اما کشورها میتوانند در جهت دستیابی به قدرت بیشتر، تأمین منافع ملی وسیعتر و سیاست خارجی بازتر از مرزها بهعنوان یک فرصت استفاده کنند.
اگر چه مرزها بهعنوان عامل جدایی میان ملتها عمل میکنند، میتوانند بهعنوان حلقهای جهت اتصال پیوندهای میان آنان نیز باشند.با این دیدگاه میتوان بهره برداری بهتری از مرز در جهت تقویت منافع داخلی و گسترش روابط خارجی ارائه کرد.
پس از جنگها یا رویدادهای تاریخی, مرزهای جدیدی شکل گرفته یا مرزهایی از میان رفتهاند. برخی از مرزهای جدید با حدود نواحی فرهنگی (قومی، زبانی، مذهبی و...) تطبیق نداشتهاند و افراد یک ملت یا یک گروه نژادی- زبانی را از هم جدا ساختهاند.
این مرزهای تحمیلی که ناشی از سیاستهای بینالمللی بوده همیشه زمینههای تنش و نا آرامی را فراهم کرده است و اینگونه مرزهای سیاسی خود از علل دور دست جنگهای بعدی به حساب آمدهاند.
بنابراین از این دیدگاه میتوان مرز را بهعنوان یک تهدید جدی و همیشگی نگریست. مرزهایی که پس از استقرار اجتماعات انسانی و منطبق با الگوهای فرهنگی و قومی تعیین شده اند، از این گونه تنشها و مناقشات بیبهرهاند و زمینه را برای همزیستی صلح آمیز فراهم میآورند.
در عصر حاضر، دیگر جنبههای نظامی در راهبردهای ژئوپلیتیک کشورها جایگاه گذشته را نداشته و از آن بهعنوان آخرین راهکارها بهره میبرند و جایگزین آن راهبرد اقتصادی است.
در این شرایط از مرزها بهعنوان حلقه اتصال خود و همسایگان استفاده میکنند و در دیدگاه ژئواکونومیک، مرزها اعم از تحمیلی و تطبیقی بهعنوان یک فرصت و کسب منافع اقتصادی و بازار فروش و تجارت نگریسته میشوند.
در طول تاریخ کشورها خود را ملزم به داشتن روابط دیپلماتیک با همسایگان خود کردهاند.
وابستگی متقابل به دیگر کشورها، حکومتها را بر آن داشته که همواره به دنبال مناسبات صلح آمیز با یکدیگر باشند. اگر چه در طول تاریخ بسیاری از سران کشورها دررؤیای توسعه قلمروی خود، مرزها را نادیده گرفته و به کشورهای همسایه هجوم برده و تمامی یا بخشی از آن را اشغال کرده اند اما آنچه در همه موارد عمومیت داشته تأمین امنیت ملی کشورها بوده است.
نظریهپردازان حوزههای راهبردی، امنیت را به 3 دسته آمادگی سیاسی، اقتصادی، نظامی تقسیم میکنند. در هر 3 نوع این آمادگی که در جهت حصول منافع ملی است.
اگر منظور از آمادگی نظامی داشتن آمادگی روحی در زمان صلح و جنگ باشد، منظور از آمادگی اقتصادی استفاده حداکثر از منابع و امکانات در جهت اهداف ملی است، بنابراین منافع ملی در ارتباط مستقیم با امنیت ملی است.
در قرون قبل حفظ امنیت و تأمین منافع ملی با ایدههای نظامیگری گره خورده بود اما امروزه جنبه آمادگی اقتصادی از امنیت ملی رتبه اول را به خود اختصاص داده است.
در جهان کنونی، مرزها میتوانند عامل وحدت میان کشورها و ملتها باشند.قرن 21 همراه با پدیده جهانی شدن و مبادلات در سطوح مختلف از کالا گرفته تا اطلاعات از مکانهای نزدیک گرفته تا کشورهای دور آغاز گر دور جدیدی از روابط میان کشورهاست.
واحدهای سیاسی که حدود شان را مرزها تعیین میکرد در سازمانهای منطقهای از انزوا و در خود فرو رفتن در آمده و با همسایگان و واحدهایی که با آنها همرنگی جغرافیایی یا مذهبی و... داشتند، پیمان وحدت و همبستگی بسته و از فرصت پیش آمده در جهت منافع ملی خود استفاده کردهاند.