یکی از دلایل اصلی و رمز و راز زنده بودن و ماندگاری وقایع محرم و تکرار آیین عاشورایی در هر سال بهشکلی باشکوهتر، به همین مردمی بودن آن بستگی دارد؛ در واقع اگر این آیین مردمی نبود و خود عاشقان و اهالی محلهها کار و خدمت در باب هیئتهای محرم و عزاداریها را در دست نمیگرفتند و از طرف دیگر دولت و حکومتهای گذشته میخواستند از آنچه امروز شاهدش هستیم، حمایت کنند، دیگر چیزی از آن باقی نمیماند. حالا هم باید اصل بر مردمی بودن محرم و صفر باشد.
در این راستاست که باید به جنبه مردمی بودن تاسوعا و عاشورا کمک کرد. همیشه این مردم بودهاند که بار هیئتهای مذهبی و مراسم عزاداری را به دوش کشیدهاند و با ایفای نقش مسئولیت اجتماعی، فرهنگی و دینی خود در این رابطه به بهترین شکل، باعث شدهاند تا آیین حسینی چنانکه صدایش در جهان طنینانداز شده و پیچیده، برپا شود.
افراد علاقهمند به هر نحوی میخواهند در مراسم گرامیداشت واقعه رخداده عاشورا سهیم شوند و نباید این سهم را از تکتک اعضای جامعه سلب کرد. آنها میخواهند که در دستگاه عزاداری اباعبدالله حسین(ع) حضور داشته باشند و بهره ببرند.
نهادهای غیردولتی مثل شهرداری در تغییر فضای سیمای شهر و اکرانهای تبلیغاتی به کمک بیایند و فضا را آماده حضور مردمی کنند که به شایستهترین نوع میتوانند به محتوا بپردازند. از این منظر است که حدود شهرداریها و سایر ارگانها تعریف میشود. ما در مشهد هم هدف را بر این اصل پایهگذاری کردهایم و حرکت میکنیم.
اعتقاد بر این داریم که آمادهسازی فضا و سپردن کارها به دست مردم برای برگزاری آیین محرم و صفر، نتیجهاش مطلوبتر بوده و اثرگذاریاش بیشتر است. پس باید از دخالت در اموری که مردمی بهحساب میآید پرهیز شود؛ مگر در حد حوزههای عمومی و موضوعاتی که شهروندان ابزار لازم را در اختیار ندارند. البته نگاهی به سیمای کنونی مشهد مقدس گویای این واقعیت است که خود مردم، شهر را سیاهپوش کردهاند؛ اگرچه شهرداریها و ارگانها بعد تبلیغاتی را عهدهدار شدهاند.
از کودکی به یاد دارم که چطور مردم مشهد و اهالی محلهمان برای ترویج فرهنگ و فلسفه عاشورا تلاش میکردند؛ آنهایی را که فرش زیر پایشان را هم به کوچه آورده تا تکیه بزنند خوب بهخاطر دارم. به همراه پدر که به حسینیههای شهر میرفتیم مشخص بود خود اهالی- از ریشسفیدان محل گرفته تا کودکانی که پیراهن سیاه بلند تا سر زانویشان بر تن داشتند- در تکاپوی برگزاری آیین محرم و صفر هستند.
مراسم همیشه به شکلی منسجم برپا میشد. جمعیت یکدست سیاهپوش، بیرقها، کتلها، علمها، حجلهها و چلچراغها با نظمی خاص اما در هیاهویی پر از ناله و سوز و گداز حرکت میکردند؛ به سمت بارگاه شاهمان رضا(ع)، امامزادههای سیدمحمد علوی، یحیی و سلطان غیاثالدین محمد(ع).
باورها و اعتقادات، آنچنان در دل مردم جا باز کرده که خودشان پا به پای دلشان میروند تا همانجا که باید. نذریهایی که به رسم درب خانهها میآمد و میآید؛ آش و حلیم و قیمه و شلهای که روی سفره مساجد قرار میگرفت و میگیرد از برکت وجود همان مردم بوده و هست؛ مردمی که به رسم پسر اربابشان، حلالترین نذریها را پخش میکرده و میکنند. مگر نه اینکه پس از شهادت امام حسین(ع)، زنان بنیهاشم برای سیدالشهدا به عزاداری پرداختند و امام سجاد(ع) برای آنها غذا تهیه میکردند؛ البته از مال و رزقی حلال.
پرواضح است که شهرداریها و ارگانها باید بستر را برای ماه عزای حسین آماده کنند و کار را بهدست خود مردم سپرد، اما بودجههای بیحساب و کتاب و غیرمنطقی شهرداری و برخی ارگانهای دیگر و رویکردهای متفاوتی که در این قضیه گاهی ورود میکند، به اصل آسیب میزند.
درحالیکه در مناسبتهای عاشورایی، این مردم بودهاند که تقید داشتهاند، نذر کرده و باور کردهاند، خیلی به رویکردهای دستگاهها و حتی منابع مالی نگاه نمیکنند. متولیان مردمی نشان دادهاند که در شرایط رونق اقتصادی، مراسمهای مناسبتی را گسترش دادهاند و در شرایط رکود و کمبود تا آنجا که در توان داشتهاند مایه گذاشته و مراسم را برگزار کردهاند؛ یعنی هیچگاه اصل قضیه حذف نمیشود ولی وقتی با بودجهها و منابع دولتی گره میخورد، بهدلیل نبود یا کمبود اعتبارات همان اصل قضیه در خطر میافتد. پس قطعا ورود مستقیم که متأسفانه سالیان گذشته شاهدش بودیم، آثار مثبتی به همراه ندارد.
نظر شما