشان به نام امیرحسین 7ساله از خانهشان در روستای پاتک خارج شدند تا برای بازی به کوههای اطراف بروند. بازی آنها این بود که سراغ الاغهای رها شده در کوهها میرفتند و از آنها سواری میگرفتند.
هر 3پسر خردسال راهی کوههای اطراف شدند اما ساعتها از رفتنشان گذشت و خبری از آنها نشد. هوا رو به تاریکی میرفت که یکی از بچهها به نام صابر نفسزنان به روستا برگشت و گفت سهراب و امیرحسین گم شدهاند. صابر توضیح داد: بعد از بازی در کوه قصد داشتیم به خانه برگردیم که سهراب گفت خسته است و نمیتواند راه برود.
او یکجا نشست و دیگر حرکت نکرد. من و امیرحسین تصمیم گرفتیم به خانه برگردیم و کمک بیاوریم اما حوالی روستا از هم جدا شدیم و امیرحسین گم شد. با اظهارات پسربچه 10ساله، اهالی روستا به سمت کوههای اطراف رفتند و ساعتی بعد توانستند سهراب را درحالیکه روی تخته سنگی به خواب رفته بود پیدا کنند، اما هر چه گشتند اثری از امیرحسین نبود.
در ادامه ماجرا به هلالاحمر گزارش شد و تیمهای جستوجو به همراه سگهای زندهیاب راهی کوههای اطراف روستا شدند. چندین روز جستوجو اما هیچ نتیجهای نداشت و ردی از امیرحسین بهدست نیامد. تیمهای امدادی تمامی کوهها و حتی روستاهای اطراف را گشتند اما خبری از پسربچه 7ساله نبود.
درحالیکه ماجرای گم شدن پسربچه مرموز بهنظر میرسید، پلیس هم وارد ماجرا شد. مأموران سراغ همبازیهای امیرحسین رفتند و از آنها درباره شب حادثه و نحوه گمشدن وی پرسیدند. در این میان یکی از آنها جملاتی به زبان آورد که روند رسیدگی به پرونده را وارد مرحلهای تازه کرد.
او گفت: آن شب وقتی من و امیرحسین از کوه به خانه برمیگشتیم و به دوراهی رسیدیم، امیر حسین مسیرش را عوض کرد و از راهی رفت که به خانهشان نزدیکتر بود. کمی بعد و از دور پسرعمه پدرش را دیدم که او را صدا زد و به طرفش رفت و دست امیرحسین را گرفت و همراه خود برد.
با اظهارات پسربچه، مأموران پلیس سراغ مرد آشنا رفتند و او را دستگیر کردند. پدر امیرحسین در گفتوگو با همشهری میگوید: مأموران پلیس علاوه بر پسرعمهام، یکی دیگر از اقوامم را هم بازداشت کردهاند. آنها حدس میزنند که این دو نفر از سرنوشت پسرم خبر دارند. با این حال آنها در بازجوییها مدعی شدهاند که از پسرم خبر ندارند و حالا هم هر دوی آنها در اختیار پلیس آگاهی استان قرار گرفتهاند تا در ادامه تحقیقات آنها سرنوشتم پسرم مشخص شود.
او ادامه میدهد: بیشتر از 2ماه از گمشدن پسرم میگذرد. در این مدت همه جا را دنبالش گشتهایم و حالا همه امیدمان این است که پسرعمهام امیرحسین را دزدیده و نزد کسی برده تا از ما انتقام بگیرد و امیدواریم پلیس بتواند این راز را فاش کند و پسرم را دوباره به ما برگرداند.
نظر شما