مردان مسلح در نقش مأمور امنیت وارد آپارتمان اعیانی پسر تاجر شدند و با گروگان گرفتن او نقشه سرقت ۴ میلیاردتومانی را عملی کردند اما درست وقتی گروگانگیرها در خواب بودند جوان تاجر موفق به فرار شد.

گروگانگیری

به گزارش همشهری، ساعت‌١٠‌شب یکی از روزهای هفته گذشته ٤‌مرد وارد یک برج مسکونی در شمال پایتخت شدند. آنها وقتی مقابل یکی از واحدها رسیدند، زنگ در را زدند. ساکن آپارتمان پسری تاجر بود که تنها زندگی می‌کرد. او بی‌خبر از همه جا در را باز کرد و با ٤ مرد روبه‌رو شد که مسلح بودند و خودشان را مأمور امنیت معرفی کردند. آنها دستبند و تجهیزات نظامی در دست داشتند و وارد آپارتمان شدند و به این ترتیب نقشه گروگانگیری میلیاردی‌شان کلید خورد.

  • 7 ساعت بعد

ساعت ٥ صبح روز بعد پسری جوان درحالی‌که می‌دوید و هراسان بود خودش را به رفتگرانی که در حال نظافت بودند رساند و از آنها خواست تا به پلیس زنگ بزنند. او می‌گفت از دست گروگانگیران گریخته است و یکی از رفتگران با موبایلش با پلیس تماس گرفت و طولی نکشید که مأموران در محل حاضر شدند. پسرجوان مدعی شد که 2نفر در خانه‌اش هستند و او را گروگان گرفته بودند اما وقتی پلیس وارد آپارتمان پسرجوان شد، مشخص شد که متهمان فرار کرده‌اند.

پسرجوان در توضیح ماجرای گروگانگیری ٧ ساعته گفت: شب قبل ٤ مرد ناشناس خودشان را مأمور معرفی کردند و وقتی وارد آپارتمانم شدند دستانم را با دستبند بستند. آنها چسبی به دهانم زدند و بعد پای لپ‌تاپم نشستند و با تهدید، یوزر و پسورد سیستم و حساب بانکی‌ام را خواستند.

شاکی در ادامه گفت: از ترس جانم مجبور شدم تمام مشخصات حسابم را برای آنها روی کاغذ بنویسم چون اسلحه را روی شقیقه‌ام گذاشته و مدام تهدید می‌کردند که شلیک می‌کنند. آنها ٤میلیاردتومان پولی را که در حسابم بود به‌صورت اینترنتی منتقل و سرقت کردند تا اینکه ساعتی بعد فردی وارد خانه‌ام شد که با دیدن او شوکه شدم. سردسته آنها یکی از شرکای کاری‌ام بود به نام شهرام. مردان مسلح از او دستور می‌گرفتند و آنجا بود که فهمیدم تمام این اتفاقات زیر سر اوست.

وی ادامه داد:آنها مرا داخل اتاقی زندانی کردند و چند ساعت بعد شهرام به همراه 2نفر دیگر از خانه‌ام رفتند. من ماندم به همراه 2مرد مسلح دیگر که نگهبان من بودند تا فرار نکنم. نمی‌دانستم چه نقشه‌ای در سر دارند اما از حرف‌هایشان حدس می‌زدم که قصد دارند در نهایت مرا به قتل برسانند.

درحالی‌که به‌شدت ناامید بودم و فکر می‌کردم لحظه‌های پایانی عمرم است صدای خروپف نگهبان‌ها توجه‌ام را جلب کرد. به‌نظر می‌آمد خوابشان عمیق است به همین دلیل آرام آرام به سمتشان رفتم و کلید دستبند را از روی میز برداشتم و دستانم را به همراه چسبی که به دهانم زده بودند باز کردم. پس از آن موفق شدم از خانه فرار کنم و وقتی به رفتگران شهرداری که سرگرم کار بودند رسیدم، از آنها کمک گرفتم و ماجرا را به پلیس اطلاع دادم.

  • دستگیری گروگانگیران اجیرشده

با اظهارات این مرد، ماجرا به قاضی سهرابی، بازپرس دادسرای امورجنایی تهران گزارش شد و با دستور او اکیپی از مأموران پلیس تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری متهمان شروع کردند. با انجام اقدامات پلیسی و اطلاعاتی، ٤گروگانگیر اجیر شده ردیابی و دستگیر شدند.

آنها اقرار کردند که از سوی شهرام اجیر شده و اطلاعی از نقشه او نداشتند. ٢ نفر از متهمان مدعی شدند که تنها به‌خاطر رفاقتی که با شهرام داشتند وارد این بازی شدند و هیچ دستمزدی از او نگرفتند اما یکی از آنها گفت: شهرام به من وعده داد که با اجرای این نقشه به‌زودی ملک کلنگی می‌خرد و در کار ساخت‌وساز آن مرا شریک می‌کند.

وی ادامه داد: شهرام در کار خرید و فروش کالاست و می‌گفت با جوان تاجر(گروگان) اختلاف مالی پیدا کرده و او پولش را بالا کشیده است. به همین دلیل از من خواست تا در نقش مأمور به خانه شاکی برویم و حسابش را خالی کنیم. او مدعی بود که شاکی سرش را کلاه گذاشته است و چون وعده شریک شدن در کار ساخت‌وساز ملکی را داد من نیز وارد این بازی شدم و نمی‌دانستم چه نقشه‌ای بعد از آن در سر دارد.

یکی دیگر از متهمان که شب حادثه خوابش برده و شاکی فرار کرده بود نیز گفت: شهرام به من وعده پول و کار داد برای همین حاضر به همکاری شدم. شب حادثه اما خوابم برد. شهرام از من و نفر دوم خواسته بود تا صبح مواظب شاکی باشیم تا بعد ادامه نقشه‌اش را بگوید اما من به‌دلیل اینکه از 2شب قبل نخوابیده بودم آن شب بدون اینکه متوجه شوم به خوابی عمیق فرو رفتم و وقتی بیدار شدم که شاکی فرار کرده بود. بعد از آن فورا همدستم را که او هم خواب بود بیدار کردم و فرار کردیم.

هر ٤ متهم با دستور قاضی جنایی در اختیار کارآگاهان قرار گرفتند و جست‌و‌جو برای یافتن شهرام ادامه دارد تا حقایق دیگر ماجرا آشکار شود.

کد خبر 412688

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha