«افشین علاء» از شاعران سرآمد نسل انقلاب است که اشعار عاشوراییاش را از زبان مداحان شنیدهایم. در هیئتهای قدیمی شرکت میکند و اطعام در دهه اول را مایه وفاق اجتماعی میداند. توصیه میکند که محتوا و فرم عزاداریها به نظارت و تدبیر بیشتری نیاز دارد. گفتوگوی عاشورایی ما را با این شاعر بخوانید.
- از چه زمانی ساکن تهران شدید و محرم به کدام هیئت میروید؟
هم اکنون در محله «اختیاریه» سکونت دارم. سال 1366 وارد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران شدم. آن زمان در یکی از ساختمانهای خیابان «سهروردی» جنوبی خانهای اختیار کردم. ایام محرم معمولاً به زادگاهم «مازندران» باز میگردم، اما در تهران حلقههای ثابتی مانند هیئت «ثارالله» میدان «شهدای هفتمتیر» هست که دهه اول محرم در آنجا شبهای شعر و نوحهخوانی به شکل خودجوش و از سوی خود مردم برگزار میشود. من هر سال در این محافل حضور دارم.
- در مجموع از چه زاویهای به سنتهای مرسوم عاشورا نگاه میکنید؟
دهه نخست محرم و ایام عزاداری امام حسین(ع)،شاهد عواطف و احساسات بیشتری بین شهروندان هستیم. انسجام، اتحاد و وفاق بیشتری بهطور طبیعی در صفوف مردم به چشم میخورد. برخی از مردم باور دارند که این مجالس اطعام و محافلی که مستلزم صرف هزینه است، باید برچیده شود، اما من این باور را ندارم.
این سفرههای اطعام برای حضرت اباعبداللهالحسین(ع) حاصل دسترنج عاشقانه مردم روزگار ماست. اینها سنتهایی قدیمی هستند که با مقتصد بودن و به اصطلاح ریخت وپاش نکردن مردم، منافاتی ندارد. به گمانم باید این فرهنگ حفظ شود چون به خودی خود عامل وفاق است.
- چگونه میتوان از آسیبهای اجتماعی در منبرهای محرم گفت به گونهای که به نفع مردم باشد. به نفع قانونمداری مردم و سهولت زندگی آنها. آیا میتوان فرهنگ شهروندی را در عاشورا ارتقا داد؟
در ایام عزاداری، مردمی که در مساجد، حسینیهها، تکیهها یا کوچه و خیابان، مخاطب مضامین عاشورایی هستند، چه در قالب شعر، نوحهخوانی، منبر و مداحی هستند، با مضامینی آشنا میشوند که درسهایی فشرده برای زندگی بهتر آنهاست. مردم میتوانند یاد بگیرند که همزیستی عاشقانه و متعالی داشته باشند. این قرنهای پیاپی با آن همه حکایت و روایتی که بین مردم در عاشورا تکرار شده تمامی ندارد و هر سال میتوانیم درسهای جدیدی از آن بگیریم.
حماسه عاشورا و ایام عزاداری امام حسین(ع) مانند یک مقطع فشرده دانشگاهی میماند. مخاطبان در این کلاسهای درس، مفاهیم مهمی مانند آداب ایثار، از خودگذشتگی، آداب آزادگی، جوانمردی، ترجیح دادن دیگران به خود، آداب خواهری، برادری، پدری، فرزندی و معارف دیگر را فرا میگیرند. همه اینها میتواند به بالا رفتن معرفت مخاطب عام کمک کند.
همه اینها باید به کسب مهارت زندگی متعالی اجتماعی بینجامد. از همه مهمتر عالمی که در این ایام، سوز دل سوگواران را بدون هیچ شائبهای در قلب خود دارد، بهترین باران است تا غبار ملال، کینه، خشم، نفرت و جدایی را از دلهای مردم کوچه و بازار بشوید.
- نظرتان درباره مداحیهای اهلبیت(ع) چیست؟
ما باید از شیوههای برگزاری مراسم سوگواری حفاظت کنیم. نباید بگذاریم که عادتهای غلط و بدعتهایی که به ابتذال آلوده شدهاند، در نقل مضامین عاشورا وارد شوند. باید به نوحهها، اشعار و ریتمهای آنها توجه کرد و فریب موجهای جدید و بیریشه را نخورد تا آیینهای سنتی و ریشهدار گذشتگان، پاک و مبرا باقی بماند. در حال حاضر یکی از آفتهای این ایام، غلبه مداحی بر منبر است.
در حالی که مداحی و روضهخوانی برای حضرت اباعبدالله(ع) همواره چاشنی موعظه و سخنرانی بوده. عالمان دینی هستند که پیش از هرکسی باید معارف عاشورا را به نسلهای بعد ارائه دهند. مدح و روضه، چاشنی کلام آنهاست. باید به دورانی که مردم برای رفتن به مراسم سوگواری از منبر فلان عالم نام میبردند، برگردیم.
امروز این عالمان دینی در واقع میداندار دیگران هستند. برای مداحان و ذاکران اباعبداللهالحسین(ع) احترام خاصی قائلم. بسیاری از اشعار من نیز توسط همین عزیزان خوانده میشود. اما همه این مداحیها باید با محور اجتماع عاشورا باشد. مبلغان عاشورا و علمای اسلام هستند که باید ابتکار عمل را به دست بگیرند.
- به روحیه جوانمردی و ایثار و از خودگذشتگی و دیگران را بر خود مقدم دانستن اشاره کردید. پس چرا باز هم برای مثال، در طول سال مردم با خودروهاشان جلو هم میپیچند و در کف خیابان با هم درگیر میشوند. چرا همسایه حرمت همسایه را نگه نمیدارد؟
هیچ شکی نیست که ما ملتی عصبانی هستیم. ما تهرانیها مردمی هستیم که از جوانب گوناگون تحت فشار مشکلات معیشتی هستیم. همینطور آسیبهای روانی که از جانب تنازعهای سیاسی بر ذهن و زندگی مردم و شهروندان وارد میشود، عامل دیگر است. خصومتهایی که دولتهای خارجی با ما دارند، یک ملت ریشهدار را آزرده خاطر میکند. به همه اینها، مشاهده تبعیض، بیعدالتی، فاصله طبقاتی روز افزون، بیکاری و سردرگمی نسل جوان را در تهران اضافه کنید.
اینها امنیت روانی عادی را از مردم تهران میگیرد. در چنین شرایطی روحانیت باید بهعنوان مبّلغ نهضت عاشورا مرهمی بر زخمهای مردم باشد. باید دردهای مردم را به زبان بیاورد. نخستین منتقدان و معترضان به مشکلات مردم، باید روحانیان باشند. اگر کجیها و نابرابریها، ابتدا از روی منبرها فریاد زده شود، مردم اعتماد میکنند و همزیستی بهتری با هم خواهند داشت.
اگر متولیان فرهنگی نظام خودشان در رساندن صدای مردم به دولتمردان، پیشقدم باشند، آن وقت دیگر عقدهها جمع نمیشود که مردم در کوچه و خیابان بر سر یکدیگر خالی کنند. مردم ایران ثابت کردهاند که در برابر سختیها بسیار نجیباند. اگر روحانیت انصاف و دل سوزی و هم دردی را در ادبیات جاری اثبات کنند، آرامش بیشتری خواهیم داشت و به تبع آن، آسیبهای اجتماعی و آفتها کمتر خواهد شد.
- آیا در هیئت «ثارالله» و محله خودتان این نکات مثبت را میبینید؟
هیئت «ثارالله» کاملاً خودجوش و مردممحور و فضای همدلی و اطمینان و معنویت بر آن حاکم است به حدی که حتی اقلیتهای مذهبی بهویژه ارامنه، به این هیئت قدیمی باور دارند. در محله اختیاریه به دلیل ویژگیهای سنتی و فرهنگی که هنوز وجود دارد، شاهد اتفاقهای ناگوار کمتری هستیم. بعضی از محافل مذهبی و گردانندگان آنها، ریشه و قدمت زیادی دارند. منطقه و محله ما، از نظر ظاهر و محتوا، ویژگیهای شهرهای کوچک یا بهتر بگویم، یک روستای بزرگ را دارد.
بنابراین من در این سالها، کمتر با صحنههای زننده، صحبتهایی سخیف، یا ریتمهای مبتذل در عزاداری مواجه بودهام. اما اطلاع دارم که متأسفانه در بسیاری از نقاط پایتخت، محافلی وجود دارد که با شیوههای جدید اما سخیف، مخاطب جذب میکنند. متأسفانه گاهی اینگونه عزاداریهای موهن، از رسانههای جمعی نیز پخش میشود و این موضوع متأسفانه سطح دانش و سلیقه مخاطبان را تحت تأثیر قرار میدهد. امیدوارم متولیان فرهنگی و کسانی که دغدغه کار آیینی دارند، هرچه زودتر به فکر اصلاح شیوههای عزاداری و مداحی در روزگار معاصر باشند.
نظر شما